“نان کار آزادی

شادی رفاه آبادی”

 

بازگشتیم. بازگشتیم تا یادآوری کنیم آفتاب روزی می‌تواند بدمد. آفتاب روزی از دل بذرهایی که امروز مردم فرودست، مردم در حاشیه، مردم اردوی کار و زحمت می‌کارند می‌تواند برآید. بعد از بیش از دو سال خاموشی‌ای که به ما در «آفتابکاران» تحمیل شد بازگشتیم تا بر عهدمان با آفتاب، با فردا، با آینده‌ی منتظر تاکید و ابرام کنیم.

«امید» ما البته از جنس «انتظار» نیست، می‌دانیم در آینده یا باید پیروز شویم یا شکست خواهیم خورد. نه راه میانه‌ای در کار است و نه پیروزی چک تضمینی است. و از همین جهت است که خودمان را در پیوند با مبارزات روزمره‌ی فرودستان و طبقه‌ی کارگر می‌بینیم و می‌دانیم. و همراه با مردم اعماق، مردم حاشیه می‌مانیم. می‌دانیم که تنها با اعتلای این مبارزات است که پیروز خواهیم شد و برای اعتلای این نبرد می‌کوشیم.

چنین است که این‌بار از «حاشیه» آغاز می‌کنیم تا هم‌دست توده باشیم، هم‌دست توده‌های قیام در محله‌های خیزش. با این‌وجود از «شهر» دست نمی‌کشیم. در نبرد ما تمام شهر، محله به محله، خیابان به خیابان، کوچه به کوچه و دیوار به دیوار محل نبرد ماست، محل احداث و ابداع سنگری در برابر وضعیت. به همین دلیل از حاشیه آغاز کردیم اما چند طرح هم بر تن شهر زدیم.

البته حالا که بازگشته‌ایم از «نسیم‌شهر» و «اسلامشهر» آغاز می‌کنیم. از محله‌های فراموش‌شده‌ای در حاشیه‌ی تهران، با مردمی آمیخته از فقر و رنج. اینجا نیازهای اولیه‌ی مردم هم به سختی تامین می‌شود. مسکن به نسبت درآمد ساکنان محله گران است و نایاب. صاحبان سرمایه در کاخ‌های میلیاردی تن‌آسایی می‌کنند اما مردم نسیم‌شهر و اسلامشهر در خانه‌هایی زندگی می‌کنند که سقف بسیاری از آنها هر لحظه در آستانه‌ی فرو ریختن است، گاه در خانه‌های تک‌نفره‌ای که به زور به دو واحد بخش شده‌اند و هر واحد آن یک مستاجر دارد. خانه‌هایی در محاصره‌ی نخاله‌های ساختمانی که به حال خود رها شده‌اند و منظره‌ی معمولی این دو منطقه محسوب می‌شوند.

در نسیم‌شهر و اسلامشهر آب و برقِ گران‌شده مشکلی عمومی است، آب و برقی که نه تنها گران است بلکه به طور دائم قطع می‌شود. مردم در حاشیه حتی در همه‌ی ساعات روز آب و برق ندارند. توزیع خوراکی و دارو و نیز فروشگاه‌های بزرگ در انحصار سپاه و بسیج است و همین است که فروشگاه بزرگ در این دو منطقه، هم‌نام غارت و چپاول به شمار می‌آید، غارت و چپاولی که کسب و کارهای کوچک مردم منطقه را نابود کرده است. علاوه بر این استقرار پایگاه‌های مقاومت در محلات به معنای حضور دائمی مزدوران مسلحی است که آماده‌اند در لحظه‌ی قیام وارد عمل شوند، چنان‌که تاکنون نیز چنین بوده است و در هر قیام مزدوران «آتش‌به‌اختیار» در محله‌ها و خیابان‌های منطقه جولان داده‌اند.

مردم «نسیم‌شهر» و «اسلامشهر» اما قربانی نیستند. سوژه‌های رنجوری نیستند که کسی باید بیاید و نجاتشان دهد. آنها در قیام آبان از حاشیه‌ی تهران شعله کشیدند و در برابر سپاه ستم تا آنجا که توان مقاومت بود ایستادند. عقب راندند و عقب رانده شدند. شهید دادند. گلوله خوردند اما خم نشدند. و اکنون در وفاداری به همان خشم و همان آتش، در وفاداری به مشت گره‌کرده‌ی مردمان فرودست و کینه‌ی هنوز زنده‌ی ساکنان «نسیم‌شهر» و «اسلامشهر» بذر آفتاب را بر دیوارهای منطقه زده‌ایم که آفتاب تنها از دست همین مردم، با دست همین مردم بر خواهد دمید در روزی که «هیچ‌بودگان»، هر چیز گردند.

 

#منجنیق

#آفتابکاران

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)