در چند سال اخیر، پروژهای مشترک برعلیه جنبشهای اجتماعی ایران تکرار شده،که تامل در آن ویژگی بارزی را از این جنبشها آشکار میکند.
برخی گروههای سیاسی،در گام اول از اعتراضات جنبشی حمایت و در ستایش آن قلمفرسایی میکنند و بر آنچه از اعتراضات بازنمایی میشود طرح و گفتمان مطلوب خود را درمیافکنند.
در گام دوم،وقتی جنبشها روایتها از خود را نقد، و از تصاحب آن توسط «غیر» جلوگیری میکنند،نزاع گفتمانی بالا میگیرد و به جدال آشکار سیاسی تبدیل میشود و در این مرحله تخفیف اعتراضات و نفی آنها آغاز میشود.نمونه متاخر آن مواجه با اعتراضات سیاسی معلمان است.
جنبشها هرچه بیشتر معطوف به «همیابی» و «همافزایی» یکدیگر میکوشند،با گفتمانهای دیگر نیز مرزکشی میکنند و از آنها سلب نمایندگی و سخنگویی میکند.
ویژگی ممتاز جنبش معلمان،کارگران و دانشجویی امروز ایران در این است که،از دو سو با جریان سلطهگر و تمامیتخواه مقابله میکنند.یک سو حاکمیت و سوی دیگر برخی مخالفان آن؛یکی در پوزیسیون حاکم و دیگری در برخی اپوزیسیون مدعی تغییر وضع موجود.
جامعهتودهوار،بیصنف،بیانجمن،بی سخنگو،و بدون سوژگی و عاملیت، مطلوب این گروههای سیاسی است.هر صدای اعتراضی که از دل مقاومتی جمعی، برآمده از کاریگروهی،و با طرح مطالبات مشخص صورت بگیرد در نهایت با میل سلطهگری این گروهها در تضاد قرار خواهد گرفت.
جنبشهای اعتراضی امروز،با ویژگی بارز «خود نمایندگی»شان نوید جامعه دموکراتیکی را میدهند که «نفی سلطه» از هرسو،خصلت اصلی آن خواهد بود.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.