درنظر گرفتن یک مخالف در هنگام اندیشیدن،با در نظر گرفتن آن در هنگام اعلام نظر،دو تاثیر متفاوت بر وجود ما دارد.به عبارت دیگر دو نیرو متفاوت را در وجود ما به حرکت در می‌آورد.

وقتی به نظر مخالفان فکر می‌کنیم،قوه عقلی ما تلاش می‌کند آن‌ را بیشتر با پایه‌های عقلی و منطقی نظرات‌شان ارزیابی کند و بسنجد، چرا‌که در فقدان محسوس مخالفان،حواس ما کمتر خودشان را درگیر می‌کنند.

ولی وقتی قصد اعلام نظر داریم،بیشتر با سویه‌های حسی وجودمان با مخالفان مواجه می‌شویم،یعنی سوگیری‌های حسی ما نسبت به آنها بیشتر از سوگیری‌ های عقلی‌مان می‌شود.به عبارت دیگر ساحت مواجه‌ با مخالفان زمینی‌تر یا غیر انتزائی تر می‌شود.

این تفاوت را می‌شود با مثالی ملموس‌تر توضیح داد؛مثلا وقتی در مورد مواجه با یک شیر فکر می‌کنیم با در نظر گرفتن تمام جوانب خطرات،احساساتی که با اندیشیدن در ما برانگیخته می‌شود بسیار متفاوت خواهد بود با زمانی که شیری جلوی ما حضور دارد و ما تلاش داریم به مواجه خود با او بی‌اندیشیم.

خطری که پلتفرم‌های مجازی مثل توییتر برای ما دارد در این است که ما دائما خودمان را در حضور شیر یا مخالفان احساس می‌کنیم و این احساس حضور، رفته رفته به «سوگیری‌های احساسی» در مواضع ما دست برتری نسبت به «سوگیری‌های عقلی» می‌دهد.

برای همین،افرادى که محفل و انجمنی برای هم‌فکری و هم‌اندیشی ندارند و بیشتر وقت خودشان را در توییتر حضور دارند و تنها محفل گفتگو و بحث آنها‌ست،رفته رفته زبانی اگرسیو‌،نگاهی دوقطبی و سیاه و سفید، و خلق‌وخوی جدلی پیدا می‌کنند که در همه این خصلت‌ها، دست برتر با «سوگیری‌های احساسی»است.

واقعیت این است که در حضور شیر خیلی نمی‌شود درست و عقلانی به شیر اندیشید.اندیشه انتقادی مثل معنی کلمه نقد(کرتیک) در زمان یونانی نیازمند، فاصله گرفتن است.

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)