پروین اعتصامی؛ زندگی در تلاطم رؤیای آزادی
پروین اعتصامی در ۲۵ اسفند۱۲۸۵ شمسی در تبریز به دنیا آمد. او از همان کودکی تحت نظر استادانی چون دهخدا و ملکالشعراء بهار سرودن شعر را آغاز کرد.
دختری دوازده ساله، که اسباب بازیاش «کتاب» بود. هر روز در دستان کوچکش، دیوان قطوری از شاعری کهن دیده میشد. اشعار آن را میخواند و در سینه نگه میداشت. در همین سن و سال بود که شعر «ای مرغک» و «گوهر و سنگ» را سرود .
آنگاه او سرود:
برزگری پند به فرزند داد
کای پسر، این پیشه پس از من تراست
مدت ما جمله به محنت گذشت
نوبت خون خوردن و رنج شماست
کشت کن آنجا که نسیم و نمی است
خرمی مزرعه، ز آب و هواست
دورهی زندگی پروین اعتصامی در تلاطم رویای آزادی و سیطرهی استبداد بر ایران طی میشود و طبع لطیف او بههمراه چیره دستیاش در سرودن، او را به انعکاس بخشی از روح زمانهاش تبدیل میکند.
اشعارش، خواه قصیده، خواه مثنوی و قطعه و خواه مناظرهی دو یا چند شخصیت خیال انگیز، سرشار از مفاهیم رنگارنگ و معانی بلند اخلاقی و انسانی با روحیه ظلم ستیزی و همدردی با محرومان و ستمدیدگان بود.
پروین اعتصامی با فروتنی، وقار و عزت نفس نه معلمیِ دربار را پذیرفت و نه نشان و افتخار دستگاه ستم شاهی را.
درباره؛
مشق آزادگی نزد استادن بزرگ
پروین اعتصامی سرودن شعر را تحت نظر پدرش و استادانی چون دهخدا و ملکالشعرای بهار از همان کودکی آغاز کرد. بیشک، افزون بر شعر در نزد آنان مشق آزادگی نیز آموخت.
در سال ۱۳۱۵ مدال درجه سه لیاقت از طرف دولت به پروین داده میشود ولی او این مدال را نمیپذیرد. در عین اینکه پیشنهاد رضاشاه را نیز برای تدریس ملکه و ولیعهد رد میکند. زیرا چنان که خود گفته بود اعتقاداتش علیه استبداد به او اجازه نمیدهد که در چنین مکانهایی حاضر شود.
پروین تنها مدتی کوتاه پس از انقلاب مشروطه به دنیا میآید آنهم در تبریز شهر ستارخان و باقرخان که کانون ایستادگی مشروطهخواهان بود در روزگار تسلیم همگان.
با انقلاب مشروطه ایران به تاریخ جدید خود ورود میکند؛ استبداد قاجارها با پارلمان برآمده از مشروطه تَرک میخورد و البته این تازه آغاز راه آزادیست.
مشروطه شکست میخورد و توسط رضاخان پهلوی سرنگون میشود؛ استبداد پهلوی جایگزین استبداد قاجار میشود و پیش از آنکه در شهریور ۲۰ حکومت رضاشاه با تبعید او از ایران به پایان برسد این پروین اعتصامی است که در فروردین ۱۳۲۰ بر اثر بیماری در میگذرد در حالی که تنها کمی بیش از ۳۴ سال سن دارد.
پروین اعتصامی سرودن شعر را تحت نظر پدرش و استادانی چون دهخدا و ملکالشعرای بهار از همان کودکی آغاز کرد و بیشک، افزون بر شعر در نزد آنان مشق آزادگی نیز آموخت.
جشن فارغالتحصیلی پروین اعتصامی
پروین در جشن فارغالتحصیلی به سخنرانی میپردازد. وی گفت: «داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معرفت مستفید نماید.
ایران که تمدن قدیمش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد. ایران با عظمت و قوتی که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شداید شرق سهم وافر برده اکنون دنبال گمگشته خود میدود و بدیدار شاهد نیکبختی میشتابد».
این سخنان توسط دختری ۱۸ساله ایراد میشود؛ که به برجستهترین شاعر زن معاصر ایران تبدیل شده بود.
دورهی زندگی پروین اعتصامی در تلاطم رویای آزادی و سیطرهی استبداد بر ایران طی میشود و طبع لطیف او بههمراه چیره دستیاش در سرودن، او را به انعکاس بخشی از روح زمانهاش تبدیل میکند:
تا بهکی جانکندن اندر آفتاب ای رنجبر
ریختن از بهر نان از چهره آب ای رنجبر
زینهمه خواری که بینی ز آفتاب و خاک و باد
چیست مزدت جز نکوهش یا عتاب ای رنجبر
از حقوق پایمال خویشتن کن پرسشی
چند میترسی ز هر خان و جناب ای رنجبر
جمله آنان را که چون زالو مکندت خون بریز
و اندر آن خون دست و پایی کن خضاب ای رنجبر
حاکم شرعی که بهر رشوه فتوی میدهد
کی دهد عرض فقیران را جواب ای رنجبر
پروین اعتصامی و دفاع از حقوق رنجبران
در دیوان او بیش از هفتاد نمونه مناظره آمده که وی را از این لحاظ در میان شاعران فارسی برجسته ساخته است. وی در بیان مقاصد خود از هنرهای «شخصیتبخشی» و «تخیل» و «تمثیل»، با شیوایی کمنظیری استفاده کرده و به دفاع ازحقوق رنجبران و رنجدیدگان پرداخته است .
در شعر «اشک یتیم» ـ گفتگوی «کودک یتیم» با «پیرزن گوژپشت»، ستم اغنیای کاخ نشین را سرچشمه همه درد و داغ یتیمان و خون دل رعیّت بینوای کوخ نشین میداند.
در مناظره «دزد و قاضی»، با تندی ، به قاضی و حاکم شرع میتازد که دین را وسیله زراندوزی و رنگ و ریا میکنند.
در شعر «شکایت پیرزن» از زبان پیر زن سفید مویی بر شاه میتازد که از آتش فساد او بجز آه برای مردم چیزی نمانده است.
پروین فلاکت و درماندگی فرودستان را ابدی نمیداند. به باور او، قفلِ اسارت به هنگامی باز خواهد شد که مردم دربند، دستی بجنبانند. برای ستیز قیام کنند. به باور او، وقتی مشعل مقاومت به اهتزاز درآید, قلب تاریکی آتش خواهد گرفت.
هیچ بیدادگر از افتاده راه نشین نمیترسد. هراسشان همه از تیزتازانِ عرصه نبرد است.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.