برای تحقق آزادی، صلح، برابری و عدالت اجتماعی – اقتصادی
تشکیلات دموکراتیک زنان ایران، ۸ مارس (۱۷ اسفند) روز جهانی زنان، روزی را که جلوهای از پیکار همبسته و سراسری زنان جهان برای دستیابی به آماجهای انسانی، بهویژه صلح و دگرگونسازی نظام ناعادلانه طبقاتی مبتنی بر نابرابری زن و مرد است، به زنان ایران و همهٔ مبارزان راه آزادی و رهایی زن فرخنده باد میگوید. زنان پیکارجو و نیروهای مترقی و صلحدوست سراسر جهان هر سال با یادآوری چگونگی شکلگیری این روز تاریخی، که هدفهای محوری آن در آغاز به دست آوردن حق رأی زنان، بهبود شرایط کار زنان، کاهش نابرابری حقوقی بین زن و مرد، و نیز مبارزه برای صلح جهانی پس از شروع جنگ جهانی اول بود، بار دیگر پیمان میبندند که برای رسیدن به این آرمانهای انسانی و مبارزه برای رفع تبعیض و خشونت و حفظ محیطزیست، از هیچ تلاشی فروگذار نکنند.
بنا به اسناد تاریخی، ۱۱۲ سال پیش ، در دومین کنگره زنان سوسیالیست در کپنهاگ (اوت ۱۹۱۰)، به پیشنهاد زنان سوسیالیست آمریکا و پشتیبانی و حمایت کامل کلارا زتکین کمونیست نامدار آلمانی و مبارز پیشرو صلح، تعیین روزی جهانی برای دفاع از حقوق زنان پیشنهاد شد. کنگره با آن پیشنهاد موافقت کرد و با صدور قطعنامهای، آن را تصویب کرد.
اولین مراسم بزرگداشت روز جهانی زن، در ۱۹ مارس سال ۱۹۱۱ با شرکت بیش از یک میلیون زن در سراسر جهان برگزار شد. اما با شروع جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴، چندین سال بزرگداشت این روز در سایهٔ جنگ قرار گرفت. با این حال، زنان مبارز سوسیالیست و در رأس آنها مبارز برجسته کلارا زتکین، در سالهای جنگ با تشکیل گردهماییها و به کار بستن ابتکارهای گوناگون در پهنهٔ ملی و بینالمللی، به پیشرفت مبارزات ضد جنگ یاری میرساندند. این زنان معتقد بودند که جنگ به سود سرمایهداران و اقلیتی از جامعه، یعنی صاحبان کارخانههای اسلحهسازی است. از جملهٔ این تلاشها، برگزاری کنفرانس صلح زنان در لاهه (۱۹۱۵) و آغاز به کار «لیگ بینالمللی زنان برای صلح و آزادی» بود. زنان صلحدوست و آزادیخواه جهان خواستهای خود را، از جمله پایان دادن بیدرنگ به جنگ، برقراری صلحی پایدار، و برابری حقوق سیاسی زنان، به حکومتهای ۱۴ کشور دادند. در واقع، نخستین موفقیتها در جنبش ضد جنگ را باید به حساب زنان سوسیالیست آن زمان و ابتکارهای صلحجویانهٔ مبارزان حقوق زنان گذارد. در ماه مارس ۱۹۱۵، کنفرانس جهانی سوسیالیستی زنان با ۲۵ نماینده از ۸ کشور جهان در شهر برن (سوئیس) برگزار شد. در آن کنفرانس، زنان بر مصوبههای ۱۹۰۷ کنگرهٔ جهانی زنان سوسیالیست (در آلمان) و ۱۹۱۲ کنگرهٔ جهانی سوسیالیستی (در سوئیس) در پیکار بر ضد جنگ تأکید کردند و همگی «پیام صلح به همهٔ کشورها» را به عنوان اعلامیه برن تصویب کردند.
زنان همواره از مبارزان پیگیر در راه صلح بودهاند و هستند. با توجه به تهدید صلح جهانی و تجربههای پیشگفته، امروزه نیز که جنگی دیگر، این بار در شرق اروپا در جریان است، مبارزه متحد، فراگیر، و سازمانیافتهٔ سازمانهای مترقی زنان و همهٔ نیروهای مترقی و صلحدوست جهان، برای پایان دادن به جنگ و مهار نظامیگری نیازی مبرم است. نباید گذاشت زحمتکشان دو کشور اوکراین و روسیه بیش از این قربانی جنگی خانمانسوز شوند که تا کنون هزاران کشته و زخمی و صدها هزار آواره به جای گذاشته است.
اما موضوع مهم دیگری که بنیانگذاران روز جهانی زن بر آن تأکید داشتهاند، اشتغال زنان و رهایی زنان از وابستگی اقتصادی به مرد بوده است. تفکر واپسگرایانه و محافظهکارانهٔ مذهبی آن سالها به «موقعیت مسلط مرد» در خانوادهٔ پدرسالار تأکید داشت. کلارا زتکین در سالهای آغازین قرن بیستم در برخورد با اندیشههای واپسگرایانهٔ مبتنی بر «طبیعت زنانه و مردانه»، در نشریهٔ «مساوات» ارگان سازمانهای بینالمللی سوسیالیستی زنان، با تأکید بر رهایی زنان از وابستگی اقتصادی نوشت:
«اشتغال زن سبب شد تا زن در بیرون از خانواده، از نظر اقتصادی بر روی پای خود بایستد و بند وابستگی اقتصادی را که او را وابسته [مرد] میساخت، پاره کند. از همین روی، اشتغال زن شالودهٔ مستحکمی بود و است که بر پایهٔ آن، حقوق خصوصی و حقوق رسمی استقلال زن استوار است.»[*]
او بهدرستی رهایی زنان از وابستگی اقتصادی را نخستین گام در راه رهایی زنان از زنجیرهای بردگی و بیحقوقی شمرد. اما امروزه، با گذشت بیش از یک قرن از آن سالها، حکومت ارتجاعی در کشور ما و واپسگرایان وطنی همچنان سیاستهای زنستیزانهٔ خود را بر مبنای محدودیت اشتغال زنان و خانهنشین کردن آنان به پیش میبرند.
به این ترتیب، مبارزات پیگیر زنان جهان در دهههای آغازین قرن بیستم برای بهبود شرایط کار و حق مشارکت سیاسی، و تثبیت روز ۸ مارس به عنوان روز جهانی زنان در سال ۱۹۲۲، سبب شد که جنبش جهانی زنان مورد استقبال کمنظیر زنان قرار بگیرد و راه خود را در سراسر جهان باز کند و به دستاوردهای چشمگیری نایل شود.
هر چند تا دستیابی کامل برابری زن و مرد هنوز راه درازی در پیش است، دستاوردهایی مانند بهبود شرایط کار زنان و کاهش نابرابری حقوقی بین زنان و مردان، به دست آوردن حق مشارکت سیاسی، رشد مبارزه برای حق زنان بر بدن خویش و سقط اختیاری جنین و… پیروزیهایی مهماند که بدون گسترش گفتمان برابرطلبانه در میان تودهها و وادار کردن دولتها به تغییر دادن قوانین زنستیزانه و برنامهریزی برای زدودن فرهنگ و اندیشههای قرون وسطایی در جامعه، تحقق آنها امکانپذیر نمی بود.
در جبههای دیگر، در کشورهای دارای نظامهای سوسیالیستی و مردمی، همگام با تغییر قوانین زنستیزانه و تلاش برنامهریزی شده دولتها برای زدودن فرهنگ مردسالارانه، زنان توانستند مسیر دستیابی به حقوق انسانی خود را با کمترین آسیب و رنج طی کنند. اما در کشورهای دارای بافت سنتی و عقبمانده و سطح توسعه و رشد پایین، تحقق حقوق زنان و مبارزات طولانیمدت زنان تا همین امروز با دشواریهای زیادی همراه بوده است. تلاش پیگیر و خستگیناپذیر زنان میهن ما از یک طرف، و مقاومت نیروهای ارتجاعی و استبدادی در مقابل تغییر قوانین قرون وسطایی از طرف دیگر، روایتگر پیکار پرشور زنان ایران در یک قرن اخیر است.
۸ مارس در ایران
مسیر پیکار مردم میهن ما برای دستیابی به آزادی و استقلال و رفع ستم استبدادی، به طور کلی سخت و ناهموار و پر از فراز و نشیب بوده است. اما برای زنان ستمدیدهٔ ایران که تحت ستم چندگانه قرار دارند، مسیر رسیدن به خواستهای انسانی ابتدایی و بنیادی در جامعهٔ عقبمانده و دین-مردسالار ایران، بهمراتب سختتر و تا همین امروز با تحمل رنج بیشتری همراه بوده است. نخستین مراسم رسمی و علنی بزرگداشت ۸ مارس در ایران، فقط یک دهه پس از اعلام رسمی آن، یعنی در سال ۱۳۰۱، در شهر رشت و به همّت جمعیت پیک سعادت نسوان برگزار شد. بعدها، تشکیلات دموکراتیک زنان ایران با پیگیری اهداف روز جهانی زنان مثل مبارزه در راه صلح، دستیابی به حق رأی، و بهبود شرایط کار زنان کارگر و کارمند، راه پیشاهنگان اولیه جنبش زنان را ادامه داد و با سازماندهی مبارزات صنفی و سیاسی زنان، تلاش کرد تا به گسترش آگاهی جنسیتی در جامعه یاری رساند. بر اثر سرکوب خشن همهٔ سازمانهای صنفی و سیاسی زنان، از جمله تشکیلات دموکراتیک زنان ایران، در رژیم استبدادی شاهنشاهی، خواستهای انباشته شده و محقق نشدهٔ زنان از انقلاب مشروطیت به بعد، دوباره به محاق فراموشی رفت. حکومت برخاسته از انقلاب بهمن ۵۷ نیز نتوانست پاسخی شایسته به خواستهای دمکراتیک زنان دهد. حکومت جمهوری اسلامی ایران نهتنها خواستهای برحق زنان را برآورده نکرد، بلکه با انحراف از آرمانهای بنیادین انقلاب و قبضه کردن انحصاری حکومت در دست «اسلام سیاسی» و روحانیت ارتجاعی، و نقض مداوم حقوق ابتدایی زنان، دشمنی عمیق خود را با خواستهای انسانی و برابریخواهانهٔ زنان نشان داد.
حقوق زنان، اولین قربانی انقلاب
مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب بهمن ۵۷، برخی از مفاد مترقی قانون مدنی کشور مثل داشتن حق طلاق که حاصل سالها مبارزهٔ زنان بود، به دستور مستقیم خمینی لغو و حق پوشش اختیاری از زنان سلب شد. این دستبرد به بهانهٔ «مغایر بودن امر برابری جنسیتی با قوانین شرعی و احکام اسلامی» تا همین امروز نیز همچنان ادامه دارد. تصویب و اجرای قوانینی برای اعمال هرچه بیشتر تبعیضهای جنسیتی و نقض حقوق زنان طی ۴۰ و اندی سال گذشته همواره در جریان بوده است. از آن جمله است سلب حق طلاق و حضانت (سرپرستی فرزند) از زنان، مانعتراشی در راه دسترسی برابر زنان به کار و دستمزد برابر، محدود کردن حق تحصیل و مسافرت زنان، رواج دادن چندهمسری مردان و صیغه، و پایین آوردن سن ازدواج و کودکهمسری. و تازهترین مورد دستبرد به حقوق انسانی زنان، سیاست دستوری فرزندآوری ولی فقیه است. قانون جوانی جمعیت و فرزندآوری اجباری و منع سقط جنین بهسرعت در مجلس تصویب شد و برای اجرا به دستگاههای اجرایی ابلاغ گردید. در این قانون، حق کنترل زنان بر بدن خویش جرم محسوب میشود. اما در مقابل این بیعدالتی، مقاومت مدنی و پیکار دلیرانه زنان ایران در برابر سرکوب رژیم زنستیز استبدادی ولایت فقیه، بیشک یکی از صفحات درخشان تاریخ مبارزات مردم ایران علیه استبداد و ارتجاع است. زنان ایران بهرغم تمام محدودیتها و سرکوبهای موجود در حکومت اسلامی ایران، حضور پرتوان و مطالبهجویانهٔ خود را در بسیاری از عرصههای اجتماعی، اقتصادی، علمی، هنری، ورزشی، رسانهیی به رژیم قرون وسطایی حاکم تحمیل کردهاند و میکنند.
مروری کوتاه بر مبارزات زنان ایران از ۸ مارس سال گذشته تا امروز
بیش از ۴۰ سال است که بر اثر نابرابری و تبعیض جنسیتی-طبقاتی ساختاری در رژیم ولایی، حقوق زنان به طور کلی، و بهویژه حقوق زنان طبقات زحمتکش و لایههای تهیدست و محروم جامعه نقض و پایمال میشود. سیاستهای روبنایی واپسگرایانهٔ رژیم حاکم، در پیوند با سیاستهای پایهیی اقتصاد نولیبرالی، با گسترش فقر و تعمیق شکاف طبقاتی، فاجعهٔ انسانی بزرگی برای زحمتکشان به بار آورده است. در یک سال گذشته نیز زنان، و بهخصوص زنان کارگر و زحمتکش ایران که اغلب در بخشهای غیررسمی و واحدهای کوچک خدماتی و تولیدی شاغلاند، همچنان با مسئلهٔ نبود امنیت شغلی و کابوس اخراج و بیکاری روبهرو و مجبور بودهاند در ناعادلانهترین شرایط کار کنند یا به صف بیکاران بپیوندند. گزارشهای رسمی همچنان از افزایش بیکاری زنان خبر میدهد.[**]
بهعلاوه، در سال جاری نیز افزایش فشارهای اقتصادی و رانده شدن زحمتکشان به زیر خط فقر موجب شد که برخی از موارد ناهنجاریهای اجتماعی مثل خودکشیهای ناشی از فقر، زبالهگردی، فروش نوزاد و پلاسما و اعضای بدن و… هر چند به طور محدود، به ستون روزنامههای رسمی راه پیدا کند. گسترش پدیده غیرانسانی و فاجعهبار کودکهمسری و تبلیغ آن از سوی کارگزاران رژیم به مثابه راهحل مشکلات معیشتی مردم، به افزایش قتلهای فجیع ناموسی منجر شد که سال گذشته، هر بار جامعه را در شوک و اندوهی عظیم فرو برد. با وجود این، تنها راهکار کارگزاران رژیم ولایی، بهجای تصویب قوانین بازدارنده و زدودن شبهارزشهای فرهنگی دین-مردسالارانهای مانند «ناموس» و «تمکین»، تهدید و دستگیری افشاکنندگان این فاجعهها بود.
سال گذشته نیز بهرغم محدودیتهای موجود و حاکم بودن فضای سرکوب امنیتی، زنان شجاع و مبارز ایران با به کار گرفتن ابتکارهای گوناگون، ۸ مارس را به نماد مبارزهٔ جمعی و پیگیری خواستهای انسانی خود مبدل کردند. برای نمونه، برخی از زنان مبارز در تهران به توزیع بروشورهای حقوق باروری زنان دست زدند و ضمن شادباش گفتن ۸ مارس به زنان، در مورد حق سقط جنین، پیامدهای محدودیت در دسترسی به خدمات بهداشت باروری، تأثیر بارداریهای ناخواسته، و عوارض سقط جنینهای غیربهداشتی آگاهیرسانی کردند.
امروزه زنان در همهٔ عرصههای مبارزه حضوری فعال و جسورانه دارند؛ از اعتصابهای کارگران قراردادی پروژههای نفت و گاز (خرداد ۱۴۰۰) و اعتصابهای کارگران هفت تپه گرفته تا حضور در کنار کشاورزان و همبستگی با آنان برای تأمین حقابه (تیر ۱۴۰۰) در خیزشهای اعتراضی در اصفهان، خوزستان و لرستان، و اعتراض به پدیده فرونشست زمین و حفظ محیطزیست. این مشارکت اجتماعی زنان بهدرستی آنان را در صف پیشگامان شجاع و همراهان ثابتقدم اعتراضهای مردمی قرار داده است، همانطور که در اعتراضهای سالهای ۹۶ و ۹۸ نیز حضور چشمگیری داشتند و البته متحمل هزینههای انسانی فراوانی شدند.
حضور فعال زنان در جنبش حقطلبانهٔ اخیر و جاری معلمان و فرهنگیان ایران نیز بالندگی حقطلبی زنان ایران را نشان میدهد. زنان در بسیاری از اعتصابها و تجمعهای اعتراضی معلمان و فرهنگیان، در سازماندهی این اقدامهای اعتراضی، و در سخنرانیها و خواندن بیانیهها و قطعنامهها در شهرهای سراسر ایران حضور و مشارکتی فعال و اثرگذار داشتند. به قول یکی از فعالان صنفی مرد، «حضور و تاثیرگذاری زنان سبب شد تا جنبش معلمان ایران در سطح داخلی بدرخشد، دیده شود، و حمایتها را جلب کند.» (از مصاحبه جعفر ابراهیمی با «بیدار زنی»، ۶ بهمن ۱۴۰۰). معلمان در سخنرانیهای جسورانه خود در جلوی ادارات آموزش و پرورش شهرها و استانها، علاوه بر تأکید بر پیگیری مطالبات صنفی، از جمله بر ضرورت ایستادگی در برابر کالاییسازی آموزش، خواست آزادی زندانیان سیاسی، و لغو خصوصیسازیها تأکید کردند. در عرصههای دیگر، شاهد اعتراضهای زنان پرستار به اجرا نشدن قانون تعرفهگذاری، نداشتن امنیت شغلی، خصوصیسازی بهداشت و درمان، و علیه قراردادهای ۸۹ روزه، یا مشارکت در تظاهرات بازنشستگان و مالباختگان، و حضور پیکارجویانهٔ زنان ایران در حرکتهای حقطلبانه و اعتراضی فرهنگی، ورزشی، و زیستمحیطی بودهایم.
در یک سالی که گذشت، دستگیری زنان، صدور احکام قضایی علیه زنان، پروندهسازی برای فعالان صنفی و کارگری، رسانهیی، دانشجویی، و حتی برضد خانوادههای جانباختگان و مادران دادخواه ادامه داشت. زنان مبارزی مانند زینب جلالیان و مریم اکبری منفرد بدون برخوردار شدن از حتی یک روز مرخصی، همراه با سایر فعالان مدنی، کارگری، دانشجویی، و حقوق زنان در زندانها مبارزه و مقاومت میکنند. مادران خاوران و همهٔ مادران دادخواه این سالهای سیاه استبدادی، نهتنها پرچم دادخواهی فرزندان کشته شده خود را به دوش دارند، بلکه خود از ستونهای اصلی مبارزات ضداستبدادی و ضد حکومت ولایت فقیهی میهن ما هستند و سهم و نقش مهمی در جنبش عمومی مردم ایران دارند. این موارد فقط نمونههایی روشن از حضور فعال و اثرگذار زنان در مبارزات جاری مردم میهن ماست.
زنان مبارز ایران به پشتوانهٔ تجربهٔ غنی مبارزاتی خود میدانند که با تشکلیابی و پیوند دادن خواستهای برحق خود با خواستهای جنبش مردمی و در اتحاد عمل با نیروهای مردمی جنبش پیش رو است که میتوان به پیروزی دست یافت و راه را برای دگرگونیهای بنیادی و دموکراتیک هموار کرد.
درود به همه زندانیان سیاسی از جمله زنان پیکارگری که در زندان های رژیم ولایی مبارزه می کنند !
درود به همه مادران و خانوادههای داغدار و دادخواه که با تمام توان، به پیکار خود سرسختانه ادامه می دهند !
پیروز باد مبارزه زنان ایران و جهان برای برابری و رفع تبعیض و ستم جنسیتی و حفظ محیط زیست !
برقرار باد صلح !
تشکیلات دموکراتیک زنان ایران
۱۵ اسفند۱۴۰۰
[*] برگرفته از کتاب جستارهایی از جنبش دمکراتیک زنان در اروپا – نان و گلهای سرخ
[**] سهم زنان از اشتغال در بازار کار ایران در حدود ۱۱٫۷ درصد است. بنا به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد، ۱۸ بهمن ۱۴۰۰، بر اثر کاهش تعداد بیکاران مرد و افزایش تعداد بیکاران زن، در بهار ۱۴۰۰ سهم زنان از جامعه بیکاران افزایش یافته بود.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.