پرداختن به «بهار عربی» چه ضرورتی دارد؟ آن‌هم حالا که بخشی از آن در مصر به ایستگاه دولتی شبه نظامی رسیده‌ست، بخشی در تونس گرفتار تصفیه‌ی نیروهای سکولار و مترقی است، در بحرین و عربستان به نزاع شیعه و سنی فروکاسته شده، در سوریه ویرانه بر سر ویرانه انباشته و هزاران کشته و آواره برجای گذاشته و در لیبی؟ از لیبی اصلا خبری نیست. حتی کسی به یاد نمی‌آورد که لیبی کجاست.

به‌راستی بر سر موج عظیمی که خاورمیانه و شمال آفریقا را در نوردید و به جهان یادآوری کرد که آنجا هم «مردم»ی در کار است چه آمد؟ آیا پرداختن به بهار عربی تنها از آن روست که ما درگیر شکلی از «همجواری» با کشورهای عربی هستیم یا باید در جستجوی نسبتی بزرگ‌تر میان ما و جنبش مردمی در مصر، تونس، سوریه و … بود؟

چگونه بود که در روزهای اوج‌ میدان التحریر ادعا می‌شد که آنچه از آن با عنوان بهار عربی یاد می‌شود، با همه‌ی آن خصلت‌ها، ادامه‌ی جنبش سبز مردم ایران است، و حالا که هر یک از این جنبش‌ها با اشکالی از شکست یا انحراف مواجه شده‌اند کسی از تشابه وضعیت‌ها و یا تداوم حرکت‌ها سخن نمی‌گوید؟

پرونده «بهار عربی» کتاب فنگ تلاشی است برای یافتن پاسخ بخشی از پرسش‌هایی که با وزیدن بادهای بهاری در این اطراف مطرح شدند. با این امید که خیال بهار را در خزان و زمستان زنده نگاه دارد.در اولین بخش از این پرونده ترجمه‌ی مقاله‌ای از آصف بیات با عنوان «انقلاب‌ در روزگار نامساعد» و پاسخ طارق علی با عنوان «میان گذشته و آینده» را می‌خوانیم.

دانلود پی دی اف

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com