نه او نمرده است
دو سال از نبودِ غمانگیزِ او گذشت
رویِ مزارِ او
دو بار برگهای خزان
ریخته شدند
سه سایهی شکستهی گریان
بر شاخههای سایهی دیگر
آویخته شدند
آنوقت باز مثلِ دگر روزها دمید
این روشنِ افق
یک جغدِ بیثبات از آن جایگه پرید
تا یک غروبِ غمگین
بالای آن مزار
غمناکتر نشیند
دو سال مثل آنکه دو روز از غمش گذشت
روزِ سفید آمد از نو به سِیر و گشت
بر ساحَتِ جَبینِ جوانی
خطِّ دگر نوشت
مانندِ اینکه آن که تو دانی نمرده است
هر کس به یادش آید گوید:
دو سال رفت و لیک اَرانی نمرده است
نه او نمرده
او ز نهانخانهی وجود
بر پای خاسته است
او از برایِ زندگیِ ما
تا بهرهورتر آییم
دارد هنوز هم سخنی گرم میکند
این تیرهجوی سنگدلان را
دارد به حرفِ مردمیئی نرم میکند
دو سال شمعِ زندگیاش را به روشنی
مردم ندید لیک
بس شمعهای دیگر
روشن شدند از او
بس فکرهای ویران
گلشن شدند از او
مانندِ آنکه همین آرزوش بود
پَرّید از برابر زندان
مرغِ شکسته پَر که همه رنج و جوش بود
تا روی بامِ دیگر
آید ز نو فرود
آنجا به رنگِ دیگر
با ما کُنَد سخن
دو سال شد … پرندهی …
مانندِ یک دقیقهی لذت که بگذرد
مثلِ چراغ روشنی از …
… نگذشته ست لیک
او با خیالِ گرمِ مردمان شریک
دارد به شیوههای دگر …
او در میانِ تیرهی این خاکهای سرد
هر چند منزوی
کرده درونِ بسی دل کُنون مَقَر
نه، او نمرده است آن که دلی زنده میکند
هرگز بر او نیابد بَدرویِ مرگ دست
شکلِ غُراب بیهُده …
بر این مزار بیهُده بنشسته است جغد
اشکِ سه سایه بیسبب اینجاست بر زمین
۱۳ بهمن ۱۳۲۰
#نیما_یوشیج
هرگز بر او نیابد بَدرویِ مرگ دست: هرگز رویِ بدِ مرگ بر او دست نیابد.
این سوگسروده برای دومین سالگرد کشته شدن دکتر #تقی_ارانی است.
دکتر تقی ارانی ۱۴ بهمن ۱۳۱۸ در زندان به دستور #رضا_خان (پهلوی)، زیر شکنجه کشته شد.
سیدعلی اصغرزاده: متاسفانه این شعر، ناقص چاپ شده. در جاهایی که نقطهچین آمده، در همهی چاپها اینگونه است به دو دلیل، شاید:
۱. برخی از کاغذ و سطرهای شعر بر اثر گذشت زمان، نابود شده
۲. چون سیروس طاهباز (به گفتهی خود) برخی از دستنوشتههای نیما را نمیتوانست بخواند آنها را چاپ نکرده.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.