من عشق توام ، توبی بلا عاشقمی
تو رخش منی ، که زین شده مال منی ،
من وصل ترا شب نخست می جستم ،تو مست هوس همان شبش نوش شدی ،
من منتظر گشودن معبد تو، تو راز کرشمه بر زیر زبان ،
دکتر چه بگفت زیر زبان وصل نده ، غافل ز تمنای رخش که آتش بنه ،
کوره بسوخت ، هیمه عشق شعله بزد ، وان خنده گل میان دندان ستود،
رستم بنهاد گرز خود اندر قفسش ، قفل قفس و معبد او باز گشود از هوسش
مست هوس
جمعه, 15ام بهمن, 1400
اضافه شده توسط rakhsh.rostam نویسنده مطلب:مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز میتوانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.