دو سال پیش وقتی فرمانده وقت نیروهای لژیونر سپاه پاسداران توسط پهبادهای امریکایی شکار شد طی مقالهای نوشتم چگونه این وضعیت میتواند آغازی بر پایان اندیشه «اسطورهای» در سیاست ایران باشد، آغازی که به گمان من خوشایند بسیاری از فرماندهان سپاه پاسداران بود و آنها را به نحوی از بنبستی که توسط سلیمانی ایجاد شده بود میرهانید و به این سبب ترور او میتوانست خوشنودی ضمنی و البته محتاطانه آنها را نیز به همراه داشته باشد. اصل مقاله را در اینجا میتوان دید. منظور من از ترم اسطوره، همان معنایی بود که توسط فیلسوف سیاسی کاسیرر به کار برده شده و البته مسبوق به ایدههایی بود که توسط فیلسوفان دیگری مانند هنری فرانکفورت در کتاب درخشان «پادشاهی» توسعه داده شده بود. جالب بود که سخنرانی از سلیمانی برای فرماندهان سپاه منتشر شد که متضمن چنین معنایی بود. او اذعان میکرد که از آغاز وظیفه سپاه نه انجام کارهای بزرگ که انجام عمل «مقدس» است و این تنها عمل مقدس است که «فرازمانی-مکانی» است، عملی که پایههای آن میتواند فراتر از هر مکانیزمی باشد که عقل متعارف یا خرد آن را توصیه میکند. ویژگیهای اندیشه اسطورهای و خصلتهای آن در حکمرانی سیاسی چند وجهی هستند که در چند نوشته در سالهای گذشته در باره برخی از آنها نوشتم. بنبستی که انجام «عمل مقدس» در وضعیت سیاستورزی مدرن که مبنای روابط بینالملل فعلی است، ایجاد کرده بود، ایجاب میکرد تا سپاه پاسداران به فکر «بازاندیشی» در برنامههای خود بیافتد و الگوی رفتاری خود را مورد تجدید نظر قرار دهد. «اندیشیدن به خود» اولین گام در رهایی از هر نوع اندیشه اسطورهای است، فرایندی که که در آن اندیشه اسطورهای خود را به مثابه خود میاندیشد و در این اندیشیدن امکان «نقد» خود را مییابد. امکان نقد ویرانگر هر نوع قدسیسازی است که در آن عمل نه به مثابه «تطهیر کننده» بلکه به مثابه امکانی از میان بسیار امکانهای دیگر ارزش ذاتی خود را فرو میگذارد تا امکان نقد آن پدید آید. وضعیت جالبی که تاکنون وجود داشته این بوده است که عقبه ایدئولوژیک و اسطورهساز سپاه در واقع روحانیتی بود که بنیان اصلی آن را نوعی پراگماتیزم دینی تشکیل میداد. به عبارت دیگر، روحانیتی که در اساس، اندیشهای پراگماتیک است تغذیه کننده نیرویی شد که تا الان بنیان عمل آن را عمل مقدس یا اسطورهای تشکیل میداد. فرایند گسست این دو جریان بعد از مرگ فرمانده لژیونرهای سپاه تسریع شده است و به تدریج سپاه طی فرایند بازاندیشی، عقبه ایدئولوژیک خود را کنار خواهد گذاشت تا واجد نوعی پراگماتیزم سیاسی شود، پراگماتیزمی که میتواند با توجه به خصلت ذاتا ایدئولوژیک سیاه وضعیتی مشابه چین کنونی ایجاد کند، و البته منظور کاریکاتوری از چین است که توسط فرماندهان نابلد سپاه کشیده خواهد شد.
پس از دو سال
جمعه, 17ام دی, 1400
اضافه شده توسط گیلانی نویسنده مطلب:مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز میتوانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.