اگر مردم اصرار دارند ولایت فقیه در قانون اساسی باشد این حق آن هاست! [۱۱۲]
حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران
بخش دوم از فصل دوم (۲)
ولی فقیه سوم؛ خطری که در کمین است!
تدوین و تحقیق از: محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)
@shourimohammad
[ روزنامه ] انقلاب اسلامی:
در طی انقلاب اسلامی ایران مردم تحت رهبری امام در سرنوشت خود شرکت جستند. نظام قبلی را ساقط ساختند و با رای خود در رفراندوم تاریخی ۱۰ و ۱۱ فروردین، نظام جمهوری اسلامی را انتخاب کردند. نمایندگان مجلس خبرگان نیز از طریق آرای عمومی و نه انتصاب، برگزیده شدند تا قانون نظام جمهوری اسلامی ایران را تدوین کنند. به این ترتیب دو حق عمده ای که در طول تاریخ مبارزه علیه جباران و زورگویان بشر کسب کرده است، یعنی حق عزل و سرنگون کردن نظام حاکم و حق تعیین و انتخاب نظامی حکومتی درانقلاب ایران عملا تضمین شده اند. اعمال این دو حق منوط به حق سومی است که بشر در طول تاریخ با مبارزات انبیا پویایی اسلام و دیگر مبارزات برحق کسب کرده است و آن حق نظارت بر اعمال حکومت است.اصولی که تا بحال در مورد حقوق مردم مانند اصل ۶ مصوبه و اصول مربوط به مجلس شورای ملی واختیارات آنکه حتی تاحد احضار رئیس جمهورواستیضاح وعزل ونصب دولت پیشرفته است، تصویب شد،. همببن به رسمیت شناختن حقوق سه گانه فوق توسط اکثریت نمایندگان مجلس خبرگان است.امام نیزبکرات درباره این حقوق تصریح کرده اند ولی در انظار بعضی حقانیت این حقوق کاملا مشخص نشده است و همین امر موجب ابهاماتی در مورد کار مجلس شده است، ممکن است برای رفع این ابهامات توضیحاتی در مود این حقوق بدهید.
حجت الاسلام موسوی اصفهانی:
این اصل که مردم و ملتی که در یک جامعه زندگی می کنند این حقوق را دارا هستند، مساله ای است کاملا طبیعی و روشن و غیر از این تصور نمی توان کرد. امری است کاملا طبیعی که در یک جامعه قدرتی که بالای سر مردم شکل می گیرد، چه کیان این قدرت چه زوال آن و چه چگونگی عمل آن، بستگی به چگونگی انتخاب مردم دارد، حالا انتخاب آگاهانه باشد یا نا آگاهانه، مردم در انتخاب دارای قیمی باشند یا نه، امر جداگانه ای است. ولی شکل های مختلف حکومتی که تا بحال وجود داشته اند منهای پذیرش و انتخاب مردم ادامه نیافته اند. زمانی یک قدرت در یک جامعه تداوم پیدا می کنند که مردم بخواهند. اگر مردم پذیرای آن نباشد محکوم به زوال است. فقط تفاوت در این است که یک موقع چون جامعه فرهنگ زنده ای دارد، با معیارهای زنده در زمینه حکومت آشنایی دارد و حکومت سالمی را انتخاب می کند و می پذیرد و زمانی چون دارای فرهنگ سالمی نیست، قیم دارد، ابرقدرتی قیم او می باشد و حکومتش را انتخاب می کند. و اما آنچه که ما باید پیرامونش صحبت بکنیم و مربوط به این سوال می شود، این است که مساله ولایت فقیه یا دیگر مسائلی که الان ما در نظام حکومتی اسلام مطرح می کنیم، ارتباطش با این مساله چیست؟
اگر بنا است که مردم حکومت را انتخاب کنند و زائل کنند، حتما لازم نیست ثابت کنیم و استناد کنیم که چون مردم بودند که مبارزه کردند و حکومت قبلی را ساقط کردند پس در طی مبارزه شان ثابت کردند که حق ما است که حکومتی را انتخاب و زایل کنیم و ناظر بر اعمال آن باشیم. این نهضت را هم که در نظر نگیریم روشن است که مردم این حقوق را دارند و غیر از این عملا میسر و ممکن نیست.
آن شکلی که من ولایت فقیه را روی دید و نظر خود معنی می کنم این است که اگر مردم مسلمان ایران اصرار دارند، یعنی جمع زیادشان و اکثریت خبرگانی که انتخاب شدند که اصرار دارند که در قانون اساسی جدید ولایت فقیه را مطرح کنند حق آن ها است، ولی این امر وقتی می تواند معنا پیدا بکند که ما بگوئیم که مردمی که با اتکا به مذهب و عقاید مذهبی شان ثابت کردندکه با تشکل خود و با بکار انداختن نیروهای نهفته وخفته خود می توانند با استعمار و استثمار و با ظالم مبارزه بکنند و حکومت سالمی را بوجودبیاورند. و این امر طبیعی است و برای هرکس روشن است که اگر بخواهد حکومت سالم بر جامعه ادامه پیدا کند حضور مردم در این حکومت که بنیان گذاره اند ضروری است. اگر مردم باشند و حضور داشته باشد و به حضورشان تشکل داده شود، حکومت سالم هم تداوم خواهد یافت… ما فکر می کنیم ادامه حضور مردم جز از راه تشکل شان _آن هم تشکل بر بنیان های مذهبی و اسلامی_ مبسر نیست و اگر بخواهد تشکل مردم بر بنیان مذهب ادامه پیدا بکند، بایدتوجه به راهبری مردم داشته باشند و خودشان را در مسیر این راهبری سالم نگاه بدارند و از این دید است که امامت و ولایت را مطرح می کنند نه اینکه کسی علیرغم مردم بیاید.او باشد. چه مردم بخواهند، چه نخواهند. مانند بعضی از موادی که در قانون اساسی نوشته می شود و این معنا را دارد که مردم بخواهند یا نخواهند، باید این چهارچوب را بپذیرند. بسیاری از چهارچوب های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را که معین می شود، بار مردم باید بپذیرند. و این معنای باید صحیح نیست، چون اگر مردم نظام امامت را از دید عقیده شان و ایمان شان بپذیرند، پیاده می شود و الا پیاده نخواهد شد. بعضی از برادرانی نیز که با آوردن این اصل در قانون اساسی مخالفت می کردند همه شان مسلمان بودند و این مساله را پذیرا بودند که اگر جامعه از راهبری سالم کنار بماند، از امامت محروم بماند، نابود می شود و با تکیه بر همین امر مخالفت می کردند و می گفتند که اگر امامت در قانون اساسی آورده شود ارزشش از دست می رود. بگذارید این امر روی همان شکل طبیعی خود، روی بنیان های ایدئولوژیک خویش باشد که مردم انتخاب می کرده اند. اگر ما مساله امامت را اینجا مطرح می کنیم نه بر این اساس است که چیزی را بخواهیم به مردم تحمیل کنیم. دوستانی هم که اصرار بر وجود این اصل دارند دلیل آن این است که مردمی که ما را انتخاب کرده اند، چون مردم مسلمان و مومن و معتقد به مرجعیت و امامت هستند از ما خواسته اند به عنوان راهنمایی و ارشاد برای اینکه حکومت سالم و صالح داشته باشد آنرا در قانون اساسی بنویسیم.و مساله امامت که به این شکل مطرح می شود، باز متناسب با حق مردم در انتخاب شکل حکومت خود طببعی است و اینکه می گویند اگر روحانیتی که تا بحال همیشه علیه قدرت بوده به این شکل به درون قانون اساسی بیاید به صورت یک بند قانون اساسی درون سیاست قرار بگیرد، اتکا مردم برای مبارزه علیه استبداد چیست؟ بهتر آن است که بگوئیم روحانیت علیه استبداد بوده است نه علیه قدرت و آنانکه علیه استبداد بودند یک شخص به عنوان مرجع یا رهبربود. روحانیت و بلکه بهتر بگوبم روحانیتی که در جامعه وجود داشت،چه فرهنگ سالم وایمان روحانیت و معنوبت است که استبداد و قدرت را کنترل می کند. و چنانکه فردی از درون روحانیت به این دلیل که مردم خواهان هستند مطابق چهارچوبی که قرآن معین کرده حکومتی بوجود بیاورند بیاید و در قدرت شرکت کند معنایش ای نیست که او در درون سیاست حالت خودش را ازدست بدهد وسیاست هر چه باشد، راهش هرچه باشد، او همان راه را پیگیری کند. چه بسا اگر یک فرد، دو فرد، بیست فرد از این جمع هم برود ولی مجموعه آن حالت خود را حفظ کند که درون جامعه حافظ فرهنگ و ایمان و اخلاق باشد با روحانیت اگر کوچکترین انحرافی ببیند، خود را مسئول می داند که در برابر آن جهت بگیرد.
ماخذ:
روزنامه انقلاب اسلامی،۱۲ مهر ۱۳۵۸. میزگردی با خبرگان. کدام اسلام؟ کدام مجتهد؟ کدام فقه؟ موسوی اصفهانی
ادامه دارد… جمعه ها منتشر می شود
جمعه ۱۰ دی ۱۴۰۰
t.me/shourimohammad
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.