عنوان داستان : بازیگر
نویسنده داستان : سعید فلاحی
– بهتر از این نمیشود! همین را ضبط میکنیم!
مَرد در قفسهی سینهاش، دردی را احساس کرد. مچاله شد و خود را جمع و جور کرد و از روی سِن بلند شد.
کارگردان دستی روی شانهاش زد و گفت: خیلی طبیعی مُردی! همین رو تکرار کن تا صحنه رو ضبط کنیم.
بیاعتنا به درد قفسه سینهاش، دیالوگاش را تکرار کرد و زمین خورد. صدای کفِ چوبی سِن بلند شد و مَرد بر روی آن آرام گرفت.
صدای تشویق و هورا و آفرین گفتنهای پشت صحنه فضای سالن را پُر کرد. اما مَرد دیگر بلند نشد. بسیار زیبا و هنرمندانه مُرده بود.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.