چرا دیگر دانشمند یا ادیب برجستهای در ایران ظهور نمیکند؟ (طنز سیاسی)
۲۶ آبان ۱۴۰۰ خامنه ای در دیدار با باصطلاح نخبگان جوان گفت: در بعضی از دانشگاهها عناصری هستند که جوان نخبه را تشویق میکنند به ترک کشور، من صریح میگویم این خیانت است، این خیانت است، این دشمنی با کشور است، دوستی با آن جوان هم نیست.
فارغ از شعارهای توخالی اگر در صحنه اجتماعی ایران کارنامه ۴۲ ساله این حاکمیت را بررسی مختصری بکنیم به این سئوال اساسی میرسیم که: چرا دیگر دانشمند یا ادیب برجسته ای در ایران ظهور نمیکند؟
بارها این سئوال را شنیده ایم که چرا دیگر امثال سعدی و رازی در جغرافیای ایران تولید نمی شوند. برای پاسخ به این سئوال بیایید فرض کنیم این بزرگواران بار دیگر امکان زندگی پیدا کنند و در جامعه امروز کشور ظاهر شوند:
– حافظ که تکلیفش معلومه. بخاطر ترویج شراب و شراب خواری چند صد ضربه ای باید شلاق بخوره.
– آزمایشگاه رازی هم در حمله شبانه مأموران مورد بازرسی قرار میگیره و از اون آلات جرم و وسایل ساخت مشروبات الکلی بدست میاد.
– پاسپورت ناصر خسرو ضبط میشه و خودش هم بخاطر سفرهای مکرر و مشکوک، متهم به جاسوسی میشه.
– فردوسی بخاطر ترویج آیین و آثار دوران بربریت به اعدام محکوم میشه.
– مولوی بخاطر ترویج عرفان کاذب و اندیشه های انحرافی به اعدام محکوم میشه.
و…
باز هم بگم؟
آرش کمانگیر هم اگر ظهور کنه به گردنش آفتابه می بندند و تحت عنوان اراذل و اوباش محاکمه و در خیابانها گردانده میشود. [ایران، نخبهها در زندان و سرزمین فرار مغزها]
نخبههای ایران در زندان یا مهاجرت!
واقعیت این است که ما امروز هم افراد توانمند و فرهیخته ای داریم که میتوانند باعث افتخار کشور یا شاید جهانیان بشوند اما یا در زندان هستند یا در شرایطی قرار گرفتهاند که امکان هیچ فعالیت سازندهای را ندارند. همین روزها و طبق آمار و ارقام خود این حکومت که خیلی کمتر از واقعیت است تمام نخبههای علمی و پزشکان و حتی ورزشکاران در حال مهاجرت از کشور هستند.
چرا که در حکومت ولایت فقیه هیچ امیدی به آینده خود ندارند.
بماند ده ها هزار ایرانی شجاع و آزاده که اعدام شدند و بسیاری از آنها میتوانستند بهترین خدمات را به جامعه ایران ارائه کنند.
ظهور شخصیتهای برجسته و مفید، بستر مناسب خود را میخواهد.
مطلب از گلچین
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.