آنتونیو گرامشی در “یادداشتهای زندان” می نویسد:

“بحران در یک جامعه هنگامی ایجاد می گردد که وضعیت سیاسی کهنه اما ناکارآمد موجود، از میان نمی رود و آرایش سیاسی نوین و کارآمدی در آن قادر به تشکیل یا اصطلاحاً متولد شدن نیست. در چنین بازه زمانی، که دوران فترت یک جامعه‌ به شمار می‌رود، نشانه های فراوانی از ناهنجاری و بیماری های اجتماعی ظاهر می شود که به تدریج آن را به سوی سقوط و فروپاشی کامل سوق می دهد.”

دیرزمانی ست که تمام نشانه های این وضعیت برزخی در جامعه ایران هم قابل رویت است. و از آنجا که هنوز نیروی بدیلی از دل این وضعیت بحرانی زاده نشده، بحران کماکان تداوم یافته است، ولی هر دم نفس گیرتر می شود و رنج ها و هزینه های سنگین تری را بر اکثریت فرودست جامعه تحمیل می کند.

ساده انگاری محض است اگر بیاندیشیم که ارتجاع حاکم و قوای امپریالیستی رویکردی انفعالی نسبت به این وضعیت پیشه می کنند و صرفا نظاره گر جریان رویدادها و تحولات می مانند؛ و غفلتی جبران ناپذیر خواهد بود اگر امید ببندیم که فرصت فراخی برای بازسازی و برپایی قوای بدیل در اختیار جامعه است.

چون تجارب متعدد تاریخی گواهی می دهند که در چنین مقاطعی همه قوای شر با جدیت درجهت تدارک آلترناتیو سیاسی بعدی جامعه ی بحران زده می کوشند. (نظم جهانی سرمایه محور به چارچوب های سیاسی باثباتی نیاز دارد که بتوانند مقاومت های مردمی را به طور “مطمئنی” مهار کنند). پس، این دوران، هرقدر هم کش و قوس بیابد، ماهیتا شکننده و موقتی است و در انتظار وضعیت جایگزین است.

تاریخ هیچ تعهدی به کاستن از آلام ستمدیدگان ندارد.

مگر آنکه خود آنان مهار تاریخ را برای تغییر سرنوشت ستم بار خویش به دست گیرند.

و این ممکن نیست مگر با بسط مبارزات موجود و پیوندزدن آنها – در عرصه پراتیک – با چشم انداز انقلابی و رهایی بخش.

نقطه شروع، هر آن جایی ست که ظرفیتی برای برپایی مقاومت جمعی و مبارزه سازمان یافته, پرورش و تقویت روحیه انقلابی وجود دارد.

هر گام سنجیده و هدفمندی در این مسیر – ولو کوچک – می تواند بر سرنوشت این موازنه ی شکننده تاثیر بگذارد و در چرخش آن به نفع ستمدیدگان سهمی ایفا کند.

همراه باشیم.

طرح رتبه بندی معلمان؛ مجلس باز هم موش زائید!

 

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)