هم‌سرایان وحدت
با حنجره‌های بی‌اعتقادی
حماسه‌های ایمان خواندند.
تکبیر برادران!

کودکان شکوفه
افسانه‌ی دوزخ را تجربه کردند.
تکبیر برادران!

***

ما با نگاه ناباور
فاجعه را تاب آورده‌ایم.
هیچ‌کس برادر خطاب‌مان نکرد
و به تشجیع ما تکبیری بر نیاورد.

تنهایی را تاب آورده‌ایم و خاموشی را
و در اعماق خاکستر
می‌تپیم.

 

امروز ۱۹ آذر ۱۴۰۰ نیز خبرگزاری‌ها از حمله‌ی نیروها به مادر ستار بهشتی در حال رفتن به مزار وی خبر دادند.

گوهر عشقی ساعت ۱۱ صبح پنج‌شنبه ۱۸ آذر در حالی که در راه رفتن بر سر مزار فرزندش بود، مورد حمله افراد ناشناس قرار گرفت و از ناحیه‌ی سر و صورت مجروح و توسط رهگذران به بیمارستان منتقل شد.

گوهر عشقی در این حمله بر روی میل‌گردهای کنار خیابان افتاده و از هوش رفته است. پس از انتقال به بیمارستان به هوش آمده و سپس با معاینه‌های اولیه و سطحی، از بیمارستان مرخص شده است.

بنیاد ستار بهشتی گفته است که قادر به تأیید حمله سازمان‌یافته به گوهر عشقی نیست، اما شواهد و رویدادها نشان می‌دهند که این یک حادثه معمولی نبوده است.

حمله امروز به این مادر دادخواه در ادامه حملات و فشارها بر مادران دادخواه از جمله “مادران آبان” است.

هرچند تجربه نشان داده که این حملات، مادران و خانواده‌های دادخواه را بیش از قبل متحد می‌کند، اما تشدید فشارها موجب آسیب بیشتر به مادران دادخواه است و همه فعالین مدنی و مردم باید در برابر چنین فشارهایی بایستند.

#مادران_دادخواه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم

@bidarzani

 

 

 

 

 

 

آخر بازی

 

عاشقان
سرشکسته گذشتند،
شرمسارِ ترانه‌های بی‌هنگامِ خویش.

 

و کوچه‌ها
بی‌زمزمه ماند و صدای پا.

 

سربازان
شکسته گذشتند،

خسته
       بر اسبانِ تشریح،
و لَتّه‌های بی‌رنگِ غروری
نگونسار
         بر نیزه‌هایشان.

 

 

تو را چه سود
               فخر به فلک بَر
                                فروختن
هنگامی که
             هر غبارِ راهِ لعنت‌شده نفرینَت می‌کند.

 

تو را چه سود از باغ و درخت
که با یاس‌ها
              به داس سخن گفته‌ای.

 

آنجا که قدم برنهاده باشی
گیاه
    از رُستن تن می‌زند
چرا که تو
تقوای خاک و آب را
                       هرگز
باور نداشتی.

 

 

فغان! که سرگذشتِ ما
سرودِ بی‌اعتقادِ سربازانِ تو بود
که از فتحِ قلعه‌ی روسبیان
                              بازمی‌آمدند.
باش تا نفرینِ دوزخ از تو چه سازد،
که مادرانِ سیاه‌پوش
ــ داغدارانِ زیباترین فرزندانِ آفتاب و باد ــ
هنوز از سجاده‌ها
                    سر برنگرفته‌اند!

 

 

 

 

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)