اصلاحات یا سرنگونی؟ پایان کار ولایت فقیه
در حالی که به اذعان بسیاری از اندیشمندان و ناظران سیاسی، حکومت ولایت فقیه در ایران در آستانه زوال و سرنگونی قرار گرفته است مهرههای جناح مغلوب حاکمیت عقیده دارند با اصرار بر روند «اصلاحات» میتوان از سرنگونی حکومت ولایت فقیه جلوگیری کرد.
میتوان به قاطعیت گفت حکومت ولایت فقیه از ابتدای بنیانگذاریش فاقد مشروعیت مردمی بوده است و ملایان حکومت سیاسی را به تمام از مردم ایران غصب کردهاند.
دهههای متوالی اتاقهای فکر امنیتی و اطلاعاتی حکومت ولایت فقیه در قالب جریان «اصلاحات» بر این بودند تا روند تغییر و زوال حکومت ولایت فقیه را به تاخیر انداخته و از سرنگونی سیستم سیاسی حاکم بر ایران جلوگیری کنند.
اما قاعده انکارناپذیر تکاملی این جست و خیزهای مذبوح را به هیچ میانگارد و در گذشت زمان و در فقدان پاسخگویی به اقتضائات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مردم ایران روند تغییر و سرنگونی را اجتنابناپذیر مینماید.
هر چند که جناح مغلوب حاکمیت در تلاش باشند تا آن را به تاخیر انداخته و چند صباحی بر عمر ولایت فقیه بیفزایند.
روزنامه شرق و هشدار نسبت به لرزههای سرنگونی ولایت فقیه
در این راستا روزنامه شرق از جناح مغلوب حاکمیت در تلاشی مذبوح برای بازخرید عمر برای حکومت ولایت فقیه اقدام کرده است.
شرق با اشاره به پیام محمد خاتمی از مهرههای سوخته جناح مغلوب حاکمیت، کماکان و با وجود شکست پروژه «اصلاحات» و اعلام پایان آن از سوی مردم ایران در دی ۱۳۹۶ در شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» مدعی میشود که راهکار نهایی برای برون رفت از انبوه مشکلات حکومت ولایت فقیه، «اصلاحات» میباشد.
شرق و مهرههای جناح مغلوب حاکمیت یا ناآگاهند یا خود را به نادانی و ناآگاهی میزنند که اگر حکومت ولایت فقیه را یارای اصلاحات واقعی بود چیزی از آن باقی نمانده بود و تا به کنون روند اضمحلال و سقوط را بارها طی کرده بود.
البته به نظر نمیرسد اینان ناآگاه باشند آنها بیشتر از فرجام کار حکومت که این طیف را نیز در برخواهد گرفت هراسانند.
در نتیجه آنچه از ادعاهای مهرههای جناح مغلوب حاکمیت برمیآید تنها ترس از آینده حکومت ولایت فقیه و سرنگونی آن است و به خاطر این ترس است که به چارهجویی از نوع اصلاحاتی آن برخاستهاند و پیام خاتمی را «مضطرب» جلوه میدهند.
ترس و همزمان ترفند شیادانه خاتمی برای پرهیز دادن از انقلاب و سرنگونی
اضطراب شاید گویای واقعیت کنونی حکومتگران ولایت فقیه نباشد و عمق نگرانی و ترس آنها را نشان ندهد در جایی که در سپهر سیاسی ایران کوچکترین اعتراض صنفی به سرعت به یک رویارویی سیاسی علیه بالاترین مقامات حکومت ولایت فقیه بدل میشود.
از این روست که شرق از «ایدههای انقلابی» یاد میکند که به «معنای فروپاشی خشونتبار ساختارهای سیاسی»؛ بخوانید سرنگونی منتهی میشود.
اما همزمان با ترفندی شیادانه از خاتمی عنوان میسازد «انقلاب نتوانسته به آنچه تودههای انقلابی رویایش را داشتند برسد» تا بدین وسیله جامعه ایران را از هر گونه تغییر انقلابی به معنای تغییردهندهگی کلیت ساختار سیاسی ولایت فقیه بترساند و به جای واژه «اصلاحطلبی» به دلیل «ملال اجتماعی» مردم ایران از واژه همخانوادهی «اصلاحگری» دم میزند که در زیر ضرب براندازی قرار گرفته است.
ماورای وقاحت شاید کمترین صفتی باشد که هر آگاه به صحنه سیاسی ایران به افرادی چون محمد خاتمی و همپالکیهای او بدهند در جایی که خود آنان که داعیه «اصلاحات» و «اصلاحطلبی» داشتند علاوه بر سرکوب عریان مردم در نهایت امر به تیغ عریان جراحی ولی فقیه سپرده شدند اما از آموختن درس عبرت ابا دارند و هنوز در پی حفظ عمر ولایت فقیه بر میآیند.
این جماعت به خوبی میدانند چنانچه آتش انقلاب و سرنگونی حکومت ولایت فقیه را فرا بگیرد، تر «اصلاحطلب» و خشک «اصولگرا» را سوزانده و به تمامیت به زبالهدان تاریخ خواهد سپرد.
خیزش طبقه فرودست و چشمانداز سرنگونی حکومت ولایت فقیه
از این روست که از خیزش طبقه فرودست به عنوان عبارتی «گزنده و عمیقا ناراحتکننده» یاد میکند که مهرههای ولایت فقیه از بیان آن «احساس شرم و گناه» میکنند اما اذعان میدارد که همین طبقه فرودست در آنجایی که هیچ چیز برای از دست دادن ندارد «ممکن است بقایای سازماندهی (حکومت) را سرنگون کنند».
طبقهای که به اعتراف شرق شاید در انقلاب سال ۱۳۵۷ در حاشیه جریان اصلی انقلاب بودند اما در انقلاب پیش رو، به عنوان «یک فاعل تاریخی» علیه حکومت خامنهای و بدون توجه به خواست طبقه متوسط که اکنون دیگر میتوان گفت وجود خارجی ندارند، بشورند.
این خشم طبقه فرودست و خواهان تغییر و سرنگونی شرق و مهرههای جناح مغلوب حاکمیت را وادار به اذعان به دو اعتراضات مهم دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ میکند که دومی شدیدتر از اولی سر برآورد و «نمایش قدرتمندتر و خشنتری» بود.
فقر سرنگونی را الزامآور کرده است
بر خلاف تصور موجود که ممکن است برای ذهن مخاطب پیش بیاید که سرکوب اعتراضات آبان ۱۳۹۸ قیام و انقلاب در ایران را خاموش کرد اما شرق به ناگزیر مجبور به اعتراف میشود که اعتراضات آبان ۱۳۹۸ «اعتماد به نفس» طبقه فرودست را دو چندان کرده و «شبح» این اعتراضات کلیت حکومت ولایت فقیه را «هراسناک» کرده است.
شرق در ادامه «اظهر من الشمس» میداند که اعتراضات آینده از قیامهای پیشین، پیشی گرفته و فقر را به عنوان نقطه کانونی گرایشات ضد «اصلاحات» میداند و از آن به عنوان «آخرالزمان اصلاحات»، «کابوس» و «غول آزادشده از چراغ» علیه حکومت ولایت فقیه نام میبرد که باید در کانون توجهات جریان «اصلاحات» در آینده قرار گیرد تا از سرنگونی حکومت ولایت فقیه جلوگیری شود. [چه رابطهای بین فقر و کاهش جمعیت در ایران وجود دارد؟]
با تمامی این تفاسیر شرق به روشنی و به صراحت میگوید؛ فقر سرنگونی را الزامآور کرده است چرا باور نمیکنید؟
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.