بر سر میراث جان لاک، ما نشان میدهیم که حقِ مالکیتِ خصوصی (به عنوان مهمترین نمودِ حقوقِ طبیعی) چگونه از دل وضعِ حاکمِ طبیعت بیرون آمد و عاملی در محدودیت دولت و قانون شد. لاک حقوق طبیعی را از دل قوانین طبیعی (که یک بحث اخلاقی است) بیرون کشید. سپس قدرتِ قانونگذاری و حتا اجرایی را صرفا در اختیار مجلس گذارد و مجلس را، به همین دلیل، بالاترین نهاد دولت دانست. و این نهاد که متأثر از قرارداد میان مردم در جامعهی همسود برای بیرون رفتن از وضع حاکم طبیعت بود، صلاحیت یافت که نقش مُعتَمَدِ مردم را بازی کند. و مردم فقط حق اجرای حقوق طبیعی خویش را به دولت واگذار میکنند و نه حقوق خود را (بر خلاف نظر هابز). یعنی دولت به نیابت از مردم حقوق طبیعی مردم را اجرا میکند زیرا معتمَد آنهاست. هنگامی که دولت به این اعتماد خیانت کند صلاحیت حکومت کردن را از دست میدهد و مردم ملزم به رعایت احکام و قوانین چنان دولتی نخواهند بود. این همان پایههای مشروطیت است.
میراث جان لاک
دوشنبه, 1ام آذر, 1400
منبع این مطلب ایران امروز
نویسنده مطلب: شهرام ارشدنژادمطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز میتوانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.