یک ماه؛ سی بزنگاه

– معمولا زمانی که از خانه بیرون می‌روم، حلقه‌ی ازدواجم را فراموش می‌کنم. گاهی هم عامدانه آن را جا می‌گذارم؛ از اینکه یک حلقه، معنای محافظت از من را می‌دهد، بیزارم.

اما زمانی که سر و کارم با بعضی دادگاه‌ها باشد، اتفاقا حواسم هست که بدون حلقه بیرون نروم.

یک بار وقتی از نگاه ناجور و حرف‌های زننده‌ی یکی از قضات با همکارم صحبت می‌کردم، رو به من گفت: “به تو که حلقه داری و متاهلی رحم نمی‌کنن چه برسه به امثال ما مجردها!”

این جمله مثل یک پتک بر سرم فرود آمد. مدام با خودم کلنجار می‌رفتم. از اینکه پناه من یک تکه آهنِ بی‌ارزش است و کسی رضایت و اراده‌ی من را نمی‌بیند عصبانی بودم.

اینکه چرا زنان متاهل به اصطلاح صاحب دارند و مصون از تعرض‌اند اما سایر زن‌ها محروم از آقابالاسر هستند و در معرض آزار مدام، برایم مسخره بود.

هر جور به ماجرا نگاه می‌کردم، از هر بعدی قضیه را بررسی می‌کردم، می‌رسیدم به بن‌بست مردسالاری!

آمار مشخصی از آزار زنان در محیط کار در دست نیست؛ اما برخی از گزارش‌ها و تحقیقات نشان می‌دهند در تهران، نزدیک به سه‌چهارم زنان تجربه‌ی یکی از انواع آزار در محیط کار خود را دارند. این آزارها می‌توانند به صورت مستقیم و صریح عنوان شوند.

در واقع گاهی مدیران یا همکاران ذی‌نفوذ، پیشرفت و ارتقای کاری و یا حتی موقعیت فعلی زنان را در ازای سکس گروکشی می‌کنند؛ به این معنا که زنان در صورت رد کردن خواسته‌ی آن‌ها، اساسا از حقوق شغلی خود محروم می‌شوند.

علاوه بر این، گاهی آزارها به صورت نامحسوس و غیرمستقیم، شغل و حرفه‌ی زنان را مورد تهدید قرار می‌دهند؛ با این توضیح که محیط توسط آزارگران به قدری تهدیدآمیز و ناامن می‌شود که زن ترجیح می‌دهد برای حفظ سلامت روان خودش هم که شده، دست از آن کار بکشد.

رفتارهای آزارگرانه شامل نگاه‌های خیره و مستمر، تحمیل گفتگو در ارتباط با مسائل جنسی، شوخی‌های فیزیکی، عدم رعایت فاصله‌ی محترمانه و شکستن حریم بدنی، ابراز نظر در مورد اندام و زیبایی زنان، تعریف کردن جوک‌های جنسی و کلیشه‌ای و … هستند.

چنین رفتارهایی ناشی از نگاه سلطه‌جویانه‌ی مردسالاری به زنان است؛ زنان در این نگاه فرودست هستند و ریاست همه جا با مردان است. در بسیاری از کشورها آزار در محیط کار تحت عنوان سوءاستفاده از قدرت شناخته می‌شود و قابل پیگیری کیفری است؛ به زبان ساده‌تر مردان از جایگاهی که در یک حرفه‌ی مشخص به عنوان مدیر یا رئیس دارند برای پیش بردن اهداف غیرحرفه‌ای و شخصی نظیر تامین نیازهای جنسی خود استفاده می‌کنند.

در مقاله‌ای خوانده بودم که آزار جنسی در محیط شغلی، مساوی با تعرض به محارم (INCEST) قلمداد شده بود؛ گویی در این رویکرد محیط شغلی مثل خانواده به مثابه‌ی محیطی ایمن برای تمام افراد در نظر گرفته شده و وقوع آزار در چنین فضایی، بیش از اینکه جرمی علیه جنسیت افراد باشد، جرمی است که اعتماد و اطمینان میان افراد را از بین می‌برد.

در ایران، قانون و یا دستوالعمل ویژه‌ای مرتبط با آزار در محیط شغلی وجود ندارد.

اگر قرار بر شکایت از یک آزارگر باشد، تنها راه قانونی شکایت کیفری و استفاده از عناوینی نظیر زنا و رابطه‌ی نامشروع است.

این نقص قانونی در کنار فرهنگِ غالبِ تشویق به سکوت و مقصرانگاری زنان، باعث می‌شود با وجود شیوع نسبی این خشونت در محیط‌های اداری، موارد کمی از افشاگری و گزارش‌دهی را شاهد باشیم.

اما یک نکته‌ی قابل توجه در مورد زنان مجرد این است که باور عمومیِ برآمده از مردسالاری، گمان می‌کند زنان لزوما و ضرورتا در کنار یک مرد، معنا می‌یابند؛ در حقیقت این نگاه، چتر حمایتی یک مرد را حتی تحت عناوین غیررسمی‌تری نظیر دوست‌پسر برای زن واجب می‌داند.

تنها در این صورت است که مرد از اصرارش بر رابطه و احتمالا آزار زن، کنار می‌کشد.

در واقع مرد اینجا اراده‌ی زن را محترم نشمرده بلکه از حوزه‌ی استحفاظی یک مرد دیگر، دور مانده است. اگر چه قابل ذکر است که این روزها، زنان متاهل نیز از تیر آزار مردان همکار در امان نیستند.

اگر در محیط کار خود مورد آزار قرار گرفتید یا شاهد آزار بودید، سکوت نکنید. اعتراض کنید، به دیگران اطلاع دهید و روایت آزاردیدگی یا مشاهدات خود را به گوش مسئولان مربوطه برسانید!‌

 

 

#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت 

#بیست_و_پنج_نوامبر 

@bidarzani

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)