ویکتور هوگو در مجلس شورای ملی ۱۵ سپتامبر ۱۸۴۸
“من به لغو مجازات اعدام به سادگی، برای همیشه و به طور کامل، رای میدهم.”

۱۵ سپتامبر ۱۸۴۸ ، ویکتور هوگو در مجلس شورای ملی نطقی خطاب میکند در رابطه با لغو مجازات اعدام که خواندن آن خالی از شعف نیست. امید انسانی که میداند لغو مجازات اعدام، اگر چه سالها و حتا قرنی بطول انجامد، اما از بیان حقیقتی که به آن دست یافته است، هیچ ابایی ندارد، و با تمام وجود برای تحقق بخشیدن به آن به تلاش بر می خیزد، سر سختانه و مطمئن به خود. چه، او خوب میداند که اندیشه خالق است، پندارهای نیک، در گفتارهای نیک روزی کرداری نیک خواهند شد. ترجمه ذیل بیان این سخنان نغز، کوتاه اما چون خورشید حقیقت، بر فروزنده شبهای سیاه انسان است، امید اینکه روزی ما نیز شاهد این باشیم که عقلانیت جای خود را به تبیعت هایی کور از خدا تا انسان داده و بیش از یک قرن مبارزه و فداکاری قهرمانان ایران زمین، برای رسیدن به حقوق انسانی، آزادی و برابری انسانها در جمهوری سکولار و شایسته حکومت مردم بر مردم، میوه خود را بر درخت کهنسال وجود تاریخی ما داده است :

“متاسفم که از بین تمامی سوالهایی که امروز مطرح خواهند شد، وبه طور ناگهانی با این طرح این سوال که شاید عده ای از خطیبان مجلس هنوز آمادگی شنیدن آن را ندارند شروع میکنم، امیدورام که زیاد متعجبشان نکند. آنچه که من میخواهم به نوبه خود بگویم، بیش از چند کلمه نخواهد بود، اما این چند کلام بر خاسته از عمیقترین خواست قلبی من و از قدیمیترین آرزوهایم میباشد.
شما امروز در مجلس وقت زیادی را بر سر موضوع مصونیت محل زندگی وقف کردید، ما از شما تمنا میکنیم که اندکی از این وقت را مجددا صرف مصونیت متعالی تر و مقدستری کنید، و آن چیزی نیست جز مصونیت و حراست از جان و زندگی انسان.
آقایان، قانون اساسی، و مخصوصا قانون اساسی ای که فرانسه آن را برای هموطنان فرانسوی تدوین میکند، الزاما قدمی است به سوی مدنیت و تمدن. اگر این قانون گامی به سمت تمدن بر ندارد، هیچ ارزشی ندارد. خوب، در این مورد لازم است تعمق بیشتری مبذول دارید، مجازات اعدام چه معنایی دارد ؟ مجازات اعدام همیشه بیان و نشان خاصی است از وحشیگری، بربریت و بدویت انسان. هر جای که مجازات اعدام مرسوم و معمول است، و با سکوت و بی تفاوتی جمعی رو به روست، خشونت و وحشیگری مستبدانه ای بر آن جامعه حکم فرماست ؛ آنجا که مجازات اعدام به ندرت اجرا میشود، بر عکس، تمدن غالب است.
آقایان، اینها واقعیت های اند که به هیچ روی قابل انکار نیستند. تخفیف در مجازات یک پیشرفت بزرگ و جدی اجتمایی به شمار میرود. قرن هجده، با لغو و منع شکنجه، آبرو و افتخار و عظمت برای خود در تاریخ ما آفرید، وقت ان رسیده که قرن نوزدهم نیز با لغو مجازات اعدام برگی زرین تر از تاریخ را به خود اختصاص دهد .
شما شاید امروز این قانون را به تصویب نرسانید، اما، شک نکنید، فردا این مجازات را، اگر شما امروز لغو نکنید، جانشینان شما لغو و منع خواهند کرد.
شما در ابتدای مقدمه قانون اساسی خود مینویسید “به نام خدا”، اما بلافاصله شروع میکنید حقی را که تنها به او تعلق دارد از او بدزدید، از همین خدا، یعنی حق مرگ و زندگی را.
آقایان، سه حق تنها متعلق به اولوهیت است که انسان هیچ اختیاری در آن ندارد : قطعییت و غیر قابل فسخ، غیر قابل جبران و برگشت ناپذیر، لاینحل.
وای بر آن کسی که بخواهد از آنها قوانینی انسانی بسازد. دیر یا زود وزنه بسیار سنگین این قوانین کمر جوامع را میشکند، تعادل لازم بین قانونهای انسانی و فرهنگها را به هم میریزد، تناسب را از عدالت انسانی میرباید، در این صورت خوب فکر کنید، قانون هراس بر دل و وجدان هر انسانی می افکند.
من به این تریبون آمده ام تا تنها یک سخن را بگویم : بعد از قیام فوریه مردم یک خواست بسیار بزرگی داشتند، و فردای ان روز بساط سلطنت و تاج و تخت را در این کشور بر چیدند، آنها همزمان بر آن بودند تا بساط چوبه دار و اعدام را نیز برای همیشه از میان بر دارند، اما آنهایی که بر افکار او تاثیر گذار بودند، بسیار متاسفم که بگویم، به بزرگی قلب او نبودند، و مانع از انجام اینکار شدند.
خوب، در بند اول قانون اساسی که شما به آن رای دادید، اولین خواست و ایده مردم را به تصویب رساندید و آن سرنگونی تاج و تخت بود، اینک زمان آن رسیده که به دومین خواست مردم نیز جامه عمل ببوشانید : بر چیده شدن بساط چوبه دار و اعدام در این مرز و بوم.ا

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com