استاد ایرج رکرک شاعر لرستانی با تخلص “الف آوا” زاده‌ی ۹ مرداد ۱۳۴۳ در شهرستان درود است.
در دوره تحصیل راهنمایی اولین جرقه‌های سرودن شعر در او پدید آمد و موفق به سرودن جملات منظوم و مقفی شد.
در دوران دفاع مقدس و با حضور داوطلبانه در جبهه‌های جنگ، با روحیات عاشقانه‌ی بسیجیان آشنا شد و فضای رشادت و فداکاری جبهه در اکثر اشعار ایشان تاثیر بسزایی گذاشت:
دیدم که به پاکی خودش تکیه زده
بی نام پلاکی خودش تکیه زده
سر بر بدنش نبود اما دیدم
بر سنگر خاکی خودش تکیه زده.
سال ۱۳۶۱ نخستین همایش شعر شهرستان دورود را در کانون بعثت با حضور شاعران آن دوره، برگزار نمود که این امر موجب شد که بطور جدی به شعر پرداخته و انجمن ادبی دورود را تاسیس نماید و از آن زمان تاکنون فعالیت ادبی خویش را ادامه می‌دهد.
سال ۱۳۶۹ به استخدام اداره آموزش و پرورش دورود در آمد و در کتابخانه و انتشارات مشغول بکار شد.
در سال ۱۳۸۴ درحال انجام ماموریت اداری با وسیله نقلیه اداره دچار سانحه و معلولیت ۷۰ درصدی شد. پس از آن به اصفهان نقل مکان کرد و در شاهین شهر، مسئولیت انجمن ادبی و فرهنگسرای شهرداری را عهده‌دار شد.
در سال ۱۳۹۴ مجددا به دورود بازگشت و بعنوان عضو برجسته‌ی انجمن ادبی شهرستان دورود، شروع به فعالیت نمود.
حضور در صدها همایش ادبی شهری و استانی و کشوری، اخذ بیش از ۲۷۰ لیسانس افتخاری و دیپلم افتخاری و لوح تقدیر و سپاس از مجامع ادبی، اجرا و برپایی مسابقات و همایش‌های ادبی و داوری مسابقات ادبی شهرستانی و استانی، در کارنامه‌ی درخشان فعالیت ادبی ایشان ثبت شده است.

▪︎نمونه اشعار:
(۱)
شعر لب تو فاصله‌ها را برداشت
آن‌شب که خیال من تو را در بر داشت
سر سبزترین مزرعه در قلبم بود
از کاشت بوسه تا زمان برداشت.

(۲)
فریاد عطش‌های تباهم  این بود
یکقطره‌ی اشک اشتباهم این بود
دیر است نیامده خدایا چه کنم
کودک بودم فقط گناهم این بود.

(۳)
ماه و خورشید و فلک محو ضمیر تو شده
باغ زیبای جنان مست سریر تو شده
یک سفر سوی اسیری شدی و برگشتی
چه نمودی که جهان جمله اسیر تو شده.

(۴)
کلبه
 
همیشه‌ام
      در فکر کلبه‌ای
                   – با تو –
با سقف روشنی از آبی‌ترین تغزل و                                           دخترانی                 
                                     که در آرزوی آفتابند.

(۵)
پیوند
  
پیوند شانه‌ی خمیده‌ی خورشید و
                         گیسوی در هم دریا
                               و پرسه پرسه‌های
                                            غریب
 بر
   ماسه ماسه‌های
                       غروب.

گردآوری و نگارش:
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)