معمول است که اسطوره نزدیک شدن آدم به درخت ممنوعه و داستان رانده شدن او و همسرش از بهشت خداوندی، آنچنان که برای اولین بار در سفر پیدایش کتاب مقدس آمده را به عنوان «گناه اولیه» انسان مینامند. اکنون به یاد ندارم آیا ردی از این داستان در اساطیر اولیه میانرودان وجود دارد یا خیر، اساطیری که بازنمایی آنها بعدا نه تنها در کتاب مقدس بلکه در باورهای مناطق غربی ایران در آئین مزدیسنی و همچنین در کتاب مسلمانان نیز وارد شده است. این ایده گناه اولیه بعدا در مسیحیت توسعه پیدا کرد و به ویژه به یکی از کانونهای بنیادین آئینهای گنوستیکی مسیحی تبدیل شد و نقش خود را هم در عرفان یهودی و هم عرفان مسیحی بر جای گذاشت. بیتردید تاثیر عرفان یهودی-مسیحی به ویژه گونههایی که متاثر از باورهای گنوستیکی فیلسوفان اسکندرانی بود در باورهای مانوی که به گونهای بعدا با باورهای اسلام ایرانی عجین شد و بنیاد عرفان نظری اسلامی-ایرانی را ساخت، غیر قابل انکار است و گناه اولیه در پیوند با آموزههای اسلامی در این منظومه شکل ویژهای پیدا کرده است. اما به گمان من مسئله گناه اولیه حداقل آنچنان که از قران مستفاد میشود، شکل بسیار پیچیدهتر و غامضتری از گونههای یهودی-مسیحی آن دارد. در ابتدا باید متذکر شوم که از بین ژرفاندیشان ما تنها معدودی مانند مولانا و حافظ به جهت موانست مستمر با قران، نزدیکی بیشتری با شکل ویژه گناه «انسان» آنچنان که از روح این کتاب برمیآید دارند. اینکه شمس و مولانا چندان سازگاری با آموزههای شیخ اکبر و یا فرزند خوانده او قونوی نداشتند، با اینکه هم شمس و هم مولانا محضر این دو را درک کرده بودند و آشنایی نزدیکی با آنها داشتند، موید گرایش قرانی این دو است، امری که به باور نگارنده نزد حافظ نیز به شدت تمام دیده میشود و لحن و نگاه قران، کمتر حافظ را در اشعارش رها میکند. قبلا در یکی از نوشتهها به این مسئله اشاره کردم که «انسان» در قران ذاتا مذموم است و در اغلب موارد- شاید صرفا یک یا دو مورد استثناء تا آنجایی که به خاطر دارم- از انسان در قران بدگویی شده است. تاکید میکنم که منظور من عبارت «انسان» است نه «آدم» یا بشر و چیزهای دیگر. اما گناه انسان چیست؟ آنچه من از روح و لحن قران برداشت میکنم این است که انسان به این سبب «ذاتا» گناهکار است که خود را به مثابه انسان درک میکند، وضعیتی که در آن او خود را به مثابه «من» بر زبان میآورد و عبارت اسرارآمیز «من منم» را بیان میکند. انسان خود را نه به مثابه «واقعه»های منفصل که در «حال» اتفاق میافتد و دقیقا به همین سبب «نابوده» است، درک میکند، بلکه با ادراک خویش به مثابه پیوستار، خود را صاحب هویتی میکند که اگرچه استعلایی فرازمانی-مکانی است اما در زمان و مکان «اتفاق» میافتد. به این ترتیب، انسان خود خویشتن را «هست» میکند و از نابودگی به ساحت وجود در میآورد. انسان در هست کردن خود، خویش را «ضروری» نیز میکند، ضرورتی بنیادین که در آن او به صورت ضروری معادل خودش است و این بنیاد ضروری ساختن هر چیز دیگری در جهان است. انسان به میانجی آفریدن خود، هست کردن خود از خلال واقعههای منفصل نابوده در حال، جهان را نیز هویتی پیوسته میبخشد و همزمان جهان را هست میکند، و هر چیزی آن را به طریق ضروری با خود خویش همبسته میکند. چنین فعالیتی نه تنها گناه اولیه انسان است، بلکه انسان با این گناه است که بالضروره هست میشود. آنچه از فحوای قران مستفاد میشود این است که همه چیز به شمول انسان، فقط به میانجی خداوند است که با خویشتن خویش به صورت ضروری همبسته میشود. به عبارت دیگر این خداوند است که هر چیزی را از این جهت ضروری میکند که به مثابه پیوستاری با خویشتن همبسته شود. قبلا در نوشته جداگانهای در مورد قران مستنداتی از ان به دست دادهام. به علاوه باید توجه کرد که چنین ایدهای البته به هیچ وجه جدید نیست بلکه ریشه در اساطیر میانرودانی دارد. در نوشته دیگری قبلا اشاره کردم چگونه در یکی از اساطیر آفرینش سومری- و نه بابلی- به صراحت ذکر شده است که انلیل هر چیزی را با خویشتن همبسته میکند، یعنی آنچه الف الف است را ضروری میکند، فعالیت انلیل است. اما نزد انسان، چیزها به طریق طبیعی و نه به میانجی خدایان، با خویشتن معادل هستند. آتش، آتش است زیرا به طریق طبیعی آتش نمیتواند چیزی دیگر باشد. چنین دیدی در اندیشه اسطورهای باطل است و نزد ادیان ابراهیمی و به ویژه اسلام، گناه اولیه اشاره به ضروری دانستنی اطلاق میشود که در عبارت ضروری «من منم» خود را بازمینماید. دانش جدید البته این ضرورت را به ضرورتی ریاضیاتی تحویل میکند که در آن اشیاء جهان بنا به ضرورتی ریاضیاتی با خود یکی هستند. حذف میانجیگری خداوند بعد از دوران روشنگری و ایده عقل خودبنیاد تکمیل شد، ایدهای که در آن عقل، بالضروره معتبر است نه اینکه عقل معتبر باشد به آن سبب که به میانجی امری قدسی اعتبار آن تجویز شود- قتل الانسان ما اکفره، مرده باد انسان، چه ناسپاس است!
گناه اولیه انسان
یکشنبه, 9ام آبان, 1400
اضافه شده توسط گیلانی نویسنده مطلب:مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز میتوانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.