انفجار اجتماعی در ایران در انتظار حکومت ولایت فقیه

در ماه‌ها اخیر و به دنبال عوامل متعدد نارضایتی‌ساز در جامعه شهروندی ایران می‌توان گفت ایران در آستانه انفجار اجتماعی قرار گرفته است.

داشتن پشتوانه اجتماعی برای حکومت‌ها، عامل اصلی در بقا و ادامه عمر آنهاست.

اما زمانی که حکومتی پشتوانه اجتماعی خود را از دست بدهد باید چشم به عقربه‌ها و تیک‌تاک ساعت دوخت تا شمارش معکوس عمر حکومت به سر آید و بادهای تغییر آن حکومت را به سمت تاریخ رهنمون سازد.

در کشورهایی که بر پایه عدم تشریک مساعی مردم و بر اساس دیکتاتوری بنا شده، روند تغییر با ضریب مضاعفی به پیش می رود.

سابقه تغییر حکومت‌ها در منطقه خاور میانه در ۲ دهه اخیر که معروف به «بهار عربی» شد کماکان این هشدار را برای حاکمان دیکتاتور منطقه دارد که بادهای تغییر همواره در حال وزیدن هستند.

انفجار اجتماعی حاصل چیست؟

قطع یقین بروز تغییر و انفجار اجتماعی در هر کشوری بر پایه نارضایتی مردمی استوار است.

اما دلایل این نارضایتی می‌تواند طیف بسیار گسترده‌ای از عوامل را در بر بگیرد که از ابتدایی‌ترین پایه‌ها؛ مانند سلب آزادی و حق حاکمیت مردمی شروع می‌شود و تا پارامترهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و… را در بر می‌گیرد.

پیش زمینه‌های انفجار اجتماعی در ایران

در ایران، می‌توان عامل سیاسی یعنی، سلب آزادی و حق حاکمیت مردم، از ابتدای تشکیل حکومت ولایت فقیه را به عنوان اولین عامل و پیش‌زمینه انفجار اجتماعی ذکر کرد که در آینده رقم خواهد خورد.

از ابتدای روی کار آمدن حکومت ولایت فقیه و به فاصله سال‌های کمی بعد از آن، ملایان تمامی طیف‌های سیاسی مخالف نظرات خود را از طرق مختلف؛ از جمله به کارگیری قهر عریان، کشتار و سرکوب از گردونه اجتماعی خارج ساختند.

یک دهه اول بعد از انقلاب ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۶۷ را می‌توان، رویه شکل‌گیری اختناق و انقباض حکومت ولایت فقیه دانست.

بعد از آن که حکومت ولایت فقیه در بعد سیاسی عرصه را بر کلیه مخالفان سیاسی خود تنگ کرد از آنجا که ماهیتا نمی‌توانست به مشکلات و تضادهای اقتصادی و اجتماعی جامعه شهروندی ایران که همگام با پیشرفت تکنولوژیک و ارتباطات جمعی بود، پاسخ دهد؛ زمینه‌های انفجار اجتماعی یکی پس از دیگری مجال بروز پیدا کرد.

از ابتدای دهه ۱۳۷۰ با اعتراضاتی مانند اعتراضات مردم مشهد، قزوین و… تا دهه ۱۳۸۰ و اعتراضات گسترده دانجشویی، و دهه ۱۳۹۰ با اعتراضاتی که رنگ و بو و شکل آنها از اعتراضات اجتماعی به اعتراضات سیاسی تغییر کرد نمود این نارضایتی‌هاست.

همزمان با این پیشروی سال‌ها، می‌توان با قاطعیت گفت هر چه بیشتر از عمر ولایت فقیه گذشت ناکارآمدی آن برای حل مشکلات جامعه بیشتر بروز کرد و در سال‌های اخیر آهنگ بسیار تندتری به خود گرفت.

هر چند حکومت ولایت فقیه با همان روشی که در ابتدای روی کارآمدنش، در دهه ۱۳۹۰ نیز سرکوب و قهر عریان را برای سرکوب اعتراضات دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ در پیش گرفت نه تنها نتوانست از روند انفجار اجتماعی در ایران پیش‌گیری کند بلکه جامعه انفجاری ایران روز به روز پتانسیل بیشتری برای تغییر پیدا کرد. [بحران‌ های لاعلاج و اوضاع انفجاری جامعه ایران]

عامل اقتصادی دیگر زمینه انفجار اجتماعی در ایران

از دهه‌های پیشین در می‌گذریم و پارامتر اقتصادی را تنها در دهه پایانی؛ یعنی دهه ۱۳۹۰ مرور می‌کنیم.

در پایان دهه ۱۳۹۰، اقتصاد حکومت ایران در بدترین شکل آن در طی حکومتش قرار گرفته است. وضعیتی که می‌توان گفت از وضعیت آستانه ورشکستگی و ورشکستگی اقتصادی حکومت ایران رد شده و این حکومت تنها به کمک سرکوب توانسته تبعات سیاسی ورشکستگی اقتصادی را از خود دور کند.

اما نگاهی به وضعیت اقتصادی جامعه ایران، به روشنی آشکار می‌سازد که حکومت ولایت فقیه در این امر چندان نیز موفق نبوده است.

پول ایران ۹۰ درصد ارزش خود را در برابر ارزهای خارجی از دست داده است، به استناد رسانه‌ها؛ بیش از ۸۰ درصد مردم ایران در زیر خط فقط دست و پنجه نرم می‌کند، تولید و صنعت، کشاورزی و… رکود تقریبا کامل را تجربه می‌کنند،

تمامی اینها در حالی است که ایران رتبه سوم ذخائر نفت و گاز جهان را داراست اما به دلیل بی‌لیاقتی حاکمان مستبدش، حتی در بین ۲۰ شرکت بزرگ نفتی جهان، جایی ندارد و به زیر این مدار سقوط کرده است.

تغییر ماهیت اعتراضات از اجتماعی ـ اقتصادی به اعتراضات سیاسی نشانه جدی حالت انفجار اجتماعی در ایران

وضعیت اقتصادی که ذکر آن رفت جامعه شهروندی ایران را به طور سیستماتیک از اعتراضات اجتماعی ـ اقتصادی به سمت اعتراضات سیاسی سوق داده است.

ناظر بی‌طرف بدون نیاز به عصای سحرآمیز و جادویی نیز می‌تواند پژواک شعارهای سیاسی علیه رأس حکومت ولایت فقیه؛ یعنی خامنه‌ای و کلیت حکومتش را دلیل حالت انفجار اجتماعی و سیاسی در اعتراضات سال‌های اخیر بداند.

زمانی که بازه زمانی اعتراضات کوتاه و کوتاه‌تر می‌شود و وضعیت اقتصادی بد و بدتر می‌شود، زمانی که سرکوب ابعاد گسترده‌تری به خود می‌گیرد، زمانی که عرصه در همه ابعاد بر مردم و جامعه شهروندی ایران تنگ می‌شود انفجار اجتماعی و سیاسی به طور حتمی در تقدیر است. در این شکی نیست، فقط می‌توان بر سر زمان آن مجادله کرد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)