برجستگی خاص ولی امر؛ این که میگی، این یعنی چه؟!!
ولی فقیه سوم؛ خطری که در کمین است!( ۹۴ )
حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران
فصل دوم (۵۱ )
تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی (اول) تا دوره ی مطلقه
تدوین و تحقیق از: محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)
@shourimohammad

بسم الله الرحمن الرحیم
ما برای اینکه حکومت مان یک حکومت اسلامی باشد یعنی منطبق باشد بر آن شرایطی که اسلام برای حاکم معین کرده و برای اینکه مردم مسلمان خود را در مقابل این حکومت مسئول و موظف بدانند و اوامر این حکومت را امر خدا تلقی کنند و تمام تصرفات این حکومت را تصرفات شرعی و قانونی تلقی کنند و برای اینکه یک قدرت تخصصی با پشتوانه ملت از دیکتاتوری و استعمار جلوگیری کند در کلیات قانون اساسی تحت عنوان اینکه ولایت امر است بر عهده فقیه عادل، مدبر، مدیر، شجاع، یا فقهایی که دارای این شرایط باشند، این اصل را [اصل ولایت فقیه] گذراندیم و در اطرافش صحبت های زیادی هم شد… حالا رسیدیم به اصل پنجم. یعنی می خواهیم آن اصل را که یک اصل کلی بود، اینجا پباده کنیم. در این جا ما سه فرض داریم. … یک فرض اینکه یک نفر همچون امام خمینی اکثریت قاطع ملت مسلمان ایران او را به رهبری پذیرفته باشند.. این فرض، فرضی است روشن… در این فرض ما نیازی به اینکه آرای عمومی را به صورت همه پرسی یا به صورت انتخابات بگیریم، نداریم…. اگر فردی بعدا پیدا شد، که مثل امام خمبنی مردم او را به رهبری پذیرفته بودند، اگر یک چنین فردی بعدا پیدا شد دیگر نیاز به اینکه ما برویم و رای بگیریم نخواهیم داشت.. این یک فرض.
فرض دیگر ابنکه ما رهبری با این خصوصیات و ویژگی که اکثریت قاطع مردم او را به رهبری پذیرفته باشند و رهبری او مشخص شده باشد، برای مردم نداشته باشیم. اینجاست که در این اصل به این شکل پیش بینی شده که خبرگان، یعنی آن هایی که اهل تشخیص هستند و می توانند آن شرایط را در یک شخص یا چند شخص بیابند و تشخیص صلاحیت را در یک یاچند شخص بدهند، به نرتیبی که قانون معین می کند و در اصول بعد هم پیش بینی شده است، خبرگان جمع می شوند و یک نفر را به عنوان رهبر تعیین می کنند و معرفی می کنند. و در صورتی که یک نفر را دارای این خصوصیات و ویژگی ها نیافتند، یعنی چند نفر مثل هم و در ردیف هم بودند اینجا قهرا به صورت شورای رهبری آن چند نفر را معرفی می کنند.
می توانیم در همین جا پاسخ به یکی از سوالاتی که شده بود، بدهیم. و آن این بود که رابطه رهبری با مرجعیت چیست؟
همانطور که ملاحظه می فرمائید در اینجا اینطور پیش بینی شده است که این رهبری بواسطه خبرگان تعیین می شود و یا این رهبرانی که به وسیله خبرگان تعیین می شوند و این ها از افرادی که صلاحیت مرجعیت و افتاء را دارند، انتخاب می شوند. بنابراین این ها می توانند از مراجع باشند،. ولی در عین حال معنی این اصل این نیست که ما مرجعیت تقلید را محصور در این فرد یا افراد کرده باشبم…. یعنی ممکن است غیر از این ها هم مراجع دیگری باشند که آن ها مقلدینی داشته باشند. ولی ولایت و رهبری با این فرد یا این افرادی است که از طرف مجلس خبرگان تعیین می شوند…. اینجا باید عرض کنم که این به معنی تعیین وظیفه برای رهبر یا رهبران نیست. این به این نحو است. یعنی اصولی را که ما تنظیم می کنیم معنایش تعیین وظیفه برای آن ها نیست. این معنایش آن است که ما تکلیف مردم را تعیین می کنیم… ما تعیین وظیفه برای رهبر نمی کنبم… چون ما برای رهبری حکومت اسلامی معتقدیم که اسلام خط مشی معین کرده است… نمی شود ما به خاطر نگرانی (در پاسخ به سخنان علی گلزاده غفوری) از یک مسائل اصولی و اساسی که نقش بنیادی در جامعه ما و در نظام جمهوری اسلامی که به آن رای دادیم دارد به خاطر نگرانی از ذکر این اصول اساسی صرف نظر کنیم….
اما باز مطلب دیگری بود راجع به اینکه ولی امر، رهبر درمقابل چه کسی مسئول است؟
جواب این مطلب روشن است. ولی امر، رهبر و بقیه قوا هم در درجه اول در مقابل خدا مسئولند… و در درجه دوم در مفابل ملت. یعنی ملت می تواند از رهبر و از رهبران سوال کنند و نظارت بر اعمال آن ها داشته باشد که آیا این رهبر آن مسئولیت الهی را درست انجام داده است یا نه؟
[طاهر خرم آبادی.ص ۱۰۹۰. ماخذ]

و اما دو سوال دیگر ماند. یکی جواب اینکه مراد از اولی الامر، ائمه هستند. ما معتقد هستیم که فقیه جامع این شرایط در زمان غیبت ولی عصر(عج)، مثل زمان حضور، از طرف ولی عصر (عج) نیابت دارد.. در زمان خلافت مولا امیرالمومنین(ع)، ،مالک اشتر در یک نقطه ای از مناطق اسلامی، مثلا در مصر، ولایت پیدا می کرد، و الان معتقدیم که فقیهی که جامع این شرایط است، از طرف ولی عصر(عج) نیابت دارد. پس بنابراین، این منافات ندارد که ما الان اگر امر فقیه را اطاعت می کنیم در واقع داریم امر و فرمان اولی الامر را اطاعت می کنیم!
[طاهری اصفهانی،ص۱۰۹۰، ماخذ]

من چند تا سوال دارم. یکی اینکه اکثریتی که اینجا هست همانطوری که در اصل پنجم بود، روشن نشده است که این اکثریت قاطع در انتخاب این مرجع به چه طریقی قابل ارائه به دنیا هست؟
یعنی از نظر اینکه یک سند و ملاک باشد، چطوری معین می کنید؟
در مورد امام خمینی این تظاهرات و این مسائل، در عین حال مساله ی رهبریت ایشان را محرز کرد. ولی من در جلسه ی گروه هم گفتم که این اکثریت اگر بخواهد یک اکثریت حقوقی باشد، همانطوری که امام خودشان در مورد اصل جمهوری اسلامی آن تظاهرات خیابانی را کافی ندانستند با اینکه مردم میلیون، میلیون می گفتند: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، ولی گفتند رفراندوم بشود!.
در اصل پنجم روشن نشد که این اکثریت از چه طریق تحصیل می شود؟ اینجا هم باز مبهم گذاشته است!
نفس این اصل است که باید روشن بشود که این اکثریت از چه طریق، قانونا روشن می شود؟ وقابل ارائه است؟ و این می تواند به صورت یک سند از نظر بین المللی باشد؟ منظورم از نظر حقویی است.
مساله دوم، اینکه اینجا، کنار این، مرجعیت اضافه شده، در صورتی که در اصل پنجم کلمه ی مرجعیت نبود. علت ابنکه اضافه شده اُست، چیست؟
مساله ولایت امر یک کلمه ایست که از نظر حقوقی شناخته شده نیست! این باید خیلی روشن باشد که ولی امر یعنی چه؟
بعضی ازانتقاداتی را هم که من گاهی خواندم همین سوال را در روزنامه ها مطرح کرده بودند که ولی امر یعنی چه؟ کدام امر؟ بعنی نمی دانند که ولی امر یعنی چه؟
مساله دیگر اینکه در اصل ۸۴ ، امام امت هم بود، ولی اینجا چرا امام امت حذف شده است؟
و دبگر اینکه برجستگی خاص! یک کلمه ی جدیدی است که معلوم نیست که برجستگی خاص! یعنی چه؟ و باید همان چیزهایی که آنجا گفته شده عینا و صریحا اینجا گفته شود.
(کرمی: اگر اجازه بدهید من جواب این سوال را می دهم. (یکی از نمایندگان): در یک کلمه بفرمائید ما همه مخالفیم)!
حجتی کرمانی: اختناق بوجود نیاورید! بگذارید همه آزادانه مطالب خود را بیان کنند.
نایب رئیس [بهشتی]: اداره جلسه با بنده لست!
حجتی کرمانی: به آقای کرمی بفرمائید!.
نایب رئیس [بهشتی]: شما مطالب خودتان را بفرمائید.
کرمی: اگر اجازه بدهید من جواب یکایک سوالات ایشان را می دهم!
حجتی کرمانی: هم چنین کلمه رهبر از نظر حقوقی یک کلمه ی شناخته شده ای نیست. یعنی وقتی این به زبان خارجی ترجمه می شود و از طریق رادبوها به سراسر دنیا مخابره می شود باز دو مرتبه همان ابهام اصل پنجم را با تمام سوالاتی که داشت برمی انگیزد! بنابراین، این ابهامات باید روشن شود. مضافا به اینکه رابطه این رهبر با مرجع تقلیدی که
احیانا از نظر مرجعیت بالاتر است، و در مذاکراتی که ما کردبم امکان این هست که یک مرجع عامتر باشد، البته نه به آن عمومیت که اکثریت قاطع داشته باشد! ولی یک عده مقلد داشته باشد که نیروی عظیمی پشت سرش باشد! در این صورت رابطه ی شورای رهبری با این مرجع چه خواهد شد؟ یعنی به صورت دو یا سه قدرت متجلی نمی شود؟
تذکر دیگری که بابد بدهم و به دوستان هم گفته ام این است که از جناب آقای آیت الله صدوقی خواهش می کنم اجازه آزادی کلام را به ما بدهند!
نایب رئیس [بهشتی]: آفای حجتی شما آزادی کلام رادارید وصحبت هم می کنید، ولی بازهم می گوئید اجازه بدهید!
حجتی کرمانی: یک اشکال هم به رویه ی کار دارم و آن این است که این اصل مانند اصل ولایت فقیه، بحث انگیز خواهد بود. و شما دوباره به صورت یک موافق و یک مخالف‌می خواهید رای بگیرید! ومردم درجریان استدلال های شما برای این مطالب به طور کافی و وافر قرار ندارند.. و این مساله نقص کار مجلس است.، نه نقش خود ماده!
و باز در پایان ابن مساله را تذکر بدهم که من از نظر تئوری از نظر کل و فقهی با همه ی این اصولی که نوشته شده و بناست مطرح شود، موافقم،. ولی از نظر عملی، یا از نظر محظور عملی که ممکن است ایجاد شود، را اشکالاتی که از نظر حقوقی دارد و برای من حل نشده، اگر رای ممتنع یا هر رای دیگری بدهم، دلیل بر ابن نیست که من با ولایت فقیه مخالفم! یا اینکه در یک توطئه شرکت دارم‌ که آقایان فکر می کنند این تو،طئه برای این مسائل وجود دارد!
[محمد جواد حجتی کرمانی، ص۱۰۹۰، ماخذ]

من وقتی که آقای طاهری صحبت می کردند می خواستم یک وصله ی مختصری به حرف شان بزنم و از ایشان استجازه می کردم راجع به رابطه ی بین رهبر و مرجع، می خواستم عرض کنم انشا الله در آینده طوری خواهد شد که عنوان مرجع ها با عنوان شورای رهبری ادغام می شود.
[علی مشکینی. ص۱۰۹۲،ماخذ]

توجه: در ترمیم قانون اساسی در سال ۶۸، شورای رهبری و شرط مرجع بودن حذف و علی خامنه ای در قبل از تصویب_که مرجع تقلید نبود_توسط علی اکبر هاشمی رفسنجانی رهبر شد!! و دکان مراجع تقلید هم تعطیل. به قول آیت الله منتظری:مرجعیت به ابتذال کشیده شد. بعدا در این مورد خواهیم نوشت.

ماخذ:
کتاب صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج۲، جلسه چهلم، ۱۷ مهرماه۱۳۵۸
 
ادامه دارد…
۷ آبان ۱۴۰۰
نه به ولی فقیه سوم!
پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.

t.me/shourimohammad
 
 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)