تصمیم‌گیری برای مهاجرت گرچه دشوار است اما چالش اصلی این است که از چه راهی قرار است برویم. راه‌ها کم است و امکانات متفاوت. آن‌ها که می‌توانند، راه‌های سرمایه‌گذاری، تحصیلی و کاری را انتخاب می‌کنند و بدون ماندن در کشورهای میانی خود را به مقصد می‌رسانند. گرچه کودکانی هم که به این روش‌ها همراه خانواده وارد دنیایی جدید می‌شوند، دوری و شوک‌های فرهنگی را همانند دیگران حس می‌کنند اما از سختی‌های دوره بلاتکلیفی در کشور میانی رها شده‌اند. دیگرانی اما با توجه به شرایط، از جمله به خاطر اجبار به ترک سریع کشور، تصمیم می‌گیرند تا قدم در راه پناهجویی از طریق ماندن در کشور واسطه بگذارند. 

به این ترتیب سیاست‌های جاری در کشور، بروز جرایم، جنگ، و اختلاف بین بزرگسالان بار سنگین پناهجویی را بر دوش بسیاری از کودکان قرار می‌دهد. به دلیل وجود مشکلات متعدد، شرایط و سلامت روان کودکان در دوران پناهجویی بسیار شکننده و آسیب‌پذیر، و نیازمند توجه بیشتر از سوی خانواده‌ها، جامعه و مسئولان است. در دومین بخش از گزارش‌های سه‌گانه، با توجه به نظر کارشناسان و روایت‌های شخصی، مسائل و مشکلات کودکان را در فصل دیگری از مهاجرت، یعنی در مسیر مهاجرت، بررسی می‌کنیم.

روایت من: الهام، ۳۲ ساله، یکی از کمپ‌های پناهندگی[۱]
من الان یک سال و هشت ماه هست که با پسر نوجوانم اینجا در کمپ هستیم. خوشبختانه ما یک اتاق در یک کانکس داریم. خیلی‌ها در فضای بیرون چادر زده‌اند و آن‌جا زندگی می‌کنند. زندگی که نه، هیچ چیز اینجا شبیه زندگی نیست. برای بچه‌ها وحشتناک‌تر از همه؛ نه تلویزیون دارند نه فضای بازی نه هیچ تفریح دیگری.
در مدتی که اینجا هستیم آموزش پسرم کلا از دست من خارج شده. چیزهایی می‌بیند، می‌شنود و یاد می‌گیرد که اصلا مناسب سنش نیست. در این فضای کوچک چطور می‌توانم او را محدود کنم تا نبیند و یاد نگیرد. اینجا تفریح بچه‌ها این شده که بروند از سوراخی یا جایی زن و شوهری را تماشا کنند که با هم رفته‌اند حمام. آن اوایل ۲۷ نفر با هم در یک کانکس بودیم. آدم‌های متفاوت در یک فضای ۲۰ متری. بالاخره روابط آدم‌ها همه درست جلوی چشم بچه‌ها بود و حتی نمی‌شد اعتراض کرد. اینجا حتی یک بچه ده ساله می‌تواند اسم و مدل مصرف هر نوع مواد مخدری را کامل و با جزئیات توضیح دهد.
پسرم دیرآموز است و به خاطر همین مدرسه‌ها قبولش نمی‌کردند یا مدرسه‌های خاص بود که شهریه‌های خیلی بالا داشتند. اینجا هم نتوانست مدرسه برود، چون هم به مدرسه خاص نیاز داشت و هم به خاطر کرونا مدارس زمان زیادی تعطیل بود. حالا هم نه می‌دانیم کی و نه کجا قرار است برویم. فقط منتظریم و سعی می‌کنیم امیدوار باشیم. اگر به دو سال پیش برگردم، هرگز این تصمیم را برای خروج از ایران نمی‌گیرم، نه از این راه، نه با یک پسربچه.

باری فراتر از تحمل کودکان

آیدا قجر، روزنامه‌نگاری که سال‌هاست از نزدیک وضعیت پناهجوها در کمپ‌ها و کشورهای مختلف را پی‌گیری و رصد می‌کند، درباره وضعیت کودکان در مسیر پناهجویی می‌گوید: 

وضعیت کودکان در کشورهایی که به آن‌جا می‌رسند و باید دوره پناهجویی تا پناهندگی را طی کنند، چه در کمپ‌ها، چه در کشورهایی مثل ترکیه که می‌توانند خانه داشته باشند و چه در مسیر پناهجویی یعنی رد شدن مرز به مرز از راه آبی، کامیونی و حتی هوایی از بقیه بسیار فاجعه‌بارتر است. یعنی تمام آن‌چه که ما درباره دوره پناهجویی می‌گوییم، از محرومیت‌ها تا خطرات مسیر و یا زندگی در کمپ‌ها که به یک دنیای فلاکت‌بار می‌ماند، همه و همه برای کودکان به مراتب دردناک‌تر و وحشتناک‌تر است. دلیلش از نظر من در روندی است که یک کودک در پناهجویی برایش طی می‌شود، و همین‌طور در چیزهایی که می‌بیند، می‌شنود، می‌فهمد و حس می‌کند. در این شرایط هیچ کس، حتی خانواده‌اش مطلقا درک و حس او را در نظر نمی‌گیرند.

آیدا قجر که برای مدتی همراه خانواده‌های پناهجو در یونان بوده است کودکان را بی‌دفاع‌تر از همه در برابر آسیب‌های ناشی از جابه‌جایی آن‌ هم همراه با خطرات بسیار می‌داند: 

یک پناهجو از وقتی که قدم اول را برمی‌دارد و با قاچاق‌بر تماس می‌گیرد، دیگر اختیارش دست خودش نیست و به تمامی در اختیار قاچاق‌بر است. جایی که او می‌گوید باید بخوابد، ساعتی که او می‌گوید باید آماده باشد، وسایلی را که او می‌گوید باید همراه داشته باشد، مسیری که او می‌گوید را باید طی کند. هم پول و هم جانش را به طور کامل به قاچاق‌بر سپرده است. حالا فکر کنیم به کودکی که خانواده‌اش بیش از هر چیز مرجع و منبع امن او هستند. اکنون این کودک، بدون هیچ اختیاری، در موقعیتی قرار می‌گیرد که نه فقط اجازه و اراده، که جان پدر و مادرش هم در اختیار فرد دیگری است؛ آن‌هم بدون این‌که خطر را خوب بفهمد، بدون این‌که بداند چرا این سفر را آن هم به این شکل آغاز کرده است، بدون این‌که بفهمد چرا نمی‌تواند در خانه خودش بماند.

هنریتا فور، مدیر اجرایی سازمان یونیسف در نامه‌ای سرگشاده به همه کودکان نوشته است: 

دستیابی به زندگی بهتر انگیزه مهاجرت بسیاری ‌از افراد است اما برای بسیاری از کودکان، مهاجرت نه یک انتخاب که یک الزام فوری است. کودکان مهاجر هر جایی که هستند و هر داستانی که دارند پیش از هر چیز یک کودک هستند.

حقی که به راحتی به حق‌دار نمی‌رسد

ماده ۱۴ اعلامیه جهانی حقوق بشر به صراحت بیان می‌کند که «هرکس حق دارد برای جلوگیری از آزار و شکنجه از گرفتن حق پناهندگی در سایر کشورها برخوردار شود.» اما این ماده در اجرا چندان هم به «حق» تعبیر نمی‌شود. خانواده‌ها و افراد زیادی که از خطر و شکنجه و آزار گریخته‌اند، پشت درها و قانون‌هایی که هر روز تغییر می‌کنند، می‌مانند و گاه برای رسیدن به این حق، جان خود را از دست می‌دهند. مرگ خانواده پنج نفری ایران‌نژاد در پی واژگونی یک قایق حامل ۲۲ پناهجو در کانال مانش در آبان ماه سال ۱۳۹۹ روایت تلخ بسیاری از مهاجرانی است که به امید رهایی از شرایط نامطلوب قدم در راهی می‌گذارند که انتهایش برای هیچ‌ کس مشخص نیست. نیتا ۹ ساله، آرمین ۶ ساله و آرتین ۱۵ ماهه، همراه پدر و مادرشان در این حادثه جان باختند.[۲]

مصطفی اقلیما، جامعه شناس و رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران چندی پیش در پاسخ به این سوال که چرا خانواده‌های ایرانی با تمام خطرات، راه غربت را پیش می‌گیرند گفته بود: 

شهروندان ایرانی به هر قیمتی حاضر به مهاجرت می‌شوند و با این‌که می‌دانند امکان دارد جان خودشان را از دست بدهند، باز هم مهاجرت می‌کنند. آن‌ها تمام این خطرات را به جان می‌خرند تا شاید آینده خودشان یا فرزندان خودشان را تامین کنند. آن‌ها مهاجرت می‌کنند چون ما راه دیگری برای آنان باقی نگذاشتیم.[۳]

کودکانی که ابزار مهاجرت می‌شوند

عدم آگاهی و نداشتن اطلاعات صحیح و دقیق یکی از مشکلات اصلی و پایه‌ای دنیای پناهجویی است. آیدا قجر در این باره می‌گوید: 

قانونی در اتحادیه اروپا هست که قانون پیوند است، به این معنا که اگر عضوی از خانواده در کشور اروپایی باشد، می‌شود درخواست بررسی بدهی و به خانواده‌ات در آن‌جا ملحق شوی. این قانون پر از جزئیات و تبصره و اما و اگر است اما پناهجوها اغلب به شایعه‌های بین خودشان بیشتر توجه می‌کنند. 

این روزنامه‌نگار از اتفاق‌های متفاوتی می‌گوید که طی آن ممکن است روان کودک در جهت رسیدن به مقصد نهایی آسیب‌های جدی ببیند: 

من خانواده‌هایی را دیدم که با پرداخت ۸ تا ۱۰ هزار یورو بچه‌های کوچک خود، حتی بچه‌های ۴ یا ۵ ساله را به دست قاچاق‌برها می‌سپارند تا از مرز ردشان کنند. این قاچاق‌برها اغلب خانواده‌هایی هستند که مدارک اقامت قانونی دارند و با پاسپورت بچه‌های خودشان، کودک را از مرز رد می‌کنند. یعنی فرزندت را به کسی می‌سپاری که نه او را دیده‌ای و می‌شناسی، نه هیچ چیزی از او می‌دانی. بعد از یک هفته تا ده روز که از کودک‌شان بی‌خبرند، فامیل یا آشنایی که در کشور مقصد دارند، بچه را تحویل می‌گیرد و گاهی هم قاچاق‌بر بچه را در کشور مقصد جلوی کمپ‌های پناهجویی رها می‌کند. انگار برخی خانواده‌ها برای خودشان یک هدف می‌گذارند و آن رسیدن به آن سوی مرزها است و متاسفانه خیلی وقت‌ها کودکان یک وسیله می‌شوند. 

گزارش تحقیقی که در ماه آوریل ۲۰۲۱ منتشر شد، نشان می‌داد که در بین سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ بیش از ۱۸ هزار کودک مهاجر بی‌سرپرست در اروپا گم شده‌اند.[۴] بر اساس گزارش سازمان ملل متحد نیز از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ به صورت متوسط سالانه حدود ۳۲۰ کودک و نوجوان در حوادث مرتبط با مهاجرت جان خود را از دست داده یا ناپدید شده‌اند.[۵] سازمان بین‌المللی مهاجرت نیز با ارائه آماری مشابه، اعلام کرده بود تنها در مسیر دریایی مدیترانه و در فاصله سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ حدود ۶۷۸ کودک جان خود را از دست داده‌اند.[۶]

کمک به سلامت روانی کودک در مسیر سفر و دوران پناهجویی

مریم کشاورز، روان‌درمانگر خانواده، عضو انجمن روانشناسان و روان‌درمانگران بریتانیا و استرالیا و مدیر موسسه آنلاین آپرانیک، خانواده‌ را مهم‌ترین مرجع برای پاسداری از سلامت روانی کودک در دوران سخت پناهجویی می‌داند. او بر همین اساس پیشنهادهایی برای افرادی که در مسیر مهاجرت و پناهجویی هستند ارائه کرده است: 

  • خانواده‌ها اغلب در دوران پناهجویی و انتظار برای قبولی پناهندگی تحت فشارهای شدید روحی هستند. با این حال باید مراقب باشند که مشکلات‌شان را تا حد امکان جلوی کودک طرح نکنند و ذهن او را به طور مداوم با مسائل مربوط به پذیرش پناهندگی یا مهاجرت و رفتن پر نکنند چون کودکان خودشان به اندازه کافی زیر فشار و استرس شرایط جدید و دوری‌های ناخواسته هستند. اگر کودکان پدر و مادر را در حال بحث ببینند، باعث می‌شود حس مسئولیت‌‌شان بیشتر شود و فکر کنند در این میان باید کاری کنند و این موضوع، اضطراب و تنش درونی‌شان را افزایش می‌دهد. 
  • یکی از مسائل خانواده‌هایی که در کمپ‌ها زندگی می‌کنند، شرایط سخت زندگی در کمپ است از جمله زندگی در چادرها یا اتاق‌های کوچک حلبی، احتمال مواجهه با کم‌غذایی و کم‌آبی، کمبود بهداشت یا حتی ترس و اضطراب از این‌که دسته‌های خلاف‌کاری که در کمپ‌ها هستند به آن‌ها آسیب برسانند. پدر و مادرها گرچه خودشان در شرایط سختی هستند اما باید بیش‌ از شرایط عادی به فرزندان خودشان در محیط کمپ توجه کنند و برای آن‌ها زمان بگذارند. آن‌ها لازم است سعی کنند کودکان‌شان تنها نمانند. وقتی که فرزندان‌شان با دیگر بچه‌ها بازی می‌کنند، سعی کنند آن‌جا حاضر باشند و مکالمات‌شان را بشنوند. اگر خطری را حس می‌کنند، باید با کودک درباره‌‌اش حرف بزنند و بدون این‌که کودک را بترسانند، با منطق کودک و مناسب با سن او با کودک صحبت کنند. 
  • نکته‌ قابل توجه دیگر که در بسیاری از تحقیقات هم نشان داده شده، این است که کودک در شرایط سختی مانند شرایط زندگی پناهجویی، زمانی که حس ناامنی می‌کند و عینا این حس ناامنی را در پدر، مادر یا خواهر و برادرش هم می‌بیند، احساس مسئولیت زیادی می‌کند و سعی می‌کند جایگزین پدر و مادر شود. به این ترتیب، نقش فرزندی را از یاد می‌برد و در نقش کسی فرو می‌رود که قرار است مراقب خانواده‌اش باشد. این موضوع بعدها می‌تواند عامل یک سری مشکلات و آسیب‌های روحی در کودک شود. بنابراین پدر و مادر در چنین شرایطی نباید زیاد درباره احساسات منفی خودشان با کودک حرف بزنند. بچه‌‌هایی که در کمپ‌ها هستند مشکلات‌شان چندین برابر است و اغلب آسیب‌های روحی و روانی خیلی عمیق‌تری تجربه می‌کنند. خانواده‌هایی که در کمپ هستند حتما باید درخواست بدهند که فرزندشان به طور منظم مشاوره بگیرد تا تلاش شود با روش‌های ذهن‌آگاهی و بازی درمانی و مانند آن حس امنیت در کودک به وجود بیاید. 
  • طبیعتا خود خانواده نیز در شرایط پناهجویی، آرامش روحی و حتی جسمی لازم را ندارد. تمرین‌های ذهن‌آگاهی و تنفس می‌تواند برای بزرگسالان اطراف کودک بسیار کمک‌کننده باشد، به نحوی که والدین با به دست آوردن آرامش خودشان، شرایط آرامش و گذار کودک از شرایط بحران را فراهم کنند.

پی‌نوشت‌ها:

[۱]  برای حفظ امنیت و حریم خصوصی پناهجویان، اسامی و مشخصات آن‌ها تغییر داده شده است.

[۲]  «مرگ خانواده پناهجوی کرد ایرانی در مانش»، بی‌بی‌سی، ۷ ژوئن ۲۰۲۱.

[۳]  «چرا با سیل مهاجرت از ایران مواجه شده‌ایم؟»، انتخاب، ۹ آبان ۱۳۹۹. 

[۴]  «گفتگو با کنشگر حقوق کودکان درباره ۱۸ هزار کودک مهاجر گمشده در اروپا»، یورونیوز، ۲۸ آوریل ۲۰۲۱.

[۵]  «سالانه ۳۲۰ کودک و نوجوان در مسیر مهاجرت جان می دهند»، دویچه‌وله، ۲۸ ژوئن ۲۰۱۹. 

[۶]  همان.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)