جمعیت جهان مدام در حال جابه‌جایی است و انسان‌ها کم‌‌ و بیش تلاش می‌کنند تا با مهاجرت وضعیت خود را بهتر از قبل کنند. ایران نیز یکی از کشورهایی است که سال‌هاست درگیر مسئله مهاجرت است. گرچه آمار دقیقی از میزان مهاجرت ایرانیان وجود ندارد اما دبیر کل شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، در سال ۱۳۹۷ آمار ایرانیانی که به کشورهای دیگر مهاجرت کرده‌اند را حدود پنج تا شش میلیون تخمین زده بود.[۱]

اقلیت‌های قومی و مذهبی، مخالفان و منتقدان حاکمیت، نخبگانی که حس می‌کنند تلاش‌های‌شان در داخل کشور به جایی نمی‌رسد و خانواده‌هایی که فشارهای اجتماعی و محدودیت‌های داخل کشور را برنمی‌تابند، در میان گروه‌های کوچ‌کننده از ایران هستند؛ کوچ‌های اغلب بی‌بازگشتی که طی آن‌ها تعداد زیادی کودک و نوجوان درگیر یک جابه‌جایی ناخواسته می‌شوند و باید به دنیایی ورود پیدا کنند که هیچ شناختی از آن ندارند. 

کودکان و نوجوانانی که ترک وطن را تجربه می‌کنند، همگی با چالش‌ها و فشارهای روانی روبه‌رو هستند که میزان و تداوم آن می‌تواند بسته به سن، ویژگی‌های شخصیتی، دلایل منتهی به رفتن، نحوه مهاجرت، شرایط اقتصادی اجتماعی، شرایط روحی و نوع برخورد والدین متغیر باشد. قصد داریم در سه گزارش مجزا با توجه به نظر کارشناسان و روایت‌های شخصی، مسائل و مشکلات کودکان در مهاجرت را در سه فصل اصلی بررسی کنیم: تصمیم و عزم بر رفتن، در مسیر مهاجرت، رسیدن به مقصد.

روایت من: آرش، ۴۱ ساله، تهران[۲]
مهاجرت کردن کار سختی است. من تا همین چند سال پیش هم اصلا حاضر نبودم به رفتن از ایران فکر کنم. اما الان دخترهایم ۹ و ۷ ساله هستند. برای ما به عنوان عضوی از جامعه بهایی، در ایران هر روز عرصه تنگ‌تر می‌شود. من حالا نه فقط نگران دانشگاه رفتن بچه‌ها هستم بلکه نگرانم آیا در این جامعه می‌توانند کار کنند؟ می‌توانند آرزوهایشان را پی بگیرند یا قرار است مدام سنگ جلوی پایشان بیندازند؟
از طرفی بردن آن‌ها از کشوری که خودشان را در آن شناخته‌اند و شخصیت‌شان این‌جا شکل گرفته کار آسانی نیست. باز هم درگیر همان بازی قدیمی شدیم: انتخاب میان بد و بدتر.

نگرانی از آینده‌ی فرزندان و عزم رفتن 

در میان بسیاری از خانواده‌هایی که به همراه فرزندان خود از سرزمین مادری به کشوری دیگر کوچ می‌کنند، این هجرت خودخواسته نیست. خانواده‌ای که پدر یا مادر به دلیل فعالیت‌های سیاسی یا اجتماعی به شکل مداوم در خطر احضار، تهدید و بازداشت است، خانواده‌ای که به دلیل قرار گرفتن در یک اقلیت قومی انواع محرومیت‌ها را تجربه می‌کند و خواسته‌های به حقش به شدیدترین شکل سرکوب می‌شود، خانواده‌ای که به خاطر داشتن مذهبی متفاوت از ابتدایی‌ترین حقوق شهروندی محروم می‌ماند و شاهد تبعیض‌های غیرقابل پذیرش از سوی قانونگذار است، نمی‌تواند کودک خود را در شرایطی مقبول و مناسب بپروراند و همین «آینده‌ی کودک» او را به مهاجرت می‌کشاند. بسیاری دیگر هم به دلیل فشارهای اجتماعی و اقتصادی روزافزون تصمیم می‌گیرند به هر شکل شده، کودک خود را به سرزمینی برسانند که فشارهای کمتری به او تحمیل می‌کند. 

تصمیم به مهاجرت، به خصوص با حضور کودک تصمیم به ایجاد یک تغییر بزرگ و چالش‌برانگیز در زندگی است. گرچه گاهی این تصمیم به سرعت و در شرایط بحرانی و نابسامان خانواده گرفته می‌شود، اما نباید فراموش کرد که آماده کردن کودک برای شرایط متفاوت ترک وطن برای سلامت روان او اهمیت زیادی دارد. توجه به تبعات روانی مهاجرت در کودکی و برخورد مناسب با شرایط کودک به امکان تطبیق او و پذیرفتن شرایط جدید کمک خواهد کرد. 

مریم کشاورز، روان‌درمانگر خانواده و کودک معتقد است که مهاجرت در هر سنی برای کودک اتفاق بیفتد تاثیرات خود را خواهد داشت و مهم این است که این تصمیم چطور برای کودک، توضیح داده می‌شود. قبل از دور کردن کودک از محیط امن خود باید حس او را درک کرد، با او هماهنگ شد و به او فرصت داد. والدین باید این مسئولیت را بپذیرند که زمانی که کودک قرار است از سرزمین خود خارج شود، قرار نیست صرفا یک جابه‌جایی یا فرار از شرایط نامناسب انجام شود. این یک پروسه و دوران پر از چالش برای کودک است. اگر در این زمان از کودک خود غفلت کنند او در دوران رشد دچار مشکلات جدی خواهد شد.

دل کندن از دلبستگی‌‌ها 

بستن چمدان حتی برای یک سفر دو هفته‌ای پر از تردید و انتخاب است: کدام لباس، کفش،‌ کتاب یا دارو را بردارم؟ حالا اگر قرار باشد تمام زندگی‌ات را در دو چمدان خلاصه کنی و با خود ببری کار به مراتب سخت‌تر می‌شود، چه برسد که کودکی باشی با دلبستگی به دارایی‌های کودکانه‌ات و مجبور باشی از آن‌ها بگذری؛ که بشنوی «جا نیست»، «نمی‌شود»، «نمی‌توانیم» و مجبور شوی تمام دلبستگی‌هایت را بدون آن‌که بدانی چرا، رها کنی و بروی. مثل کلکسیون پاک‌کُن‌های سعید که ماند کنار قایق‌ بادی در یونان یا خانه عروسکی آنیسا که در خانه‌شان در تهران با گریه رهایش کرد یا بت‌من‌های حامد که حتی نمی‌داند در ترکیه چه بلایی سرشان آمده است.

اغلب گفته می‌شود که کودکان در برابر تغییر منعطف هستند و تاب‌آوری دارند. نمونه‌های بسیاری دیده می‌شود که کودک شرایط سخت را پشت سر گذاشته و به بزرگسالی موفق، متعادل و شاد تبدیل شده است. ذهن کودکان هنوز در مرحله رشد قرار دارد و تجربه‌های جدید را با سهولت بیشتری می‌پذیرد اما در هر شکل، برای تغییر در شرایط زندگی نیاز است کودک و احساسات او درک شود و در اولویت قرار بگیرد. دخیل کردن کودک در فرآیند تصمیم‌گیری، توجه به نگرانی‌های او و حرف زدن با کودک در مورد تغییرهای پیش رو به توانایی انعطاف‌پذیری او و افزایش مهارت تاب‌آوری یا همان ظرفیت کودک برای مقاومت در برابر استرس و فاجعه، کمک می‌کند.

روایت من: مازیار، ۱۴ ساله، اصفهان
من از وقتی که یادم می‌آید، یعنی از حدود ۱۰ سالگی‌ام برنامه‌مان این بود که برویم استرالیا. خیلی طول کشیده ولی الان طوری شده که من هر آینده‌ای که برای خودم تصور می‌کنم خارج از ایران است. گاهی می‌ترسم از این رفتن. اما دوست‌هایم همیشه می‌گویند خوش‌ به حال تو که سربازی نمی‌روی. بعضی وقت‌ها مثل وقت‌هایی که نمی‌توانم یک بازی آنلاین بخرم چون تحریم هستیم، یا خواهر ۱۲ ساله‌ام را می‌بینم که مجبور است توی گرما روسری سرش کند و مدام شکایت می‌کند، دلم می‌خواهد هر چه زودتر برویم. اما وقت‌هایی که با دوست‌هایم دور هم جمع می‌شویم و گپ می‌ِزنیم، یا جمعه‌ها که خانه پدربزرگ و مادربزرگ دور هم هستیم، فکر می‌کنم دلم نمی‌خواهد هیچ‌وقت از اینجا بروم. یک حس عجیبی است؛ یک جوری که نمی‌توانی بگویی.

مریم کشاورز، مهاجرت را نوعی از دست دادن تلقی می‌کند که نیاز به سوگواری دارد و هر چه کودک سن بیشتری داشته باشد احتمالا برای چیزهای بیشتری سوگواری می‌کند. زمانی که خانواده با کودک خود برای همیشه کشور را ترک می‌کند باید بداند که آن کودک برای هر چیزی که از دست می‌دهد سوگوار خواهد شد. 

مهاجرت با لحظات زیادی از نگرانی، غم، تنهایی، ترس و شوک فرهنگی همراه است و کودکان در این میان بیشتر از همه در معرض آسیب قرار می‌گیرند. اما اگر والدین به درستی برای این مسئله برنامه‌ریزی کنند و آگاهی خود را درباره آنچه قرار است انجام دهند، بالا ببرند، می‌توانند تا حد زیادی از بروز مسائلی چون افسردگی، انزوا و در خود فرورفتگی کودک جلوگیری کنند و با استفاده از فرصت‌های جدید در سرزمینی دیگر او را به جوانی بالنده و شاد تبدیل کنند.

آماده‌سازی کودک پیش از مهاجرت 

مریم کشاورز، روان‌درمانگر خانواده، عضو انجمن روانشناسان و روان‌درمانگران بریتانیا و استرالیا و مدیر موسسه آنلاین آپرانیک نکاتی را به عنوان راهنمایی برای آماده‌سازی کودک پیش از مهاجرت مطرح می‌کند: 

  • باید با کودک خود همراه شد و همدردی کرد و به او اطمینان داد که در هر شرایط و هر زمانی پشتیبان و همراه او هستید. به او توضیح دهید که هر تغییری نیاز به زمان دارد و برای شما هم این تصمیم‌گیری بسیار سخت بوده و سخت هم خواهد بود که بخواهید خود را تطبیق دهید. توضیح دهید که شما هم درست مثل او دلتنگ خانواده می‌شوید. اگر کودک بی‌تابی می‌کند و نمی‌خواهد برود، با او حرف بزنید و از دلایل تصمیم‌ خود به او بگویید. همچنین توضیح دهید که در تمام مسیر و مراحل این جابه‌جایی در کنار و پشتیبان او هستید. به او بگویید که همیشه به او گوش می‌دهید و واقعا این کار را انجام دهید.
  • قبل از آغاز سفر با کودک خود درباره راهی که قرار است طی شود صحبت کنید. به او این آگاهی را بدهید که از چه طریق قرار است به مقصد برسید و چه کشورهایی را لازم است در مسیر طی کنید. برایش بگویید که سفر شما احتمالا چقدر طول خواهد کشید. همچنین به او درباره زبان و فرهنگ کشور مقصد توضیح دهید. اجازه دهید جشن‌ها و مناسبت‌های آن‌جا را بشناسد. از طریق فضای مجازی، شهرها و خانه‌های کشوری را که قرار است به آن کوچ کنید به او نشان دهید و از او نظرش را درباره آن‌جا بپرسید.
  • به احساسات کودک خود توجه کنید و از او درباره حسش راجع به سفر بپرسید. تا حدی که امکان دارد به او نشان دهید که در تصمیم‌گیری‌ها نقش دارد. از او بپرسید چه برنامه‌ای برای بعد از رسیدن دارد، کدام اسباب‌بازی، لباس‌ها و عکس‌هایش را دوست دارد با خود همراه داشته باشد. اگر فرزند نوجوانی دارید باید حتما به او اجازه داده شود تا نظرات و ایده‌هایش را درباره جایی که می‌روید، روشی که مهاجرت می‌کنید یا زمانی که قصد دارید سفر را آغاز کنید بیان کند. حتی اگر نظر او کاملا مخالف با نظرات شما بود، حتما حرف‌های او را بشنوید و با صحبت و هم‌اندیشی متقاعدش کنید. 
  • توانایی کودکان در حس کردن مشکلات و هیجانات بسیار بالاست. به این معنی که فرزند ما خیلی سریع و به خوبی هر اتفاقی را که در خانواده در حال وقوع است، حس می‌کند، هرچند خیلی اوقات به خاطر ترس‌هایی که دارد و یا این‌که نمی‌خواهد موجب نگرانی بیشتر پدر و مادرش شود، راجع به آن هیچ صحبتی نمی‌کند. با این مقدمه، اگر به دلایل امنیتی، یا زمان اندک یا هر دلیل دیگری نمی‌توانیم با فرزندان خود در زمان تصمیم‌گیری صحبت کنیم، باید چند نکته را رعایت کنیم:
    • در اولین زمان ممکن با کودک همکلام شویم. مثلا به او بگوییم: «حس می‌کنم چند وقت هست که عصبانی می‌شوی، یا ناراحت یا کلافه‌ای.» اگر کودک از ترس جابه‌جایی و رفتن حرف زد، باید به شکل غیرمستقیم حس آرامش را برایش به وجود بیاوریم. مثلا برایش داستان‌هایی تعریف کنیم از اطرافیانی که سال‌ها پیش از شهری به شهر دیگر رفته‌اند. مثلا بگوییم که من چهار سال بیشتر نداشتم که آمدیم به این شهر. خیلی ترسیده بودم، خیلی تنها بودم، اما دوست پیدا کردم و رفتم مدرسه. به این شکل هم یک پیش‌زمینه‌ای به کودک می‌دهیم و هم این‌که به شکل غیرمستقیم او را از نگرانی در می‌آوریم. 
    • ولی اگر کودک از این‌که فهمیده سفری همیشگی در پیش است، حرف نزد، او را در آغوش بگیرید و به او اطمینان دهید که در هر شرایطی در کنار و مواظب او هستید. در نظر بگیریم که کودک وقتی موضوعی را حس می‌کند، اما به شکل مستقیم با او صحبت نشده، ممکن است احساسات متفاوتی را تجربه کند. پس در اولین زمان ممکن و مناسب و به محض این‌که حس امنیت کردیم، راجع به مهاجرت و چالش‌هایش و همچنین اتفاق‌های خوبی که خواهد افتاد، با او صحبت کنیم. خیلی مهم است به کودکان هم بگوییم که خیلی از اتفاقات هنوز برای ما نامشخص و ناشناخته است، اما در هر شرایطی در کنار و مراقب او هستیم. 
  • برای کودک از آینده، یک دنیای خیالی و غیرواقعی نسازید. برای مثال اگر قرار است با شرایط پناهجویی از کشور خارج ‌شوید، او را نیز آگاه کنید که شرایط برای مدتی سخت خواهد بود. برایش توضیح دهید که این مشکلات و سختی‌ها هست اما بعد از آن قرار است شرایط به نحوی تغییر کند که بتوانید با هم و به عنوان یک خانواده زندگی بهتری را بسازید.

پی‌نوشت‌ها:

[۱]  «ایرانیان در ۱۲۰ کشور جهان پراکنده هستند»، خبرگزاری ایرنا، ۹ تیر ۱۳۹۷. 

[۲]  برای حفظ امنیت و حریم خصوصی مصاحبه‌شوندگان، اسامی و مشخصات آن‌ها تغییر داده شده است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)