خری که بالای بام بردیم؛ رئیس جمهوری،ولایت فقیه!!

ولی فقیه سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (۸۲)

[حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران

فصل دوم (۳۹)

تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی (اول) تا دوره «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)

 @shourimohammad

«اگر اینجا بنویسیم و تصویب کنیم که اعمال قوه مجریه از طریق رئیس جمهور و نخست وزیر، تمام قدرت اجرایی را داریم می دهیم به رئیس جمهور و زیر دست هایش. یعنی به این معنا که رئیس کل قوا، رئیس جمهور خواهد بود. ارتش در اختیار او خواهد بود.  و حکم جهاد و غیره در اختیار رئیس جمهور خواهد بود. بنابراین یک چنین رئیس جمهوری که تمام اختیارات اجرایی کشور دست او باشد _که مهم ترین آن ارتش است_ این یک دیکتاتوری و قلدری در آینده برای ما درست می کند که از قلدرهای سابق هم بدتر است. آنوقت خری که بالای بام بردیم نمی توانیم بیاوریم پائین. از اول ما نبایستی قوه اجرایی را در او منحصر بکنیم. بلکه رئیس جمهور یک واسطه ای است. زیرا ممکن است ما احتیاج به رئیس جمهور نداشته باشیم. بر فرض هم که داشته باشیم، یک واسطه ای است بین مجلس شورای ملی و هیات دولت. ولی ارتش و خیلی از امور دیگر، مثلا دستگاه فرستنده، و وسایل ارتباط جمعی مثل رادیو و تلویزیون هیچکدام نبایستی در اختیار دولت باشد. اگر خواستیم اختیار مطلق به او بدهیم شخص رئیس جمهور غلط است. و باید یک شورایی باشد .و این شوراها هم در همین حال باید تحت نظر رهبر مذهبی کار کند. آن رهبری که ولایت فقیه را که ما تصویب کردیم، در دست دارد».[آیت اله منتظری]

 

«راجع به ولایت فقیه که صحبت می فرمائید اصل آرای عمومی هم تصویب شده است. یعنی هردوی  این ها ملاک کار بوده و باید در نظر گرفته شود. اما راجع به قوه مجریه. قوه مجریه یعنی کارهایی که مجلس یا فقیه به عهده او گذاشته است که اجرا بکند. بنابراین باید یک نفر باشد که این قوه را اجرا بکند. از نظر ارتش همانطور که آقای منتظری فرمودند ما در نظر گرفتیم که ارتش به صورت شورایی باشد. یعنی رهبری ارتش جزو وظایف رئیس جمهور به عنوان شخص نیست. بلکه یک شورایی است که بعدها وارد جزئیات آن شورا می شویم . مساله ای که مهم تراست این است که بنده یاد مثالی افتادم که به یک به دبستانی گفتند بنویس «الف»، ننوشت. باز اصرار کردند. گفت نمی نویسم. آخرش گفتند چرا نمی نویسی؟ گفت اگر بنویسم «الف»، بعد«ب» می آید و بعد«ج» و بعد«د». حالا اصل ولایت فقیه را ما قبول کردیم ولی بعدش چه سیستمی می خواهد پیاده شود،معلوم نیست! یک دفعه باید راجع به کل سیستم سیاسی که می خواهد بر مملکت حکمفرما بشود بحث کنیم. زیرا اینجوری نمی شود که سیاست قدم به قدم را  پیش بگیریم. اول باید آن نظام سیاسی را که می خواهیم بر ممکلمت حکمفرما باشد ما بفهمیم که چه هست؟ بعد یکی یکی این اصول را مطرح کنیم. برای اینکه من فکر می کنم به این ترتیب در هر اصلی دوباره ما گیر خواهیم کرد.(موسوی:نظام اسلامی است) ما با نظام سیاسی موافق هستیم، ولی ممکن است برداشت شما با من فرق کند… شما می فرمائید اسلامی هست، ولی علما و فقهایی خارج از این مجلس هستند که با این چیری که شما می فرمائید مخالفند. در صورتی که هم فقیه هستند و هم عالم». [سید احمد نوربخش]

(کتاب صورت مشروح مذاکره مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی.ج۱ص۵۸، ۵۶۱، جلسه بیست و دوم،۲۸شهریور۱۳۵۸)

ادامه دارد…

۱۳ مهر ۱۴۰۰

نه به ولی فقیه سوم!

پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.

t.me/shourimohammad

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)