خیال می کنند که ولایت فقیه یک نوع استبداد است

ولی فقیه سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (۷۹)

[حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران

فصل دوم (۳۶)

تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی (اول) تا دوره ی «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)   

 @shourimohammad

«این اصل مطلب پیچیده ای را بیان نمی کند. یک واقعیتی را عمل می کند. که همه ما بارها در نوشته ها و سخنرانی های خود گفته ایم، استدلال هم می کنیم که «ان الله لایغیروا مابقوم حتی یغبروا مابانفسهم». سرنوشت همه مردم به دست خودشان است. و هر تغییری پیدا بشود باید از ناحیه خودشان باشد. اگر حق حاکمیت تفسیر نمی شد این بحث جا داشت. حق حاکمیت که همان حق تعیین سرنوشت اجتماعی است وقتی تفسیر شده است دیگر جایی برای ابهام و بحث باقی نمی ماند.

( طاهری اصفهانی: اشکال این است که حق حاکمیت با حق تعیین سرنوشت اصلا به هم ربطی ندارد).

(ربانی شیرازی: بله کاملا همیطنوز است).

برای اینکه از این سوالاتی که شد رفع ابهام بشود من صریحا عرض می کنم در تمام این مراحل شما معتقد به این هستید که یک قوه مقننه در این مملکت خواهد بود  و آیا این قوه مقننه در تعیین سرنوشت شما دخالت دارد یانه؟ آیا شما آنرا انتحاب می کنید یا دیگری؟  قوه مجریه را شما انتخاب می کنید یا دیگری انتخاب می کند؟ قوه قضائیه باز بوسیله شما تعیین می شود. یا وسیله مجلس  یا بوسیله رئیس جمهور و یا به وسیله فقیه. بالاخره بوسیله یکی انتخاب می شود. پس تمام قوایی که در این ممکلت هست بازگشت به ما می کند. سرنوشت مملکلت هم در دست مجلس یا رئیس جمهور یا نخست وزیر و یا قوه قضائیه و یا در دست فقیه است که همه این ها به ملت و ما برمی گردد… هیچ فردی یا گروهی حق ندارد مساله را به خود اختصاص بدهد و این قوای مملکت که بعدا خواهیم گفت یا حاکمیت را در هر شکلی باشد در مسیر منافع خاص قرار بدهد. این پاسخی است به وحشتی که بعضی ها از استبداد دارند و خیال می کنند که ولایت فقیه یک نوع استبداد است».

[مکارم شیرازی، ناصر. [کتاب صورت مشروح مذاکره مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی.ج۱ص۵۲۸جلسه بیستم ،۲۷ شهریور۱۳۵۸]

«وقتی که ما در اصل پنجم آمدیم  گفتیم که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته باشند این اکثریت مردم بودند که به ایشان حق حاکمیت قائل شده ایم.  در این اصل حق حاکمیت به نحو روشن تری بیان شده و فکر می کنم نظرات تمام مردم و ملت را بیان می کند و هیچ منافاتی ببا اصول قبلی ندارد.  و انسان واقعا حاکم بر سرنوشت خودش هست. ما حکومت ازلی نداریم که از قبل تعیین شده باشد و بوسیله وحی الهام شده باشد. این مردم هستند که حاکمشان را، سرنوشت شان را، راه و زندگی آینده خودشان را تعیین می کنند.

[میرمرادزهی،حمیدالله.کتاب صورت مشروح مذاکره مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی.ج۱ص۵۳۶جلسه بیست و یکم ،۲۷ شهریور۱۳۵۸]

دامه دارد…

۷ مهر ۱۴۰۰

نه به ولی فقیه سوم!

پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.

t.me/shourimohammad

 

 

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)