ولایت فقیه معنایش یعنی اسلام شناس، حالا بازاری یا دهقان، کارگر، دانشجو باشد یا روحانی!

ولی فقیه سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (۷۲)

[حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران

فصل دوم (۲۹)

تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی (اول) تا دوره ی «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)

 @shourimohammad

 

«با تصویب اصل ولایت فقیه (در زمان غیبت ولی عصر(عج) در جمهوری اسلامی ایران، ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و باتقوا، آگاه به زمان، شجاع و مدیر و مدبر است که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند و در صورتی که یک فرد چنین اکثریتی نداشته باشد شورایی مرکب از فقهای  واجد شرایط بالا[مربوط به قانون اساسی اول است. در قانون اساسی ترمیم شده شورای رهبری حذف شده است] عهده دار آن می گردند. طرز تشکیل این شورا و تعیین افراد آنرا قانون معین می کند). در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی، از آنجا که این اصل به صورت کلی و مجمل بیان شده، و موارد و مصادیق و شرایط آن به روشنی مشخص نشده، مسائلی را مطرح نموده  از جمله اینکه مساله  حاکمیت ملی و نقش آرای عمومی در ارکان سه گانه قدرت در نظام آینده تا چه حد و میزانی  می تواند موثر باشد و حق انتخاب و نظارت و استیضاح مردم در امر انتخاب رهبر  و فقیه  به چه شکل و صورتی تجلی خواهد نمود.

مساله مطروحه دیگر، تشخیص و نحوه تعیین  فقیه و اینکه آیا فقاهت انحصار به طبقه  و لباس خاصی دارد و یا یک فرد غیر روحانی و معمم نیز می تواند عهده دار امور ولایت امت شود.

تلاش ما براین است که این مساله را به انضمام مسائل دیگری که  در مورد اصول تصویب شده در قانون اساسی پیش می آید با خود نمایندگان مجلس مطرح نمائیم.

در بدو امر نظر حضرت آیت الله موسوی اردبیلی  و آیت الله مکارم شیرازی را در موارد بالا جویا شده ایم».

آیت الله موسوی اردبیلی:

حتما هیچ شکی ما در این نداریم، نه من شاید هیچ احدی در این مساله شکی نداشته باشد، حالا شما فقط لباس را مثال زدید، در حالی که ما را از دیگران دو چیز جدا می کند، یکی معمم بودن ما که با داشتن لباس خاصی مشخص می شود، دیگری نحوه اشتغالمان است. مثلا ما نماز جماعت می خوانیم. منبر می رویم. درس فقه می دهیم. نه تنها لازم نیست لباسش مثل لباس ما باشد، حتی لازم نیست اشتغال روزمره اش هم مثل اشتغالات ما باشد. به عبارت دیگر یک استاد دانشگاهی که از مبانی فقهی آگاه باشد، در این جهت با من روحانی که هم معمم هستم  و هم شغلم یک شغل دیگر است در مساله ولایت فقیه هیچگونه فرقی  با من ندارد. اصلا فقاهت در دوره قبل نه لباس خاصی داشت و نه شغل خاصی، این «ابن صدوق» (ابن بابویه)که یکی از بزرگان فقهای ایران یک بزاز در بازار قم بوده و در صورتی که  خیلی ها فکر می کنند ابن بابویه یک معممی بوده با ریش فلان و لباس فلان و شغل فلان. در حقیقت ولایت فقیه معنایش یعنی اسلام شناس، حالا بازاری یا دهقان، کارگر، دانشجو باشد یا روحانی.

بیشتر مردم فکر می کنند فقیه یک طبقه بخصوص است. ما اعلام می کنیم فقیه طبقه نیست. در هر قشری ممکن است فقیه پیدا شود. الان در بازار تهران افرادی پیشه ور و بازاری که فقیه هم هستندکم نیستند و این امر در مورد دانشگاهیان نیز صادق است.

بر طبق برداشت من اصل دیروز هیچ تغییر بنیادی در نظام آینده ما، یعنی از نظر آزادی، استقلال، احترام به رای مردم، حاکمیت مردم و غیره، بوجود نخواهد آورد. و نگرانی هایی که در مورد محدود شدن مسائل بالا وجود دارد بی اساس است. برای اینکه این ولایت فقیه مساله ای نیست که امروز درست شده باشد. همیشه وجود داشته و حتی در دوره انقلاب همه بوده و در عین حال ما می بینیم که عملا در کارها خصوصا در کارهای انقلاب، و امثال این ها هیچ وقت این مساله پیش نیامده که پای حاکمیت ملی به دلیل اینکه چون ما مسلمان و شیعه و معتقد به ولایت فقیه هستیم لنگیده باشد. جمهوری اسلامی هست، این را به رفراندوم گذاشتند. این رفراندوم معنایش این نیست که به ولایت فقیه عمل نکرده باشد. پس معلوم می شود ولایت فقیه مساله ای نیست که با رفراندوم  و همه پرسی و انتخابات آزاد مخالف باشد. هیچکدام از این مسائل نیست. متاسفانه شاید بحث به قدر کافی نشده باشد. چون در این اصل (اصل پنجم) فقط بطور مجمل و کلی مساله ولایت فقیه مطرح شده است. افرادی که با این بحث آشنایی ندارند کمتر به گوششان خورده است، خیال می کنند این مساله با اصول آزادی، دمکراسی، شوراها، انتخابات و امثال این ها با حاکمیت ملی منافاتی داشته باشد.

شما در قبل از به ثمر رسیدن انقلاب تا به امروز می بینید که مردم در تمام مسائل آزادند، نظر داده اند و به حساب آمده اند و به عبارت دیگر بر سرنوشت خودشان حاکم بوده اند، و در برابر این ولایت فقیه هم بوده. یک فقیه عملش همین خواهد بود، همانطوری که تا بحال بوده. به همان ترتیب نیز عمل خواهد کرد. پس می بینید چیزی نیست که مردم را نگران بکند. حتی ما طرحی آماده کرده ایم برای پیاده کردن ولایت فقیه که در جای خودش خواهد آمد. من فکر می کنم وقتی که این طرح منتشر شد مقدار بسیار زیادی از این نگرانی ها از بین خواهد رفت. و متوجه خواهند شد که ولایت ففیه پایش روی حاکمیت ملی استوار است و هیچگونه تضادی با آن ندارد.

آیت الله مکارم شیرازی:

اگر کسی مجتهد بشود، چون ما داشته ایم کسانی  را که مجتهد بوده اند، ولی ملبس به لباس روحانی نبوده اند، صنف و قشر خاص، لباس خاص در آن مطرح نیست. ولی باید در مسائل اسلامی مجتهد و صاحب نظر باشد.

من فکر می کنم در مساله ولایت فقیه یک سوء  تفاهمی پیدا شده، و یک مقداری این سو تفاهم هم بر اثر این است که این اصل راه سر بسته ذکر شده است. و من شخصا ترجیح می دادم  که این اصل به صورت سربسته اینجا نگذارند، بلکه با تمام شرایط و خصوصیاتش در فصل مربوط به خودش بعدا بیاوند. برای اینکه این را تنها در اینجا ذکر می کردند حتما باعث سوء تفاهم می شود و یک عده خواهند گفت، این حکومت فردی شد یا حکومت افراد معدودی شد. پس بنابراین دمکراسی کجا رفت. بنابراین مساله حکومت مردم، آرای مردم چی شد؟ این سوء ظن برانگیز است. به همین دلیل من ترجیح می دادم  که در فصل مناسب خودش ذکر بشود. و اگر ما این شرایط را باز کنیم معلوم می شود که جای سوء تفاهم نیست.حکومت، حکومتی است بر اساس آرای مردم و بر اساس انتخابات و دمکراسی. منتها از آنجایی که مردم در رفراندوم پذیرفته اند جمهوری اسلامی باید باشد، این تشخیص اسلام را باید یک گروهی که متخصص مسائل اسلام هستند بدهند. هم در مسائل مربوط به  تصریح قوانین معلوم می شود که قانون بر ضد اسلام نیست.خود مردم گفتند که ما می خواهیم جمهوری اسلامی بشود. بنابراین خود  مردم درضمن پذیرفته اند که یک گروهی از متخصصین تشخیص بدهند که این مسائل اسلامی هست یا نیست؟ مساله اجرای قوانین هم باید تحت نظارت کارشناس اسلامی، اسلام شناس، فقیه، هر تعبیری که می خواهیم بکنیم باشد. پس اگر ما محدود کنیم و بگوئیم ولایت فقیه  در دو زمینه است: یکی اینکه قوانین ضد اسلامی را آنطور که تشخیص می دهدکنترل و بررسی می کند و اصلاح می نماید، مجددا به مجلس می فرستد و مجلس از نو تصحیح می کند. دیگری هم در مرحله اجرا. آن کسی که در راس هیات اجرایی قرار می گیرد ممکن است به پیشنهاد مثلا آن فقیه عده ای را کاندیدا بکنند یا شورای رهبری عده ای را کاندیدا بکند، و از میان آن عده ای که صلاحیت اسلامی دارد،کسی برای این کار پذیرفته بشود، یعنی به آرای مردم انتخاب بشود، بنابراین در مساله اجرا هم آرای مردم دخالت دارد. اگر چه باز یک نظارتی و کنترلی از طرف کارشناسان اسلامی هست تا جنبه اسلامی محفوظ بماند. در مساله قانونگذاری هم همینطور. و به هر صورت اگر یک کسی حدود و اختیارات در مساله ولایت فقیه روشن بشود، سوء تفاهامات از بین خواهد رفت. باید منتظر باشند تا آن فصلی که می آید آنرا کاملا مشخص خواهد کرد.

[ سخن ایشان معطوف به اصولی است که در مورد مجلس خبرگان رهبری و وظایف رهبری در قانون اساسی تصویب شده است. که به حروف هیچ مساله و مشکلی (حداقل آنزمان) ندارد. اما در مقام عمل و در این ۴۳ سال محض رضای خدا یک بار هم نشده و مردم ندیدند که مجلس خبرگان رهبری به وظیفه اش عمل کند. و در واقع به دلیل نظارت استصوابی شورای نگهبان که خود منصوب رهبری هستند!! نمایندگان مجلس خبرگان که می توانند رهبری را استیضاح و برکنار کند،خود منصوب رهبری (ولایت فقیه) هستند!! همین است که ۴۲ سال دیوار انقلاب مردم ایران تا ثریا کج و کژ بالا رفت!]

[ فقیه کیست و تاثیر ولایت فقیه در نظام حکومت آینده، روزنامه انقلاب اسلامی ۲۵ شهریور  ۱۳۵۸]

ادامه دارد…

۲۴ شهریور ۱۴۰۰

نه به ولی فقیه سوم!

پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.

t.me/shourimohammad 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)