در جامعه های مکتبی انتخابات چند مرحله ای است!

ولی فقیه سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (۷۰)

[حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران

فصل دوم (۲۷)

تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی (اول) تا دوره ی «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار) 

 @shourimohammad

میرمرادزهی:[حمیدالله] نماینده استان سیستان و بلوچستان:

بسم الله الرحمن الرحیم. از نظر من اصول پنج و شش و هفت غیر قابل تفکیک هستند. و صحبت کردن در زمینه یکی از این ها، ایجاب می کند که در زمینه اصول بعدی هم صحبت شود. ما در پیش نویس قبلی که به ملت ایران ارائه شده بود یک اصل سه داشتیم به این ترتیب که آرای عمومی مبنای حکومت است. در پیش نویس های فعلی مبنای حکومت به سه قسمت تجربه شده است. مساله ولایت فقیه، و مساله آرای مردم در انتخابات، و مساله شوراها… با توجه به صحبت هایی که جناب آقای دکتر بهشتی فرمودند، ما در یک جامعه ای هستیم که جامعه مکتبی است و ارزش آرای عمومی در حد پذیرفتن است. به عقیده من چنین اصلی ما در اسلام نداریم که تمام چهارچوب حاکمیت اسلام را روشن کرده باشد. … من اطلاع زیادی از اسلام ندارم ولی نمی توانم این اصل را بپذیرم به دلیل اینکه حضرت امیر المومنین(ع) ولایت و خلافت خودشان را ناشی از رای مردم دانسته اند… با توجه به اینکه اصل ولایت[فقیه] را پذیرفته ایم، ریاست جمهوری از نظر سازمانی در چه درجه ای جا خواهد داشت؟ و یا خود ولایت[فقیه] از نظر سازمانی در چه قسمتی است؟ آیا دریکی از قوای سه گانه است؟ یا ما فوق همه است؟ اگر مافوق همه باشد که خوب قوای بعدی اصلا منتفی می شود!

دکتر آیت[حسن]:

بسم الله الرحمن الرحیم.من هر چه در صحبت های آقای مرادزهی که قاعدتا تحصیلاتشان در حقوق هم هست، دقیق شدم، متوجه نشدم که چه تضادی بین اصلی که تصویب شده است و اصل آرای عمومی وجود دارد. ما در آنجا گفتیم که ولایت امر به عهده کسی است که به آن صفات از طرف اکثریت مردم پذیرفته شده باشد. یعنی آرای مردم. آقای زهی که حقوق خوانده اند حتما می دانند که مفهوم حاکمیت ملی، مفهوم آرای مردم این نیست که آرای مردم بتواند هر کاری را انجام بدهد. اگر مردم به اتفاق رای دادند که فلان شخص باید بَرده باشد چنین رایی معتبر نیست. زیرا این استبداد اکثریت است. زیرا بسیاری از حقوق افراد اصولا سلب شدنی نیست. یعنی خود انسان هم از خودش نمی تواند آن حقوق را سلب کند. چه برسد به اکثریت مردم. در خیلی موارد می بینیم این تلاش می شود که آرای عمومی را مغایر با اصل ولایت فقیه بدانند. آن فقیه شخص بخصوصی نیست. اینها صفات است. عینا مثل این است که بگوئیم رئیس جمهور باید ایرانی باشد و شما بگوئید که حاکمیت ملی را زیر پا گذاشته اید. یا بگوئیم رئیس جمهور باید ایرانی باشد و شما بگوئید که حاکمیت ملی را زیر پاگذاشته ایم. نه، این یک اصل است. آن فقیه، آن شخصی که باید امامت امت و ولایت امر که حدود اختیاراتش را هم قانون معین می کند داشته باشد، بالطبع با اکثریت آرای مردم انتخاب می شود. در این اصلی هم که الان مطرح است، باز آرای مردم در زمینه هایی که معتبر است، ذکر شده است که هیچکدام تناقضی ندارد. و تمام صحبت های ایشان با تمام قدرت استدلالی که خواستند بکار ببرند، هیج تضادی را نتوانستند ثابت کنند. و دیگران هم متوجه این مساله شده اند. برای اینکه ما_در اصلی که من اسمش را ولایت فقیه می گذارم _ گفتیم ملاک اکثریت آرای مردم است. در اینجا هم می گوئیم شورا را هم باز با آرای مردم انتخاب می کنیم. پس اصل ۵ که ایشان آنرا مغایر آرای مردم دانستند، در حقیقت یک تاکیدی بر اهمیت آرای مردم است. اگر ما گفته بودیم فلان شخص معین بر مردم ولایت دارد، و نسلا بعدا نسل هست، بله صحبت ایشان درست بود. ولی، ولی امر را در هر حال خود مردم تشخیص می دهند و قیود و شرایط هم برای چنین شخصی قید و شرطی است که در تمام دنیا برای رئیس جمهور و نماینده مجلس و هر کس که می خواهد این شغل را احراز بکند، ما قائل می شویم. مردم هیچ وقت نمی توانند رای بدهند که ما یک نفر دیوانه را رئیس جمهور بکنیم و حاکممان باشد. یعنی آرای مردم  در همه جا معتبر نیست. و این را محدود کرده ایم. و حدش هم در تمام دنیا هست. من می خواستم همین موضوع را عرض کنم.

هاشمی نژاد: آقای مرادزهی بین اصل دو و سه تناقض قائل هستند.

دکتر آیت: هیچ تناقضی وجود ندارد.

نائب رئیس[محمد حسین بهشتی]:

همانطور که دیروز هم توضیح داده شد، اصلی که به عنوان اصل ۵ تصویب شده است، مطابق با آئین اسلام است. زیرا در آئین اسلام، و در این قانون اساسی که بر مبنای اسلام و قرآن تنظیم می شود، همه مسائل مربوط به انسان ها بر مبنای قبول انتخاب آزاد انسان ها در جای خودش و به صورت متناسب با خودش بیان شده است. منتها یک وقت یک کسی می گوید انتخاب یک مرحله ای است و یک وقت می گوید چند مرحله ای است. در جامعه های مکتبی انتخابات چند مرحله ای است. و در جامعه های دیگر هم در خیلی از مسائل انتخاب چند مرحله ای است. ولی بحث ما در جامعه مکتبی است و برادر ما جناب آقای میرمرادزهی توجه کنند که در جامعه های مکتبی انسان ها اول مکتب را انتخاب می کنند. منتها می گویند بعد از اینکه مکتب را انتخاب کردی بدنبال مکتب انتخابی خودت بسیاری از مسائل برایت فرم و شکل می گیرد. ولی اگر مکتبی را انتخاب می کنی و مجددا روی شکل و فرم آن هم بخواهی اظهار نظر کنی با مکتبی بودن سازگار نیست. و این اصل[اصل ولایت فقیه] بیان این مکتب است… و انتخابات بعدی نمی تواند نقض کننده ی تعهدی باشد که قبلا پذیرفته است. در جامعه اسلامی می گوئیم پس از اینکه اعضای جامعه، مکتب اسلام را پذیرفتند، یکی از لوازم پذیرش مکتب اسلام این است که مقام امامت است. باید با این صفات باشد. و اصل ۵ بیان کننده ی همین است.

[حسن آیت، محمد حسین بهشتی، حمید الله میرمرادزهی. کتاب صورت مشروح مذاکره مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی.ج۱ص۴۰۵جلسه شانزدهم،۴  شهریور۱۳۵۸].

ادامه دارد…

۲۰ شهریور ۱۴۰۰

نه به ولی فقیه سوم!

پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.

t.me/shourimohammad 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)