بر اساس اعلام وزارت بهداشت رژیم، درمان و آموزش پزشکی و بر اساس جدیدترین آمار رنگ ‌بندی شهرستان‌ها در روز ۳۱ مرداد ماه سال جاری، ۳۵۹ شهرستان در وضعیت قرمز قرار دارند.

بنا به گزارش دانشگاه های علوم پزشکی پُر شدن تخت های بیمارستانها، مراجعه بیماران  به مراکز درمانی و کاهش رعایت پروتکل های بهداشتی در میان مردم نه تنها سیر صعودی دارد بلکه زنگ خطر وضعیت بحرانی کرونا را بار دیگر در سراسر کشور به صدا درآورده است.

طبق آمار رسانه های دولتی در شش ماه اخیر، سیستم بهداشت و درمان در کل حوزه های سلامت تحت فشار شدید بسر می برد و در معرض فروپاشی قرار دارد.

بنا به گزارش و اعتراف سرپرست مرکز مدیریت آمار و فناوری اطلاعات، آمار مرگ افرادی که واکسن زده‌اند به ویژه شهروندان بالای ۶۰ سال، دهها برابر  استاندارد جهانی است!

این هشدار نشاندهنده شکست کامل برنامه واکسیناسیون در ایران است. بنا به همین گزارش دوهزار و چهارصد و نود نفر پس از دریافت دوز دوم واکسن کرونا جان خود را از دست داده ند.

بنا به گزارش رسمی مرکز مدیریت آمار و فناوری اطلاعات وزارت بهداشت، فاصله زمانی نامناسب میان دوزهای اول و دوم کرونا و در نظر نگرفتن نوع واکسن برای افراد مختلف از عوامل موثر و مهم در ابتلای مرگ و میر افراد پس از تزریق دوز دوم واکسن اعلام شده است.

پیش تر اعلام شده بود که بیست و هشت روز پس از دریافت دوز اول، دوز دوم باید ترزیق شود، اما در خرداد ماه امسال برخی از مراکز واکسیناسیون در ایران به دلیل کمبود و کاهش ذخایر واکسن به حالت تعلیق درآمدند.

این در حالی اتفاق افتاد که بسیاری از سالمندان دوز اول واکسن خود را دریافت نموده و در انتظار دوز دوم آن بودند.

ایرج حریرچی از مسئولان وزارت بهداشت در این زمینه گفته بود: «تعیین فاصله چند هفته ای بین دو تزریق به این علت است که ایمنی زودتر حاصل شود، اما اگر تزریق دوم مثل کانادا یا انگلیس با تاخیر ۹ هفته ای هم انجام شود، ایمنی واکسن کمتر نخواهد بود.» در صورتیکه مرکز آمار و فناوری اطلاعات وزارت بهداشت بر خلاف گفته این مسئول، اعلام نمود افرادی که پس از دریافت دوز دوم فوت کرده‌اند، سالمند و به احتمال بسیار همان افرادی‌اند که دوز دوم واکسن را با تاخیر دریافت نموده اند.

هر چند طبق برآوردها و آمارهای جهانی، دوهفته پس از دریافت دوز دوم واکسن اعلام شده نرخ مرگ و میر و نیاز به بستری شدن به شدت کاهش خواهد یافت، اما علیرغم تناقض گویی های مسئولین وزارت بهداشت، آمار در ایران نشان از آن دارد که هفتاد و پنج درصد از شاخص جهانی بالاتر است.

با توجه به اینکه نزدیک به ۲۰ ماه از شیوع کرونا در ایران میگذرد مقامات دولتی اظهار میکنند طی این دوره میلیون ها شغل از بین رفته و فقر در جامعه روبه افزایش است.

کمرنگ شدن تدریجی رعایت تدابیر پیشگیرانه و دستورالعمل های بهداشتی از جمله استفاده از ماسک، مواد ضد عفونی و خودداری از تردد و فاصله فیزیکی میان افراد، سلامت میلیونها کارگر و زحمتکشی که به درآمدهای روزانه خود برای امرار معاش نیازمند هستند را با چالش های اساسی روبرو نموده است.

از یک سو با بسته شدن اکثر خدمات شهری، تعطیلی اصناف و مشاغل برای قطع کردن زنجیره کرونا، و از طرف دیگر رکود اقتصادی بیکاری گسترده ای را به کارگران بخش های مختلف در ایران تحمیل کرده است.

کارگرانی که دارای قراردادهای رسمی نیستند، حقوق ثابت ماهیانه ای هم دریافت نمی کنند.

آنها در شرایط تشدید شیوع کرونا به دلیل درگیر بودن با مشکلات معیشتی بیشتر در معرض ابتلا به این ویروس قرار دارند.

همین امر باعث شده برخی از کارگاهها کارگران خود را به مرخصی های بدون حقوق بفرستند. این کارگران برای تامین مایحتاج روزانه خود و خانواده هایشان از دریافت بیمه بیکاری محرومند و از هیچ ارگان و نهاد دولتی دیگری کمک دریافت نمی کنند.

تعداد زیادی از این کارگران از ترس بیکاری و مرگ در اثر گرسنگی با شرایط بیماری به سرکار رفته و همین مسئله جان میلیونها کارگر و زحمتکش را در معرض خطر مرگ قرار داده است.

این روزها علاوه بر کمبود شدید واکسن، سرم،  و داروهای جانبی، فشار بر کادر درمان باعث شده افزایش مبتلایان به کرونا سیر صعودی به خود بگیرد و شیوع کرونا موجب تعطیلی بسیاری از کسب و کارها و بیکاری و تعدیل نیرو شده است.

با این وصف با کمال گستاخی کارگزاران رژیم ادعا می کنند: «جمهوری اسلامی ایران با در اختیار داشتن امکانات و تجهیزات بهداشتی و درمانی پیشرفته و کادر درمانی متخصص، دلسوز و پر تلاش، توانسته جزء کشورهای برتر جهان در درمان بیماری کرونا باشد، این در حالی است که در برخی کشورهای غربی حتی از پذیرش و درمان بیماران مسن نیز خودداری می شد.» 

این ادعاهای عوامفریبانه مقامات رژیم اسلامی تازه گی ندارد، پیش از این سعید نمکی وزیر بهداشت، پنجم مرداد اظهار کرد: «دنیا در حیرت است که چگونه توانستیم هم بیماری را مهار کنیم، هم دارو و تجهیزات مناسب تولید کنیم و برای ساخت واکسن در پنج شش پلاتفرم، گامهای موثری برداریم.»

واقعیت این است که به رغم این ادعاها و دروغپردازی های مقامات حکومتی هیچ نشانه ای از اینکه دولت رئیسی توانائی مقابله با این پاندمی را داشته باشد به چشم نمیخورد.

بی جهت نیست که مطالبه واکسن همگانی، فوری و مجانی به یکی از مطالبات عمومی جامعه تبدیل شده است.

اکنون این خواست به مطالبه کارگران اعتصابی نفت و پتروشیمی و هفت تپه و همه تشکلهای کارگری، بازنشستگان، معلمان، دانشجویان فعالین جنبش زنان، زندانیان سیاسی نویسندگان وکارگردانان تبدیل شده است.

خود این امر نشان میدهد که چه پتانسیل عظیمی در جامعه جهت ایجاد یک جنبش اعتراضی سراسری حول خواست واکسیناسیون همگانی، فوری و رایگان وجود دارد.

تجارب کسب شده سالهای اخیر وبویژه ارتباطات گسترده ای که بین فعالین و رهبران جنبش های اعتصابی و اعتراضی بوجود آمده، شرایط بسیار مساعدی جهت شکل دادن به اعتراضات سراسری را فراهم آورده است.

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)