مردم از ولایت فقیه داره چندششون می‌شه، من دلم نمی‌خواست ولایت فقیه به اینجا برسه!

ولی فقیه سوم؛ خطری  که در کمین است! شماره  (۵۸)

[حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمسین ایران

فصل دوم (۱۵)

تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی(اول) تا دوره ی  «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)

 @shourimohammad

 

قسمتی از سخنان آیت الله منتظری در جمع هیات مرگ[دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۶۷(دوم محرم ۱۴۰۹)حسینعلی نیری(حاکم شرع)، مرتضی اشراقی(دادستان)، ابراهیم رئیسی(معاون دادستان) و مصطفی پورمحمدی(نماینده وقت وزارت اطلاعات). _که «همنشین بهار»زحمت پیاده کردن نوار کشیده و در فیس بوک خود متن کامل را منتشر کرده است.

در ابتد اینجا قسمتی از آن را که مربوط به «ولایت فقیه» می باشد (به مناسبت سالگرد اعدام های سا۶۷)،در ابتدا آورده ایم و سپس آنچه وی در نماز جمعه و مجلس خبرگان فرموده اند. حدود یک دهه از عمر انقلاب مردم ایران در بهمن سال ۵۷.

«من بیش از همه شما از منافقین ضربه خورده‌ام، چه در زندان و چه در خارج زندان، فرزند مرا آنان به شهادت رساندند، اگر بنا بر انتقام جویی باشد من بیشتر باید دنبال کنم، ولی من مصلحت اسلام و انقلاب و کشور و حیثیت ولایت فقیه و حکومت اسلام را در نظر می‎گیرم، من قضاوت آیندگان و تاریخ را در نظر می‎گیرم.

ده دفعه تا حالا به احمد آقا گفتم والله من بیش از تو دلم برای امام می‌سوزه، من می‌خوام پنجاه سال دیگه برای آقای خمینی قضاوت نکنند و بگند(بگویند) آقا یک چهره خونریز سفاک و هتاکی بود. من نمی‌خوام در تاریخ اینجور باشه.

چهره ولایت فقیه رو ما کریه نشان دادیم به حضرت عباس پیش مردم، در اثر تندروی‌ها و بازداشت‌هایی که بوده، با این کارها چی سر اسلام[آوردیم]، این کارها که نبوده که در یک کشور یه همچین چیزی. این یک…

من هیچ اجازه‌ای نمی‌دم. من گفتم که با [اعدام] یکی‌اش هم مخالفم. شما خودتون می‌دونین. من نظر خودم را به شما گفتم.

– چشم اطاعت می‌کنیم و بقیه را دیگه…

عضو دیگر هیئت مرگ: اگه اجازه بدین. چون اینها[این دویست نفر] وضعیت شون نیمه کارس، نمی‌شه دوباره بخواند برگردند به بندشون، نمی‌شه. چون یکسری بهم خورده اوضاع. تو سلولها هم نمی‌شه نگهشون داشت…

– حدود ۲۰۰ نفر هستند که اینا را…

آیت‌الله منتظری: خیر، من هیچ اجازه‌ای نمی‌دم…

– آخه اگه جداشون بگذاریم…

آیت‌الله منتظری: [گفتم که هیچ اجازه‌ای نمی‌دم]…با اینکه می‌دونم آقای خمینی نوشتند و فرمان آقای خمینی[است] حالا نمی‌دونم، آقای خمینی رو منقطع کردن از همه من دیگر نمی‌دانم. [اما] من اونی رو که می‌فهمم نمی‌تونم نظرم را نگم. به انقلاب هم از شما کمتر اعتقاد ندارم.

یکی از حضار: همه انقلاب از برکت وجود حضرت عالیه

آیت‌الله منتظری: نه، برکت ندارم. دلم برای انقلاب می‌سوزه. به احمد آقا گفتم دلم برای شخص آقای خمینی می‌سوزه که در تاریخ می‌نویسند آقای خمینی اینجوری بوده. حالا جرات نمی‌کنند بعد‌ها درآینده می‌گند. من دلم نمی‌خواست اینطور بشه، مردم از ولایت فقیه داره چندششون می‌شه، من دلم نمی‌خواست ولایت فقیه به اینجا برسه».

بدون ولایت فقیه هرگز!

«آقایان مطمئن باشند ما آن قانون اساسی را که در آن مساله ولایت فقیه و مساله اینکه تمام قوانین بر اساس کتاب و سنت نباشد، اصلا در اینجا تصویب  نخواهیم کرد. بلکه ما یک قانون اساسی تصوبب خواهیم کرد که  ملاک آن مساله ولایت فقیه باشد».

[منتظری،حسینعلی.کتاب صورت مشروح مذاکره مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی.ج۱،ص۳۴۱، جلسه  چهاردهم،۱۸شهریور۱۳۵۸]

 بعضی ها گفتند این برگشتش به استبداد است!

«برادران مسلمان! یکی از مسائلی که امروز مطرح هست، هم در مجلس خبرگان مطرح است و هم من به روزنامه نگاه می کنم می بینم محل بحث قرار گرفته، مساله ولایت فقیه است. من ناچارم چند دقیقه ای راجع به این موضوع صحبت کنم. توجه آقایان را جلب بکنم که سمپاشی هایی که می شود و حتی بعضی ها گفتند که این برگشتش به استبداد است و ما را خواستند از استبدادی به استبداد دیگر منتقل کنند، چنین نیست.

آقایان خوب دقت کنند مردم یک وقت آزادانه بدون اینکه تابع مکتب خاصی و فلسفه خاصی و دین خاصی باشند، می روند افرادی را انتخاب می کنند. آن افراد هم خواسته های اکثریت را در مملکت اجرا می کنند، این یک شیوه. یک وقت چنین نیست، یک ملتی مثل ملت مسلمان ایران پیدا می شوند که این ها طرفدار یک مکتب خاصی هستند. از اول که انقلاب شد شعارهای شما مردم در خیابان ها همه این بود«حکومت اسلامی»! وقتی هم که رای دادید ۲/۹۸ درصد رای دادند به «جمهوری اسلامی» نگفتند ما فقط «جمهوری» می خواهیم نگفتند ما «جمهوری دمکراتیک» می خواهیم. آنچه اکثریت قاطع ملت رای داد «جمهوری اسلامی» بود… شما آزادانه اسلام را انتخاب کرده اید، طرفدار مکتب اسلامید. بنابراین قوانین و مقرراتی که در کشور ما باید اجرا بشود باید قوانین و مقررات اسلامی  باشد. خوب حالا می خواهیم قوانین و مقررات اسلام را پیاده کنیم کار را باید به کاردان باید داد… اگر بخواهید در دیوانعالی کشور یک پزشک را بگذارید مسخره است، آنجا باید دکتر حقوق باشد. حالا وقتی که می خواهید برنامه های اسلام را پیاده کنید کسی که در راس مخروط است و خودتان انتخاب کنید. اما کسی که نسبت به دستورات اسلام عالمتر باشد. اگر خودتان تشخیص نمی دهید از از اهل خبره بپرسید… باید یک چنین شخصیتی باشد به انتخاب خود ملت. شخص ملاک نیست. عمامه هم ملاک نیست. عمامه نمی خواهد یک نفر هم باشد کلاهی. اما تشخیص بدهد عالم است. اسلام شناس است. با تقوا است. عادل است. شجاع است می تواند امور را تدبیر کند… علی ای حال ولایت فقیه معنایش این است، آنوقت می گویند استبداد است!

نمی گویم که فقیه عادل هر کاری بخواهد بکند؛ خیر حق ندارد. هر جا دیدی از اسلام پایش را بیرون گذاشت دیگر پیروی اش نکن. برای اینکه مقیّد است. استبداد نیست.استبداد یعنی قانون شکنی. یعنی دیکتاتوری».

(آیت الله منتظری.خطبه نماز جمعه.هفته هشتم.۲۳شهریور۱۳۵۸.کتاب درمکتب جمعه.ج۱.ص۵۶).

ادامه دارد..

۲۷مرداد ۱۴۰۰

نه به ولی فقیه سوم!

پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.

t.me/shourimohammad

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)