جنگ التهجیر
لب تشنه چون هورها و خون
از شکافِ لبشان
بر شیارهای خشکِ خاک
شتک میزند
اما نمیروند
هنوز تمام نشده جنگ!
گرما بریده امان
و هویزه و سوسنگرد و حمیدیه و شادگان
ملاثانی و قلعه چنعان
ماهشهر و بستان و کوت عبدالله و اهواز
آبادان و زرگان و دشت آزادگان
و ایذه و کرخه و شوش همهگی
کنار خرمشهر
چون گاومیشانی در حال مرگ
بیرمق افتادهاند
بر پوکههای فشنگ
و ماغ میکشند.
اما نمیروند آنها
و فریاد میزنند:
کلا کلا للتهجیر
تمام نشده جنگ هنوز!
مگر نمیبینید گتوند
هنوز دارد نمک قی میکند
بر کشتزارها
هنوز در هورها
دارند تلف میشوند احشام
و در شاهراههای نفت
هنوز حقآبه خوناب
و قاتقِ نانشان
نیشکرِ تلخ است!
کلا، کلا للتهجیر
هنوز سدها دارند هموار میکنند
مسیر هجر را
و تانکها و تانکرها و مهمات جنگی در راهند
از همان جادهای
که لولههای آب به مرکز میروند!
انا عطشان
تمام نشده هنوز جنگ
مگر نمی بینید گلولهها را
که می بارند
و پوکههای فشنگ را
که بر بطریهای اهدایی آب معدنی
شتک زدهاند
تا انتهای تهجیر!
مای مای عطشان الشط
آنها نیز بروند
خون عقب نمی نشیند
میماند
و تا آخرین قطره
گورالعظیم را پر میکند!
/
نیلوفر شیدمهر
یکشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۰
تارنما: nilofarshidmehr.com
کانالِ شعرخوانی در یوتیوب (از شما دعوت میشود مشترک شوید / دکمه سابسکرایب را بفشارید و زنگوله را بزنید.)
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.