در جریان انقلاب ۵۷، پیش از آنکه انقلاب توسط ضدانقلاب مصادره شود، آنچه مبارزه را به پیش میبرد، اتکای نیروهای مردمی به قدرت درونی خودشان و شبکهی روابطی بود که با اعتلای مبارزات انقلابی در اشکال سازمانیافتهتری مثل کمیتههای اعتصاب و کمیتههای محلات متکامل شد و نطفههای تشکیل شوراها و کمیتههای بعد از سرنگونی سلطنت را نیز فراهم آورد.
شوراهایی که با آمدن رژیم جمهوری اسلامی بلافاصله فرایند حذف و سرکوبشان آغاز شد.
در جریان انقلاب رژیم شاه نمی توانست نمایندهای برای گفتگو پیدا کند.
نمیتوانست خشم مردم را در شهرهای کوچک خاموش کند.
نمیتوانست نقطه به نقطه ی کشور نیروی نظامی گسیل کند.
نمیتوانست اعتصاب کارگران را کارخانه به کارخانه بشکند.
در تمام این سالها جمهوری اسلامی از پس این تجربه خوب میدانست که باید اتحاد درون قومی را با سیاست های مهاجرتی و نابودی یکدستی قومی مناطق تحت ستم در هم بشکند.
خوب میدانست که باید برای تودهی مردم اپوزیسیونهای درون حاکمیتی و نماینده های قلابی بسازد تا در لحظه موعود به پای میز بنشینند و خشم را کنترل کنند.
دوگانه اصلاح طلب و اصولگرا را به عنوان تنها چشم انداز سیاسی جا انداخته بود.
واژه ی “مدنی” را به هر اعتراض و مبارزهای میچسباند تا خشونت را به عنوان یک پارادایم منفی، صرفا در انحصار خود بگیرد و استفاده از تمام ابزار و ادوات سرکوب را برای خود مشروع کند.
پس از دیماه ۹۶ با شکست تسلسل سیاسی حاکمیت به میانجی شعار “اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمامه ماجرا” امکان دستیابی به سیاستی دیگر و خروج از مناسبات درونی حاکمیت و خلق مبارزات رهاییبخش در تصویر ذهنی همهی ما نقش بست.
آبان ۹۸ نقطه عطفی شد تا نقش و اهمیت اتکا به توان درونی خود، در محلات و کوچه خیابانهای شهرهامان را دریابیم و برایمان آشکار گردد که مبارزه واقعی نه از مرکز، نه از تهران، نه از دهان نمایندگان خودخواندهی اعتراضات مردم که از دورترین و حاشیهای ترین شهرها و محلات تحت ستم آغاز میشود.
از جمع های رفیقانه ی بدون رهبر و نماینده که به شکلی درون ماندگار، برابرانه و مستقیم خود را سازمان یابی می کنند و اصول پیشبرد مبارزه را به مدعیان کتاب زده ی پوزیسیون و اپوزیسیون میآمورند.
در تیر ۱۴۰۰ اما آموختهایم که یک “ما” وجود دارد و یک “آنها”.
یک مای جمعی ستم دیده و یک دیگری سیاسیِ تا خرتناق غوطهور در پول و سرمایه و تا بن دندان مسلح. برای مبارزه با دشمنی چنین واقعی باید که ما نیز خود را تجهیز کنیم.
وقتی دشمن واقعیست و چنین گستاخانه از نقاط دیگر گسیل میشوند، به سمتمان شلیک میکند و خواهران و برادرانمان را در کوچه و خیابان های پرخاطرهی خودمان شهید میکند، دیگر صبر و مماشات کافیست.
باید که کاخ ظلم را به آتش بکشیم و وطنمان را پس بگیریم.
#قیام_ستمدیدگان
#قیام_تشنگان
#الشعب_یرید_اسقاط_النظام
@sarkhatism
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.