سد سازی های بی‌رویه یکی از عوامل کمبود آب و برق در ایران

یکی از دلایل قطعی برق و قطعی آب سد سازی‌های بی‌رویه در دروان حکومت ولایت فقیه بوده است سد سازی که از ابتدای کار باعث و بانی آن سپاه پاسداران بوده و تا به کنون نیز ادامه یافته است.

تالاب‌ها در اقلیم هر کشور به عنوان شاخص‌های پایداری معرفی شده‌اند و برای فهمیدن اینکه یک منطقه اقلیمی پایدار بوده یا نه در وهله اول به تالاب‌های آن منطقه در بحث آب توجه می‌شود.

حال بسیاری از تالاب‌ها و هورهای کشور به واسطه‌ی سد سازی‌ها خشک شده و به منبع و منشاء گرد و خاک و غبار در آن مناطق تبدیل شده‌اند.

نمونه‌های هورالعظیم، رودخانه‌ زاینده‌رود، دریاچه ارومیه و بختگان از این حیث نمونه‌های قابل ذکرند که چگونه توسط حکومتگران و سپاه پاسداران به خشکی کشانده شدند.

روزگاری صحبت از مشکلاتی که سد سازی‌های سپاه پاسداران ایجاد کرده، در جامعه ایران تابو بود اما امروزه با یک جستجوی ساده در اینترنت به انبوه مطالب در رسانه‌های ایران می‌خوریم که به سد سازی بی‌رویه  اعتراض دارند و آن را از عوامل اصلی خشکسالی و بحران آب و قطعی برق می‌دانند هر چند نامی از سپاه پاسداران نمی‌برند.

روزنامه رسالت حکومت ایران در مطلبی به این موضوع پرداخته و بدون نام بردن از سپاه پاسداران سوالاتی را طرح کرده که قابل توجه است.

سوالاتی از این قبیل که:

«سد بدون راستی‌آزمایی و بدون ارزیابی تطبیقی چه فصل مشترکی با توسعه پایدار دارد؟

آیا سدها سفره‌های پایین دست را نخشکاندند؟

آیا مصرف آب و برق را تا چندین برابر ضابطه جهانی افزایش ندادند؟

آیا سدها میلیاردها متر مکعب از آب‌های تجدید‌پذیر محدود کشور را در مخزن‌هایشان تبخیر نکردند؟

آیا سدها میلیون‌ها خانوار در بالادست و در مخزن یا در پایین‌دست در حاشیه رود و دریاچه و تالاب را به سرنوشتی نگران‌کننده روبرو نکردند؟

آیا سدها غاصب حقابه زمین و مراتع مولدترین اقشار جامعه یعنی کشاورزان، عشایر، ماهیگیران، نخلکاران و… نبودند؟»

بر ردیف و سیاهه‌ی این سوالات یا بهتر بگوییم فجایع می‌توان همچنان افزود چرا که سیاست‌های چنددهه‌ای حکومت ایران و سپاه پاسداران که بر روند غیراصولی استوار بوده همواره و همچنان در حال زایش فاجعه بوده و هست.

۱۰۰ میلیون هکتار از اراضی کشور در معرض تخریب کامل

پرویز گرشاسبی معاون آبخیرداری امور مراتع و بیابان سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در ۳۰ پایان خرداد ۱۴۰۰ اعلام کرد که حدود ۱۰۰ میلیون هکتار از اراضی کشور در معرض تخریب سرزمین است و سد سازی غیراصولی یکی از عوامل مهم بیابان‌زایی در کشور است.

نمونه تالاب هورالعظیم

حجم طبیعی تالاب هورالعظیم از رودخانه کرخه پیش از این ۶ میلیارد مکعب در سال بوده است اما پس از آبگیری سد کرخه این میزان به کمتر از ۲۰۰ میلیون متر مکعب رسید!

دیگر سرمنشاء آبی هورالعظیم نیز با ایجاد سد سیمره بلایی را بر سر هورالعظیم آورد که این روزها شاهد آن هستیم.

با ایجاد این دو سد از ورود آب‌های طبیعی به تالاب جلوگیری شد و حقابه تالاب در پشت این سدها تبخیر شد و به هوا رفت یا برای مصارف کشاورزی استفاده شد.

در محاسبه نهایی برداشت ۱.۵ میلیارد متر مکعب آب از کرخه برای مصارف کشاورزی و ضایعاتی که از این محل به تالاب هور می‌ریزد به هیچ وجه نه تنها مقرون به صرفه نیست بلکه هور را تبدیل به بزرگترین کانون ریزگرد‌ها کرده است.

فاجعه‌ای که اشرفی مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان آن را امری طبیعی دانست! چرا که اگر بخواهد با بانیان این وضعیت درگیر شود به سرنوشت سایر فعالان محیط زیست که به بند کشیده شده و یا اعدام شدند دچار می‌شود.

اما در مورد این تالاب سخنی از واگذاری بیش از ۷ هزار هکتار از زمین‌های این هور برای پروژه استخراج نفت در میدان آزادگان اشاره‌ای نمی‌شود.

عمق فاجعه زمانی درک می‌شود که بدانیم تنها بر روی سد کرخه برای ۳۴ سد برای مصارف دیگر از جمله صنایع سنگین وابسته به صنایع دفاع و صنایع سنگین حتی در استان‌‌های دیگر ایجاد شده است.

بیشتر این تعداد سد به رغم هشدارهای فعالان محیط زیست در بازه زمانی دهه ۱۳۹۰ احداث شده‌اند.

بیش از نیمی از آب کشور از سفره‌های زیرزمینی تامین می‌شود

تهدیدی را که امروز در ایران به چشم می‌بینیم حاصل سیاست امروز نیست. موضوع کمبود آب و خشکسالی در ایران از سال‌ها و بلکه دهه‌ها پیش مطرح بوده و هست.

چه بسیار محدوده‌هایی جغرافیایی که بر اثر خشک‌سالی‌های متوالی منطقه زندگی خود را ترک کرده و آن مناطق تبدیل به بیایان شد.

با این وجود و در حاکمیت ولایت فقیه از همان ابتدای استقرارش هشدارها مبنی بر تغییر سیاست در مدیریت مصرف آب‌های زیرزمینی را نادیده گرفته است.

تغییر سیاست‌های آبی بدان معنا که با توجه به تغییرات اقلیمی و احتمال کاهش بارندگی و کاهش منابع آب تجدیدپذیر سیاست‌های مصرفی و مدیریتی نیز باید تغییر پیدا کند.

با توجه به گرم‌شدن هوا و تبخیر بیشتر آب، سد سازی مطلقا گزینه مناسبی برای جمع‌آوری آب نیست و سیاست پیشبردی باید بر ذخیره‌کردن پایدار آب در سفره‌های زیرزمینی باشد.

همچنین باید میزان آب مصرفی در زمینه کشاورزی کم شده و از مصرف سفره‌های آب زیرزمینی کشور کاسته شود.

عدم اجرای این سیاست‌ها به همراه سیاست‌های غارتگرانه سپاه پاسداران مبنی بر احداث سد به منظور سودجویی توسط قرارگاه خاتم‌الانبیاء و شرکت سپاسد سپاه و شرکت‌های وابسته‌اش که از سال‌های پایانی جنگ حاکمیت با عراق و به دلیل بلااستفاده ماندن ماشین‌آلات سنگرسازی شروع شد باعث بحران آب در کشور شده است. [آثار ویرانگر سدسازی‌های سپاه بر روی دریاچه‌ها، تالاب‌ها و کشاورزی]

بحران آب به طور مستقیم تاثیر خود را در تولید برق کشور می‌گذارد و میزان تولید انرژی  برقابی را کاهش می‌دهد.

قطعی‌های مکرر برق که در این روزها صدای اعتراضات مردم ایران را درآورده است نتیجه این سیاست‌های حاکمیت و سپاه پاسداران است.

مردم ایران به درستی کلیت حاکمیت یعنی خامنه‌ای و در فرودستش سپاه پاسداران را در موضوع قطعی برق در روزهای اخیر هدف قرار داده و شعار «مرگ بر خامنه‌‌ای» در شب‌های اخیر از خیابان‌های ایران شنیده می‌شود. [قطع مستمر برق و اعتراضات خشم آلود مردم با شعار مرگ برخامنه‌ای]

قطعی مکرر برق نیز علاوه بر کمبود و قطعی آب به روال طبیعی به دلیل تغییر شیوه و مدل زندگی شهری به آپارتمانی و استفاده از پمپ برای آبرسانی به منازل تاثیر مستقیم در قطعی آب شهروندان می‌گذارد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)