از مدت ها پیش نشانه های آن آشکار شده بود که رژیم جمهوری اسلامی به سوی تمرکز هر بیشتر قدرت در دست سپاه پاسداران و یکدست کردن قوای قضائیه، مقننه و مجریه گام بر می دارد.

بعد از انتصاب ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس قوه قضائیه، مهندسی کردن انتخابات مجلس یازدهم با رد صلاحیت شصت درصد داوطلبان توسط شورای نگهبان و قلع وقمع اصلاح طلبان حکومتی و اعتدال گرایان تردیدی در این رابطه باقی نگذاشت.

خامنه‌ای در سالروز ٢٢ بهمن ١٣٩٧ طی پیامی تحت عنوان “گام دوم انقلاب” از ضرورت “دولت جوان انقلابی” و “دولت حزب‌اللهی” برای ساختن ایران اسلامی بزرگ در دهه پنجم سخن گفتته بود.

دلایل آن بر کسی پوشیده نیست، رژیم جمهوری اسلامی هیچ افق و چشم انداز روشنی برای عبور از بحران های عمیق و همه جانبه ای که با آنها دست بگریبان است در پیش رو ندارد.

خارج از پیامد تحریم های بین المللی، رژیم اسلامی به دلیل بحران ساختاری سرمایه داری ایران و به دلیل ماهیت طبقاتی ساختار سیاسی حاکم توان ایجاد هیچ بهبود محسوسی در زندگی طبقه کارگر و توده های محروم جامعه را ندارد. بنابراین رژیم قادر به فروکش دادن اعتراضات کارگری و توده ای از طریق انجام رفرم نیست و هرگونه اصلاح و عقب نشینی در این زمینه را بازی با آتش تلقی می کند.

از طرف دیگر استراتژی تضمین بقای رژیم با تکیه بر برنامه های هسته ای، مداخله گری در کانون های بحران منطقه، دامن زدن به فعالیت های تروریستی و گسترش تولید موشک های دوربرد با بن بست روبرو شده است.

در همین حال دستگاه روحانیت و ایدئولوژیک رژیم هم نمی توانند بیش از این هزینه های ده ها میلیارد دلاری ماجراجویی های منطقه ای رژیم، هزینه های سرسام آور برنامه های هسته ای، فساد و دزدی های کلان در دستگاه حاکم، عمیق تر شدن دره بین فقر و ثروت و سوق دادن بیش از شصت درصد جامعه به زندگی کردن در زیرخط فقر را توجیه کنند.

کل دستگاه حاکم در مشروعیت بخشی به این اوضاع فاجعه بار به بن بست رسیده است.

در چنین شرایطی است که عزم کرده اند ابراهیم رئیسی یکی از جنایتکارترین مهره های خود را برای نشاندن بر کرسی ریاست جمهوری از صنوق های آراء بیرون بیاورند. بعد از سر دبیر روزنامه کیهان، ۲۱۰ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در بیانیه‌ای خطاب به علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی، محسن رضایی و سعید جلیلی از آنها خواسته‌اند تا به نفع ابراهیم رئیسی انصراف دهند و کناره گیری کنند.

رئیس جمهوری می خواهند تا در همدستی و همکاری کامل با سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی استراتژی سرکوب عریان تر در مقابله با روند رو به گسترش اعتصابات کارگری و جنبش های اعتراضی و بازسازی باصطلاح اقتدار رژیم را پیش ببرند. این تغییر آرایش ممکن است سرعت عکس العمل و ظرفیت سرکوب رژیم را بالا ببرد.

اما جدای از این حقیقت که حربه سرکوب کارائی گذشته خود را از دست داده است، این واقعیت را هم باید مد نظر داشت که رژیم اسلامی این تمرکز قدرت و افزایش قدرت سرکوب را به قیمت تیغ جراحی گذاشتن بر تن نحیف خود بدست آورده است. این تحولات موقعیت رژیم جمهوری اسلامی را شکننده تر کرده است.

درست است که لایه بالا و محافظه کارتر اصلاح طلبان حکومتی که هیچگاه امید بازگشت به حلقه قدرت را از دست ندادند با مد نظر قرار دادن موازنه قوا در شرایط کنونی و مخاطراتی که کل نظام جمهوری اسلامی را تهدید می کند، عمدتا به استراتژی تمرکز قدرت اجرائی در دست اصول گرایان و سپاه گرویده اند.

شانزده حزب و مجمع اردوی اصلاح طلبان حکومتی تحت عنوان “ائتلاف جمهور” به منظور بازار گرمی برای مضحکه انتخابات طی بیانیه ای از عبدالناصر همتی حمایت کردند. محمد خاتمی هم از مردم خواسته تا در انتخابات شرکت کنند.

در همان حال شماری از مدیران رسانه های اصلاح طلب نان به نرخ روز خور مانند مدیران روزنامه‌های شرق، آفتاب یزد، ابتکار، آرمان، دنیای اقتصاد، جهان صنعت، پایگاه خبری راوی، و خبرگزاری‌های ایرنا و ایسنا روز سه‌شنبه ۲۵ خرداد با ابراهیم رئیسی دیدار کرده و از عملکرد وی در مقام رئیس کنونی قوه قضاییه و اظهارات وی در رقابت‌های انتخاباتی تمجید کردند.

به رغم این تلاش ها لایه میانی اصلاح طلبان حکومتی و آن بخش هایی از طبقه متوسط که تحت تأثیر استراتژی آنان خود را حافظ وضع موجود می دانستند بعد از شکست های پی در پی اصلاح طلبان حکومتی به آن بخش از اپوزیسیون سکولار بورژوائی طرفدار غرب خارج از حکومت گرایش پیدا کرده اند که در ضدیت با انقلاب خواهان گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی هستند.

این تحولات و تیغ جراحی گذاشتن رژیم اسلامی بر تن خود باعث ریزش هر چه بیشتر پایه اجتماعی رژیم شده است و موقعیت آن را شکننده تر کرده است.

برای مقابله با استراتژی سرکوب عریان تر رژیم جمهوری اسلامی و زمینگیر کردن ماشین سرکوب آن جنبش جاری و مطالباتی کارگران بزرگترین نقطه قوت طبقه کارگر و جنبش انقلابی در ایران است.

چون طبقه کارگر به مانند یک نیروی اجتماعی در روند این جنبش و حرکت است که برای غلبه بر ضعف های خود فرصت خلق می کند.

طی سال های اخیر در دل همین جنبش اعتصابی و اعتراضی کارگران بوده که نسلی از فعالین و رهبران کارگری پرورده شده و پا به جلو گذاشته اند.

این فعالین و رهبران نقش تعیین کننده ای در برپایی و سازماندهی اعتصابات و اعتراضات کارگری داشته اند. برپائی اعتصابات طولانی مدت و پی در پی نشان از آن دارد که طبقه کارگر در دل این جنبش اعتراضی در زمینه سازماندهی هم پیشرفت کرده است.

طی سالهای اخیر طبقه کارگر بطور عینی و بیش از پیش اعتصابات و اعتراضات خود برای تحقق مطالباتش را به یک اهرم فشار سیاسی نیرومند علیه رژیم جمهوری اسلامی تبدیل کرده و دائما توازن قوا را به نفع جنبش های اعتراضی و به زیان رژیم تغییر داده است.

طبقه کارگر از همین مسیر بطور عینی جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی را به جلو سوق داده و آن را به نفع قطب چپ جامعه تقویت کرده است.

بر متن ادامه همین روند است که رهبران و فعالین کارگری در کانون های مختلف مبارزه به هم مرتبط می شوند و ظرفیت خود برای سازماندهی اعتصابات سراسری و همراه کردن جنبش های پیشرو اعتراضی و اجتماعی را پیدا می کنند.

فقط با اعتصابات سراسری کارگران و اعتصابات سیاسی توده ای می توان ماشین سرکوب رژیم جمهوری اسلامی را فلج کرد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)