ایران در مسیر بازگشتناپذیر دستیابی با فناوری هستهای است!
آنتونی بلینکن؛ وزیر خارجه آمریکا بعد از شروع دور ششم مذاکرات برجام در روز یکشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ اعلام کرد «احیای برجام فوریت دارد». احیای برجام به چه دلیلی فوریت دارد؟
شاید جهان کمتر درگیر مناقشهای این چنینی بوده است:
اقدامات مخرب ایران
نظامی یاغی که سرمدار و پدرخوانده تروریسم دولتی محسوب میشود
نظامی که علیه قطعنامههای سازمان ملل شورش کرده و آنها را نقض کرده و برنامه موشکیاش را توسعه میدهد یا آنها را کاغذپاره میخواند
نظامی که ضد توافق برجام و باز هم قطعنامهی شورای امنیت عمل کرده و نقضهای فاحش بسیاری در برجام انجام داده است
نظامی که مداخلات منطقهایاش کشورهای حاشیه خلیج را به ستوه آورده است [سیاست مهار ایران در خاورمیانه، سیاست شکستخورده؟]
نظامی که تروریسم آن نه تنها داخل کشور و منطقه بلکه قارهها را درنوردیده و اقدام به تروریسم در خاک اروپا و آمریکا میکند
نظامی که مامور اطلاعیتش را تحت عنوان دیپلمات و در پوشش دیپلماتیک برای بمبگذاری به خاک اروپا اعزام میکند و سرانجام به اشد مجازات محکوم میشود
نظامی که با وجود اینکه تمامی امتیازاتی که میخواسته به وی داده شده اما دست از این اقدامات مخرب برنمیدارد
نظامی ۳ کشور اروپایی و چین و روسیه را با خود در برجام دارد و در سر بزنگاهها به فریادش میرسند اما باز به نقض برجام ادامه میدهد
و… بسیاری موارد دیگر که میتوان برشمرد.
چاره چیست وقتی احیای برجام فوریت دارد؟
حال جهان باید با این رژیم چگونه برخورد کند. آیا نرمش، انعطاف و مماشات پاسخگوی رفتارهای این نظام است؟ تجربه میگوید خیر.
مماشات این نظام را همواره جریتر کرده است. پس راهکار چیست در جایی که وزیر خارجه ابرقدرت جهان مدعی میشود که احیای برجام فوریت دارد.
احیای برجام معنا و مفهوم مشخصی دارد. آنطور که حکومت ایران میخواهد همه تحریمههای این حکومت باید یکجا برداشته شود و پس از راستیآزمایی آن، نظام حاضر خواهد بود به برجام برگردد.
البته این تمامی خواستهی نظام نیست لیست درخواستها ادامه دارد:
جهان به برنامه موشکی نظام کاری نداشته باشد،
با اقدامات مخرب ایران در خاور میانه کاری نداشته باشد
با تروریستمش کاری نداشته باشد و بسیاری دیگر از این درخواستها…
با توصیفاتی که از نظام ولایت فقیه شد و با وصفی از احیای برجام از منظر این نظام، نمیتوان به درستی عمق فاجعهای را که در پشت این احیای برجام خوابیده است را برآورد کرد.
نتایج احیای برجام ۲۰۱۵
ملایانی که از دل اعصار و قرون گذشته بیرون آمدهاند و نمیخواهند در چارچوب قوانین دنیای نوین خود را وفق دهند و حال با این اوصاف خبری میرسد که احیای برجام فوریت دارد.
براستی اگر آنچنانکه نظام ولایتفقیه میخواهد برجام ۲۰۱۵ احیاء شود چه چیزی در انتظار جهان خواهد بود؟
اگر پولهای بادآورده دوباره مانند دوران اوباما به سوی نظام روانه شود بدون اینکه تضمین محکمی وجود داشته باشد که دیگر نظام به برنامهی هستهایاش ادامه نمیدهد؟
اگر در احیای برجام جهان کاری به برنامه موشکهای بالستیک ایران نداشته باشد چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
اگر تروریسم نظام مانند تمامی دهههای گذشته زیر سیاست مماشات پردهپوشی شود آینده آبستن چه خطراتی برای جهان خواهد بود؟
اگر حقوق بشر مردم ایران در موضوع احیای برجام مد نظر قرار نگیرد و جهان به مانند آبان ۱۳۹۸ فقط نظارهگر قتلعام ۱۵۰۰ شهروند بیگناه معترض به گرانی بنزین باشد چه؟
سوالاتی از این دست نیز بسیارند بیآنکه کسانی که بر دور میز وین نشستهاند تمایلی داشته باشند به پاسخ دهند.
مواضع طرفین برجام
سرسختترین که آمریکا محسوب میشود به روشنی خواهان احیای برجام است و اخیرا قید فوریت نیز بر آن زده است بیآنکه به این نگرانیها کاری داشته باشد و تنها رسیدن نظام به دانش هستهای نظامی را دلیل نگرانیاش برای احیای برجام بر شمرده است.
چین قدرت دوم جهان هر از گاهی نالهای سر میدهد که تحریمهای آمریکا علیه ایران باید لغو شوند.
روس دیگر بازیگر قدرتمند جهانی همواره در پشت نظام ایران ایستاده و در برنامه اتمی، همواره پشتیبان نظام در مقابل آمریکا بوده است.
سه کشور اروپایی را نیز میتوان هم پدرخواندگان و هم مادرخواندگان مماشات با نظام ولایت فقیه خواند.
یک بار دیگر به سوال میپردازیم؛ احیای برجام فوریت دارد اما به چه دلیلی؟
فردا برای پراختن به موضوع ایران دیر است
گویا جهان قصد ندارد بهایی برای مقابله با ایران بپردازد هر چند که در نهایت امر به پرداختن بهای سنگینی دچار خواهند شد و طوفان بادی که امروز میکارد را درو خواهند کرد.
در این بین به یک نکته باید توجه عمیق کرد، تاکید بر این است که توجه عمیق.
چرا نظام ولایت فقیه این همه بر طبل هستهای شدن میکوبد و چه نیازی به آن دارد در جایی که تمامی جهان حاضر است به وی امتیازات شایان و فراوان بدهد؟!
لختی تامل!
شاید ذهن سادهانگار، بپندارد که با اتمیشدن نظام ولایتفقیه، بقای او تثبیت میشود و دیگر قدرتهای جهان کاری با این نظام نخواهند داشت.
باید از صاحب این ایده پرسید مگر تا کنون قدرتهای جهان با این نظام کاری درخور داشتهاند. این پاسخ کمی سادهلوحانه به نظر میرسد.
پاسخ در جای دیگری است
برای پاسخ به این پرسش باید دور میز وین را ترک کرد و در روی نقشه ۳۰۰۰ کیلومتر به سمت جنوب شرق راه پیمود تا جواب را یافت. [دور ششم مذاکرات وین و برجام بی فرجام]
پاسخ در تهران و خیابانهای شهرهای ایران است نه در خارج از مرزهای ایران.
در داخل ایران نظام ولایت فقیه در چند سال اخیر با اعتراضاتی روبرو بوده که هر کدام میتوانسته بنیان نظام را برکند.
اعتراضات در توالی زمان کمی و کیفی گسترش یافتهاند.
نظام ولایت فقیه این خطر را به خوبی درک میکند و باید برای آن چارهای بیندیشد.
اصل ماجرا بستن مرز و خاکریز و ماجراجویی در خارج از مرزهای ایران برای بردن بحران و صورت مسئله به خارج از خاک ایران و سرپوشگذاشتن بر ضعف بنیادین ولایتفقیه در داخل کشور ایران است.
ایرانی که مردمانش شعار میدهند «دشمن ما همینجاست دروغ میگن آمریکاست».
برای اثبات این ادعا؛ مگر نظام نمیداند که اقدامات مخربی که انجام میدهد همگی سرانجام در صحنه جهانی به ضررش تمام میشود پس چرا اصرار به انجامش دارد؟
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.