پس از یک روز بازداشت، کارگران آزاد شدند.

سرکوب را برایمان تبدیل به امری روزمره و عادی کرده‌اند تا جایی که خدا را شکر کنیم که کارگران فقط یک روز محبوس بوده‌اند!

آن هم به چه جرمی؟

به جرم شکایت از حمله‌ی چاقو‌کشان و زخمی کردن همکارهایشان!

حتی به عنوان جوک هم مسخره است. با پای خودشان به پلیس مراجعه کرده‌اند و در اوج وقاحت دستگیرشان کردند.

این رفتار معنی دارد و سیاست‌های کلان‌تری را نمایندگی می‌کند.

در ادبیات این سیستم پلیسی و نهاد امنیتی، کارگر آگاه خطرناک است و چاقو‌کش بی‌خطر.

از این می توان استنباط کرد که به عنوان معترض و عضوی از بدنه‌ی طبقه‌ کارگر دیگر تامین امنیت، بخشی از وظیفه‌ی پلیس نیست.

امنیت به مقوله‌ای لوکس و طبقاتی تبدیل می‌شود.

فرمول ساده است، تعریف جرم برای کارگر و سرمایه‌دار یکی نیست.

کارگرِ شاکی محبوس می‌شود و چاقو‌کش‌های اجیر شده کارفرما هم به راه خود می‌روند.

جا دارد اشاره‌ای کنیم به عدالت‌خواهان که در غم طبقه‌ی کارگر غوطه می‌خورند.

صدا از دیوار در‌آمد از آن‌ها هم در آمده!

البته قضاوتشان نباید کرد، درگیر انتصابات و مسئولیت‌های سنگین مرتبط با آن هستند.

امروز از همیشه آگاه‌تر به حق خودمان قدم پیش می‌گذاریم و مطمئن‌تر از همیشه‌ایم که هیچ‌ بخشی از طبقه حاکم مطلقاً منافعمان را نمایندگی نمی‌کند.

به راستی امنیت به نفع کدام طبقه؟!

#نیشکر_هفت‌_تپه
#محمد_خنیفر
#فیصل_ثعالبی
#منصور_رش
#حامد_حمدانی
#اسدبیگی
#امید_اسدبیگی
#هفت‌_تپه

@Decreation2

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)