نیچه گفته بود سرانجام بصیرتها فرا میرسند اما بصیرتها روشها استند. از بصیرتیکه نیچه سخن میگفت در جامعهی اروپایی تحقق پیدا کرده است، زیرا در جامعهی اروپایی بصیرت، روش است. روشیکه بتواند همه چه را اندازهگیری، سنجش و بررسی کند و طبق اندازه و سنجش نتیجه ارایه شود.
اما بصیرت در جامعهی ما معمولا عرفانی تعبیر شده است و این تصور از بصیرت وجود داشته است: کسانیکه بصیرت دارند عارف، جادوگر و… اند و به منبع رمز و راز وصل استند. تا هنوز بصیرت در تصور ما معنای فریبندهی الهیاتی و عرفانی دارد. این گونه تصور از بصیرت به روش و راهِ روشنی نمیانجامد، فقط جامعه را دچار تصور توهم و ابهام از معنای بصیرت میکند. حقیقت این استکه انسان ضمیر روشن، ضمیر آگاه و بصیرت بنابه تصورهای عرفانی، الهیاتی و جادوگرانه ندارد. آنچه را که انسان میداند، میتواند بداند و میتواند بسازد به اساس روشها است.
تفاوت انسان با دیگر جانوران در ابزارسازی انسان است. به این معنا که انسان چیزهای بیشتر میسازد و دانایی و معرفت بیشتر ایجاد میکند. ساختن چیزها و ایجاد دانایی و معرفت بنابه کارگیری روشها صورت میگیرد. اگر قرار باشد که بصیرت جدا از روش باشد، ما امروز نسبت به هر جامعهای، پیشرفته و توسعهیافته میبودیم، زیرا آنچه که خیلی زیاد داریم افراد بصیر است. هر آخوند، ملا، مولوی، جادوگر و… ادعای بصیرت دارد. اما این افراد بصیر غیر از اینکه به ایجاد جذبه و جنون در جامعه بپردازند، کار دیگری از آنها ساخته نیست.
بنابراین ما قربانی تصور این گونه بصیرتهای جادوگرانه استیم. در مکتبهای ما و حتا در دانشگاههای ما بصیرت عرفانی و جادوگرانه ترویج میشود. هنوز برداشت ما از علم بصیرت عرفانی و جادوگرانه است. روش هنوز به عنوان رویکرد علمی در نهادهای آموزشی و دانشگاههای ما ناشناخته است. علاقه به یادگیری روش نداریم، بیشتر به معنای بصیرت عرفانی و جادوگرانه شیفتگی و علاقه نشان میدهیم و میخواهیم بصیرت همچون جرقهای در دل ما روشن شود و به منابع رمز و راز وصل شویم.
اما آموزش و یادگیری علم نیازمند روش است. رشتههای علمی را در گذشته به اساس موضوع و محتوا دستهبندی میکردند؛ امروز علوم را به اساس تفاوت روش تحقیق دستهبندی میکنند. اگر بخواهیم از مرحلهی بصیرتزدگی عبور کینم باید بصیرت را روش بدانیم و از روشها در آموزش و یادگیری علم استفاده کنیم. شناخت ادبیات، تاریخ، فرهنگ و… با بصیرت به تعبیر عرفانی و جادوگرانهی آن ممکن نیست. شناخت و یادگیری علوم فقط با روش ممکن است.
اینکه نیچه میگوید سرانجام بصیرتها فرا میرسند اما بصیرتها روشها استند؛ میتوانیم بپرسیم روشها چیست؟ به تعبیر کارل پوپر روشهای علمی به اساس آزمون و خطا به دست میآید. مثلا آب را به درجهای جوش میدهیم که به بخار تبدیل میشود. درجهی جوش آب را اندازه میگیریم. بنابه این اندازه میگوییم اگر آب را به این درجه جوش بدهیم به بخار تبدیل میشود. درصورتیکه درجه را درست اندازه نگرفته باشیم، خطا صورت میگیرد. اگر آب را به آن درجه جوش بدهیم به بخار تبدیل نمیشود. بنابراین روش خود را باید بار دیگر مورد آزمایش قرار بدهیم تا خطا رفع شود و به روش مطمینی دست یابیم.
روش به ابزار و وسایل نیاز دارد. بدون ابزار و وسایل نمیتوان به درستی روشها را به کار برد و از روشها استفاده کرد. در کشورهای خارجی اگر به پزشک مراجعه کنید، شما را آزمایش میکند. این آزمایش توسط روش با استفاده از ابزار و وسایل صورت میگیرد. بعد پزشک درمان را آغاز میکند. در افغانستان اگر به پزشک مراجعه کنید، از شما میپرسد که تکلیف تان چیست، بعد بنابه عقل سلیم و با استفاده از بصیرت خود به شما دارو میدهد. طوریکه طبابت ما به اساس عقل سلیم و بصیرت پزشک صورت میگیرد؛ کارهای دیگر ما نیز به اساس تعدادی از پیشفرضهایی صورت میگیرد که این پیشفرضها به عنوان عقل سلیم و بصیرت در ذهن و باور ما نهادینه شده است.
کشورهای جهان روشهایی را دربارهی چگونگی کارکرد ویروس کرونا مورد آزمایش قرار میدهند تا بتوانند ویروس کرونا را بشناسند. در آزمایش روشها بارها دچار خطا و باز آزمون روشها شدهاند اما همچنان با استفاده از روشها آزمون و خطا را ادامه میدهند تا سرانجام به روشی کارا دست یابند. در جامعهی ما حتا افرادی که پزشک استند و افرادی که دانشجوی دکتری در رشتههای علمی استند، میگویند انسان اگر بصیرت داشته باشد میداند که کرونا یک آزمون الهی است.
ما بنابه تصوریکه از بصیرت داریم، در جاییکه قرار داریم ماندهایم. کشورهای اروپایی و… با استفاده از آزمون و خطا و به کارگیری روشها به جاییکه قرار دارند رسیدهاند.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.