تبعات خروج آمریکا از افغانستان چیست؟
بر اساس قرارداد صلح بین آمریکا و گروه طالبان که در ۱۰ اسفند ۱۳۹۸ منعقد شد، قرار بود نیروهای آمریکایی مستقر در افغانستان تا ۱۱ اردیبشهت ۱۴۰۰ افغانستان را ترک کنند. با سررسید خروج و خروج بخشی از نیروهای نظامی ائتلاف از افغانستان، اکنون باید دید تبعات خروج آمریکا از افغانستان چیست؟
با وجود گذشتن از موعد ۱۱ اردیبهشت و پیش از آن در آوریل ۲۰۲۱ جو بایدن اعلام کرد خروج تمامی نیروها تا ۱۱ اردیبشهت دشوار خواهد بود و تا ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۲۱ به طول خواهد انجامید.
اما هنوز چند روزی از سررسید خروج نیروهای آمریکایی نگذشته بود که خبرهای ناگواری از استان هلمند افغانستان رسید.
درگیریهای نیروهای طالبان و نیروهای نظامی دولتی افغانستان در استان هلمند، تاکنون باعث آوارگی هزار خانوار از شهروندان این استان شده است.
نیروهای طالبان در این استان به چندین پست ایست و بازرسی نظامیان دولتی افغان حمله کرده و برخی از آنها را تصرف کردهاند.
همچنین طبق اخبار در طی چند روز، دومین سد بزرگ این کشور به تصرف نیروهای طالبان درآمده است.
پیش از این نیروهای آمریکایی و انگلیسی بیشترین تلفات را در طول جنگ ۲۰ سال گذشته در این کشور متحمل شده بودند.
استان هلمند از لحاظ کشت خشخاش به عنوان یک محصول مهم صادراتی افغانستان، اهمیت ویژه اقتصادی در این کشور دارد.
علاوه بر استان هلمند، درگیریهایی در ۶ استان دیگر این کشور از جمله غزنی و قندهار نیز بین نیروهای طالبان و نیروهای ارتش افغانستان رخ داده است.
دخالت ایران در افغانستان
شاید بتوان عدم پایبندی دولت بایدن به سررسید زمانبندی خروج کلیه نیروهای نظامی خارجی از خاک افغانستان در ۱۱ اردیبهشت را به عنوان یک دلیل حملات طالبان عنوان کرد اما نگرانی اصلی در جای دیگر و از جانب کشور دیگری است؛ ایران.
البته ورود به جنگ بسیار ساده است تا خروج از آن، بخصوص وقتی پای کشور سومی در میان باشد.
بعد از حمله طالبان به کنسولگری ایران در مزار شریف در مرداد ۱۳۷۷ و کشتهشدن ۸ دیپلمات ایرانی روابط بین ایران و طالبان به تیرگی گرایید، اما این پایان کار ایران و طالبان نبود.
در سالهای بعد ایران سیاستش در رابطه با طالبان را عوض کرد و رو به مذاکره با طالبان آورد.
تا پیش از آنکه خبر مذاکرات رسمی، علنی شود اخبار بسیاری در سالهای اخیر، مبنی بر روابط گسترده بین حکومت ایران و طالبان شنیده میشد.
در آذر ۱۳۹۸ جواد ظریف در قطر با یک مقام دیگر طالبان؛ ملا برادر آخند؛ معاون گرون طالبان و رئیس دفتر این گروه دیدار و گفتگو کرده بود.
تا سرانجام پردهها کنار رفت و هیئتی بلندپایه از طالبان به سرپرستی ملا عبدالغنی برادر؛ معاون سیاسی طالبان در ۷ بهمن ۱۳۹۹ پا به تهران گذاشت و با مقامات بلندپایه ایران از جمله وزیر خارجه ایران؛ جواد ظریف و علی شمخانی؛ دبیر عالی شورای امنیت ملی نظام دیدار و گفتگو کرد.
دیدار اخیر کافی بود که تسنیم وابسته به سپاه پاسداران بعد از این دیدار، صحبت از حمایت ملایان ایران از طالبان برای تشکیل «دولت فراگیر اسلامی» سخن به میان آورد.
آنانکه با فرهنگ سیاسی و ادبیات نوشتاری رسانههای ولایتفقیه به خصوص جناح وابسته به خامنهای و سپاه پاسداران آشنایی دارند نیاز چندانی به کنکاش ندارند تا عمق فاجعهای که در پشت این کلمات نهفته است را بفهمند.
مذاکره با گروه تروریستی!
چندی پیش از آن و در ۲۹ آذر ۱۳۹۹ جواد ظریف در یک بازی دوگانه و فریب، اعلام کرده بود «ایران طالبان را هنوز گروه تروریستی میداند».
این در حالی است که پیش از این سران نظام، بنا بر اسناد نهادهای اطلاعاتی آمریکا به طالبان برای حمله به اهداف آمریکایی پاداش پرداخت کرده بودند.
از تناقض ترورریسمخواندن طالبان توسط پدرخوانده تروریسم در منطقه خاور میانه که بگذریم، اما چه شد که به فاصله کمتر از ۲ ماه ظریف و شمخانی پذیرای هیئت سیاسی «تروریستی» طالبان در تهران شدند؟
پاسخ آسان است؛ طبق قرارداد ترامپ با طالبان، نیروهای آمریکایی باید به زودی از افغانستان خارج میشدند و ولایتفقیه میپنداشت که بهترین جایگزین برای بدل ناتو و آمریکای رفته، خودش است. [اقدامات مخرب ایران در خاورمیانه و مذاکرات برجام]
در فقدان یک دولت باثبات مرکزی و در حالی که طالبان بر روی زمین نیرو، امکانات، تسلیحات و برخی حمایتها را دارد، پس باید به عنوان یکی از بازیگران اصلی سپهر سیاسی افغانستان، با طالبان وارد مذاکره شد تا راه برای نفوذ و هژمونی در افغانستان هموار گردد.
عبدالستار حسینی نماینده مجلس افغانستان اخیرا اعلام کرده است «ایران برای ناامن کردن ولایت هرات در غرب این کشور ۲۶ گروه را تامین مالی» کرده و میکند.
از سوی دیگر البته روابط با دولت مرکزی نیز ادامه مییابد، حاکمان ایران با این تناقضات کاری ندارند آنها نیاز به نیروی انسانی دارند تا در عداد کثیر به سوریه بفرستند تا برای اسد کشته شوند [اعزام شهروندان افغان به سوریه توسط سپاه پاسداران] و البته چه کسی بهتر از شهروند افغان که جنگهای دهههای اخیر او را مهاجر و آواره و نیازمند اسکان و پناهندگی کرده است.
برگ فشار پناهندگان افغان
ولایتفقیه همچنین در بیثباتبودن افغانستان و ادامهی جنگهای داخلی آن، از برگ گسیلداشتن امواج پناهندگان افغان به سوی مرزهای قاره پیر در هنگام ضرورت و فشار به کشورهای این قاره سود میبرد، پس باید با طالبان مذاکره نمود.
در این بین استقبال سران ایران از شعارهای آمریکاستیزی طالبان را باید به فراموشی سپرد، چرا که روند مذاکرات خروج نیروهای آمریکایی با شرکت طالبان، دولت افغانستان و آمریکا در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس برگزار شده است.
مقامهای افغان البته از این امر نگرانند آنچنانکه یاسین ضیا؛ رئیس ستاد ارتش افغانستان در هنگام مذاکرات ظریف با طالبان اعلام کرد «طالبان نه در برابر آمریکا، بلکه در برابر مردم افغانستان میجنگد».
این نگرانی تنها از جانب مقامات رسمی افغان نیست. ژنرال کنت مکنزی؛ فرمانده سنتکام در ۲ اردیبشهت ۱۴۰۰ در کنگره آمریکا اعلام کرد «در صورت خروج نیروهای آمریکا از افغانستان و بدون حمایت آمریکا، ارتش افغانستان دچار فروپاشی خواهد شد» و «در چنین وضعیتی دولت افغانستان حتی قادر نخواهد بود از سفارت آمریکا در کابل محافظت کند».
خروج آمریکا از افغانستان را میتوان یکی از آرزوهای طلایی ولایتفقیه نام برد همان گونه که در عراق انتظار آن را دارد تا اختیار کامل حکومت در عراق بعد از خروج نیروهای آمریکایی را در دست بگیرد.
حال در خلا جدی قدرت و فقدان دولت منسجم و قوی در افغانستان که هم بتواند هم در برابر نیروهای داخلی مخالف از جمله طالبان ایستادگی کند هم در برابر حکومتهای مداخلهگری مانند ایران، افغانستان روزهای سختی در پیش خواهد داشت.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.