آیا خطر اعتراضات گستردهای در سال ۱۴۰۰ در چشم انداز است؟
در چند سال اخیر و به خصوص از سال ۱۳۹۶ به بعد، جامعه ایران هر ساله شاهد اعتراضات سراسری بوده است، سال ۱۳۹۹ به دلیل پاندمی کرونا مستثنی بود، اما آیا با توجه به پارامترهایی که منجر به بروز اعتراضات گسترده در کشور میشود، خطر اعتراضات گسترده در ایران در سال ۱۴۰۰ در چشمانداز است؟
اعتراضات گسترده در هر کشوری ناشی از نارضایتی از یک مقوله سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… است.
گاه این اعتراضات به یکباره و سونامیوار فوران میکنند که چرایی این ویژگی را باید در خاصبودن و یا مهم بودن عامل اعتراضات بررسی کرد مانند گرانی بنزین در سال ۱۳۹۸ که به ناگهان جرقه گستردهترین اعتراضات در طول عمر ولایتفقیه را رقم زد.
گاه نیز در توالی زمان و از تجمیع عوامل خرد که خود به تنهایی دلیل اعتراضات گسترده نیست، اما در صورت پاسخنیافتن و افزودهشدن کمیت پدیده مورد نظر یا همان عامل نارضایتی، در نقطهای به بلوغ و کیفیت میرسد و در قالب اعتراضات گسترده بروز مینماید، مانند اعتراضات دی ۱۳۹۶ که به دلیل مجموعهای از گرانیها و پایینآمدن قدرت خرید مردم در نقطهای به اعتراضات گسترده منجر شد.
حال با عینکی که این دو شیشه را در خود جای داده، یعنی اعتراضات ناگهانی و تدریجی به سپهر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… ایران نظری میافکنیم تا به سوال نخستین پاسخ دهیم که آیا خطر اعتراضات گسترده در سال ۱۴۰۰ در چشم انداز است؟
تضادها در سمت حاکمیت
سال ۱۴۰۰ از نظر سیاسی برای حاکمیت ایران سال بسیار حساسی به شمار میرود، حکومت ایران مهمترین انتخابات دورهایاش را پیش رو دارد که با خطر تحریم گسترده از جانب مردم همراه است و دلیل آنکه در انتخابات مهم دیگر حکومت در سال ۱۳۹۸ اوضاع زیاد بر وفق مراد حاکمیت نبود.
بنا بر گفته عباس آخوندی وزیر پیشین راه دولت روحانی، در ۵ فروردین ۱۴۰۰، در تهران تنها ۱۶ درصد واجدین شرایط در انتخابات مجلس نظام شرکت کردند. [تحریم انتخابات ۱۴۰۰ و وحشت حکومت ایران]
تضاد اقتصادی حاکمیت
در زمینه اقتصادی، نیز اوضاع چندان خوب نیست و طناب تحریمها کماکان بر گردن حاکمیت تنگتر میشود و بالطبع این فشار به جامعه شهروندی منتقل شده و میشود. آینده مذاکرات برجام و لغو سریع و گسترده تحریمها در چشمانداز نیست. اقتصاد کشور آستانه ورشکستگی را رد کرده و تورم و گرانی رقمهایی را جلوهگر میسازند که پیش از این در طول عمر حکومت بیسابقه بوده است.
در زمینه اجتماعی و آزادیهای فردی، اجتماعی، آزادی مطبوعات و شبکههای اجتماعی و… نیز اوضاع بهتر از سایر مقولات نیست.
تضادها در سمت جامعه
اما این یک سوی معادله جامعه ایران است یعنی حاکمیت، در سوی دیگر جامعه شهروندی یا همان مردم یا به عبارتی حکومتشوندگان قرار دارند که نه تنها چندان راضی از حاکمیت به نظر نمیرسند بلکه نارضایتی در برابر حاکمان اولویت آنهاست. شاید نگاهی به اعتراضات برخی اقشار ما را به تصدیق این دیدگاه رهنمون سازد.
مالباختگان بورس
اعتراضات مالباختگان بورس که بنا بر گفته احمد علیرضابیگی نماینده مجلس نظام، شامل ۵۰ میلیون نفر میشوند، از سال ۱۳۹۹ شروع و در سال۱۴۰۰ نیز ادامه پیدا کرده است.[بورس ایران و عجایب آن] اعتراضات اقتصادی این اقشار در این مرحله از بعد اقتصادی خارج شده و تبدیل به اعتراضات سیاسی تبدیل شده که این خود، یک مشکل بزرگ برای حاکمیت است.
بازنشستگان تامین اجتماعی
اعتراضات بازنشستگان تامین اجتماعی [بدهی ۳۰۰هزار میلیارد تومانی دولت روحانی به تأمین اجتماعی] و غیر، نیز از نظر زمانی مانند اعتراضات مالباختگان بورس است. یعتی قبل و بعد از شروع سال ۱۴۰۰ ادامه داشته است.
برخی شعارهای رادیکال این قشر، حاکی از نزدیکشدن زمان خوردن جرقه در بشکه باروت اعتراضات سراسری است. شعارهایی مانند؛ «دشمن ما همینجاس، دروغ میگن آمریکاس!»، «فقط کف خیابون، به دست میاد حقمون»، «میمیریم، میمیریم، حقمونو میگیریم!»، «تا حق خود نگیریم از پا نمینشینیم». [بازنشستگان و مستمری بگیران با شعار تحریم انتخابات به خیابان آمدند]
به قطعیت میتوان گفت این شعارها در ساختار اوجگیری اعتراضات، مرحله اعتراض صنفی، معیشتی، اقتصادی را رد کرده و وارد مرحله سیاسی شده، یعنی نفی حکومت و دعوت به اعتراضات گسترده در کف خیابانها به رغم وجود کرونا.
معترضان به عدم خرید واکسن
وجود کرونا نیز که علیالقاعده میبایست مانع از شکلگیری تجمعات و اعتراضات شود، [کرونا مانع اصلی فوران اعتراضات سراسری در ایران] اما کرونا نه تنها مانع نشده بلکه، مقولات مربوط به آن مانند، ورود، چرایی ورود، سوءمدیریت یا بهتر یگویم بیکفایتی حاکمان و از همه مهمتر عدم خرید واکسن معتبر کرونا که به گفته صریح خامنهای ممنوع اعلام شد، میتواند به عنوان یکی از عوامل آتشزنههای اعتراضات سراسری عمل کند.
توافق با چین
توافق با چین که در ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ بین چین و ایران امضاء شد [توافق ۲۵ ساله با چین یا تهرانچای؟!] و در شبکههای اجتماعی از آن با واژههایی چون «وطنفروشی» یاد شد، یکی دیگر از زمینههای بالقوه بروز اعتراضات در سال ۱۴۰۰ است.
اگر مفاد آن، بر خلاف سیاست کنونی حاکمیت مبنی بر مخفی نگهداشتن، به رسانهها درز کند میتواند یک آتشزنهی دیگر اعتراضات سراسری در سال ۱۴۰۰ شود. [جاسوسی از شهروندان ایرانی در بین مفاد توافق با چین]
وضعیت نابسامان اقتصادی، تورم، فقر، گرانی
گمان میکنم این محور نیاز به توضیح نداشته باشد چرا که پیش از نیاز به توضیح و نوشتن پیرامون آن، مردم ایران درد آن را در سالها و ماههای اخیر به وضوح حس کرده و میکنند.
وضعیتی که در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در اوج نقطهی آتشین خود بود، هر چند به دلیل کرونا موقتا متوقف شد اما هرگز خاموش نشده است.
بودجه ناهمتراز و خطرات آن
بودجه یا بهتر است بگویم کسری بودجه نیز یکی دیگر از عوامل کاتالیزور بروز اعتراضات گسترده در سال ۱۴۰۰ میباشد، چرا که مانند سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ که کسری بودجه با گرانی بنزین و دستبرد به بورس جبران شد، در سال ۱۴۰۰ نیز ادامه خواهد یافت، اما این دستاندازیها به سفره و معیشت مردم هرگز بیپاسخ نخواهد ماند.
بر این موارد بسیار مقولات دیگر را نیز میتوان افزود اما عدم پاسخگویی حکومت به این تضادها شاید در دورانی پایانی کرونا و شاید هم در پساکرونا، جرقه را بر بشکه باروت آماده انفجار جامعه ایران بزند اگر عاملی عاجلتر و مهمتر از آن این کار را زودتر انجام ندهد، امری که سران نظام از آن هراسانند.
ترس سران حکومت از فوران اعتراضات
حمیدرضا جلاییپور از «اصلاحطلبان» کذایی، در اواخر فروردین ۱۴۰۰، با اشاره به فضای به شدت انفجاری و رویارویی جامعه با حاکمیت نسبت به خطر قریبالوقوع انقلاب هشدار داد.
روزنامه اعتماد نیز در ۲۹ فروردین نوشت: «کاهش فزاینده و ادامهدار قدرت خرید شهروندان مثل بمب ساعتی است و اگر در وقت مناسب آن را خنثی نکنیم، نمیدانیم با انفجارش چه میزان خسارت به… ایران وارد خواهد شد.»
عباس عبدی نیز، در ۸ اردیبهشت در اعتماد با عنوان «سونامی خاموش سیاست» نوشت: «همه [باید] از سونامی سیاسی بپرهیزیم.»
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.