در روزهای نزدیک به انتخابات ۱۴۰۰، مستندی هفت قسمتی با نام «آقا مرتضی» که موضوع آن زندگی مرتضی آوینی به کارگردانی سیدعباس سیدابراهیمی است، در حال پخش شدن است. موضوع بخش اول این مستند، ارتباط مرتضی آوینی و غزاله علیزاده (شاعر و نویسنده) است. داستانی تقلیل‌یافته و مردسالارانه از رابطه‌ای که در مِه ابهام برای تطهیر سید قلم‌به‌دست تهیه و تولید شده است.
سیدی که روزگاری کامران بود، «هیپی» بود، «ریش پرفسوری» و «سبیل نیچه‌ای» می‌گذاشت، کروات می‌زد، فلسفه می‌خواند، اهل شعر، موسیقی، نقاشی و هنر بود و بعدها مرتضی شد، صوفی شد، به جنگ رفت و «روایت فتح» را ساخت و شهید شد.
در بخش اول این مستند که در سازمان هنری رسانه‌ای «اوج» تولید شده است یکی از هم‌کلاسی‌های دانشگاه مرتضی آوینی بر این نکته تأکید می‌کند که در ماجرای ارتباط میان آوینی و غزاله علیزاده، کشش از سوی غزاله بوده و آوینی هیچ میل و کششی نسبت به این بانوی جذاب و سیاه‌پوش نداشته و اساسا «زن گریز» بوده است.
سوال اینجاست که چرا به هم‌کلاسی دیگر آوینی، ابراهیم نبوی رجوع نشد تا حداقل داستانی که کارگردان آن را وارونه نشان داده باورپذیرتر باشد و چگونه با وجود نداشتن رابطه‌ای بین این دو شخص، کامران یا همان مرتضی آوینی می‌توانست «بت خوبی برای الهام» غزاله علیزاده باشد؟!
تیر تلاش کارگردان و ایده‌پرداز این مستند برای تطهیر چهره آوینی به خطا رفت و سبب شد نام و چهره غزاله علیزاده زنده شود. غزاله‌ای که نزدیک به ۴ دهه نوشته‌های بی‌نظیرش در ادبیات معاصر ایران در سایه‌ی بی‌اعتنایی رو به فراموشی می‌رفت، چراکه شان ادبی و جایگاه اندیشه و قدرت نوشتاری‌اش در انحصار هیچ قدرتی قرار نگرفت.
خوشبختانه عدو سبب خیر شد و در تصور عمده تماشاگران این مستند نه ذره‌ای از شان و قلم بی‌نظیر غزاله کم شد و نه از آوینی «بت خوش‌تیپ» و زاهد فیلسوف‌مأب ساخته شد.

روناک فرجی

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)