به گذشته ها اگر گذر کنیم در میابیم که زبانی زمانی چنان گسترده و کارآمد بوده  که نه تنها در سرزمین مادری، مردمانش به آن سخن می گفتند و  یا مکاتبات حکومتی و محلی و شخصی با آن نوشته می شد، بلکه گاهی در کشورهای همجوار نیز از آن در کنار زبان محلی خود استفاده می کردند. و یکی از جلوه های جالب و کارساز آن ،  قصه گویی و ترانه خوانی به آن زبان در میان خودی ها و بیگانگان  است که به آرایش  و دوستی ملتها یاری می رساند. برای نمونه بنویسم،  فراگیر شدن قصه های هزار و یک شب  است که از هند به ایران و از زبان پهلوی به عربی و از عربی به زبان های دیگر برگردان و جهانی شدن است.  و یا کتاب کلیله و دمنه که ابتدا  از زبان سانسکریت شنیده و سپس به فارسی برگردانده می شود و  برای ما میماند. یا زبان سومری هایی که مفهوم عدد را به جهان شناساندند. و اکنون دیگر نشانه ی بسیار کمی از آن باقی است.

شاید از مرگ و یا به کنار رفتن آن زبانهای پر گوینده در دوران خود، شگفت زده و یا اندوه گین و یا با بی اعتناعی بگذرید. اما اگر بپرسید که چگونه زبانی در خطر فراموشی و مرگ می باشد؟ برای پاسخ به این پرسش ابتدا  بایست پرسید: آیا مفهوم مرگ زبان با مفهوم ادغام و دگردیسی آن در زبانی دیگر یکی است؟ خیر. مثلا زبان باستانی یونانی که رفته رفته زبان امروزی یونانی و زبان روم باستان به ایتالیایی، انگلیسی، فرانسوی، و اسپانیایی درفرایندی دراز مدت از آن زایید و بالیده شدند. نمرد بلکه تحول و تکامل یافته.

 مرگ زبان اما یعنی جایگزینی  و به کنار زدن زبانی با زبانی قدرتمندتر از خود با خشونتی آشکار یا پنهان.  یکی پیامدهای قتل عام ملی و تهدید مردم و غارت منابع فرهنگی ملتی توسط حکومت ، دولت یا ملتی متجاوز و غارتگر دیگر،- در صورت پایدار ماندن حکومت و قدرت آنها- ، بی ریشه کردن انسان از اصل و نسب و در حقیقت هویت باستانی خود است که کارآمدترین نرم آفزار آن، از میدان بدر کردن و کشتن زبان مردمان و ملت شکست خورده و وادار کردن آنان به زبان زورمندان است.

ولی فشار و طرفندهای برنامه ریزی شده زبان ملت یا قومی حاکم در حکومت کشوری بر دیگر اقوام و ملت های همان سرزمین را تاریخ و تجربه های انسانی در حافظه ی خود کم ندارد. برای نمونه برنامه ریزی و تهدید های اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی دولتها ی ترکیه بر علیه زبان و مردم کرد و اعلام جرم  و تنبیه استفاده کنندگان از آن در ادارات دولتی.  یا ممنوعیت از کاربرد زبان فرانسوی در ایالت هایی مانند لوییزیانای آمریکا تا همین چند سال پیش.

در کشور ایران با ملیت های گوناگونی مانند ترک، کرد، عرب و بلوچ که از دیر باز با هم  ساختن و پرداختن  نگهداری کشوری بنام ایران را رقم زده اند و میزنند، با رشد شهرنشینی و توانمندی طبقه متوسط و برپایی حکومت های قدرتمند مرکزی که به زبان فارسی سخن می گفتند و می نوشتند، هر زبان دیگری بجز فارسی  اعتبار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را از دست داد.  که از هم هنگام تا کنون فرزندان خانوده های غیر فارس زبان با رفتن به مدرسه و آموزش به زبان فارسی بعنوان زبان شنیداری و نوشتاری و خواندن داستان، و مطالب علمی با مثال هایی از شاعران، دانشمندان، و بزرگان فارسی زبان ، چهارچوب و بن مایه شخصیت شان دچار دگرگونی دامنه داری می گردد.  باورها و بنیادهای انسان دو زبانه در ایران دچار شک و تردید و از تردید شاید به تحقیر و تمسخر زبان مادری  می گردد،  که بازتابش نوعی از خود گریزی و خو کردن با ارزش های کالای و بده و بستان های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یعنی اشتیاق به پذیرفته شدن و همپالگی با گردانندگان بنگاه های مالی، نظامی و دولتی در هر زمینه ی و  مرتبه ای است.

من نوشتم تا بماند یادگار

علی کریمی

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)