۱-
«تهران»
درشبهای تهران
ستارگان
یکی…
یکی…
درکارتن خوابها می خوابند
وتا دیرهنگام
قصه ی شهرزاد را
برایشان می خوانند
وسپیده دم نیز…
با جارزدن دستفروش ها
بیدار می شوند
وستارگان
تا شبی دیگر
درد و آزارگرسنگان را
به گلوبند خورشید می آویزند
۲-
زندگی
خواب است
بیدار که شود
رویا می بافد
۳-
نبض قلبم
هزار هزار
بوی دیدارت
بهار بهار
۴-
شاعری!
یاغی شده است
دیکتاتوری
قلم اش را
تسخیرکرده
۵-
تاریکی!
چه گسترده است
به گمانم
خفاشی
روشنایی را
تسخیرکرده
۶-
آئینه!
غبارگرفت
مادری درین حوالی
کوچ کرده
۷-
چشمانت را می بندی
به عمق تاریکی شب
پی می برم
۸-
تمام سالنامه ی عمرم
چهارفصل
بیش نبود
مابقی!
همه تکرارآن
۹-
کاش!
تمام دنیا را
آب می برد
آنگاه که دیدم:
ماهی ای درخشکی
درحسرت پیوستن
به دریا
جان می سپرد
۱۰-
مادرم!
که کوچ کرد
سراغ اش را
ازباغچه گرفتم
وباغچه نیز…
سراغ اش را
ازپنجره
۱۱-
کاش!
زنبورعسل بودم
به گاه تشنگی ام
روی گل
گلفام شبنمی ات
را می بوسیدم
۱۲-
قلب زنان
مدام!
آماج باران
سنگهاست
جامعه ی مردسالاری
۱۳-
وقتی که مرد
همه آئینه ها نیز
پیرشدند
مادر
۱۴-
اعدام که شد
فوجی ازکبوتران
بالای چوبه ی دارش
پروازکردند
۱۵-
تمام عمرم
درمیان
مرگ وزندگی
مبهوت مانده ام
آسیایی
۱۶-
این چندمین
باراست
که جسدم را
تاگورستان
به دوش می کشند
۱۷-
ماهی که
به خشکی رسید
قلب دریا نیز…
ازتپش باز ایستاد
۱۸-
تابخواهم!
به زندگی بیاندیشم
مرگ می آید و
زندگی ام را می گیرد
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.