دوره ها ست ساعت ها قلب ها رخت هایِ عشق ها
وَ نام هایی بیهوده تمیز به سفیدیِ بَرف
در دنیاییِ همیشه در آب و رنگِ فقر
دور دیدنِ زمین از ستاره ها
تحسینِ برخی از گیاهان
سرزنشِ دسته ای از جانوران
(جَبر-اگر-همه ی-عالَم-فتح
عشق-به زور-ممکن-نه)
به جانِ بی نامِ خودِ تو
نامگذاری هایِ ناکافیِ بی تویِ اینهمه چیزِ بیهوده
و خیلی عادّی :
روبرویِمان کفتاری پیر ژستِ آدمیزاد گرفته به خودش
می جَوَد چیزی را در حالِ مردن زُل زده
و داستان می گوید از مرده ها و زنده هایِمان .
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.