از رویکرد درباره جمهوری اسلامی تا اهداف و برخورد سیاسی ما با پدیده‌های اجتماعی مختلف دیگر

مقدمه:

فضای سیاسی، شرایط معیشتی و اوضاع اجتماعی هر جامعه را همواره تحرکات اجتماع در آن جامعه تشکیل می‌دهد. این که در یک کشور عموم مردم به چه میزان می‌توانند به آن مدل زندگی که توقع دارند نزدیک باشند و به چه میزان از آن فاصله داده شده‌اند، همگی برآیند برخورد نیروهای اجتماعی با یکدیگر است. در ایران نیز پس از دیماه ۹۶ که در اکثریت شهرهای ایران شعار “اصلاح طلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا” طنین افکن شد، حکومت عملا در سراشیبی سقوط قرار گرفت.

اعتراضات آبان و دی ۹۸ سرعت این سقوط را فزونی بخشید و حکومت مجبور شد برای سرپا ماندن، خیابان به خیابان ایران را با کشتن ۱۵۰۰ نفر و اعدام‌های پس از آن خونباران کند. مجبور شد شکنجه و بازداشت‌های طولانی مدت را افزایش دهد تا به خیال خود با نیش و دندان نشان دادن، دنیا را به کام خود کند.

اما به موازات تغییرات سیاسی، نیروهای سیاسی سازمانده شرایط موجود نیز در رفتار، سیاست‌ها و عملگرایی خود تغییراتی را به وجود آوردند. بیانیه‌ها و اطلاعیه‌های متعدد سیاسی، تجمعات اعتراضی در اقصی نقاط کشور، تغییر نحوه مشارکت سیاسی جامعه به صورت تعرض هر روزه در سطوح مختلف رادیکالیسم اجتماعی، ناتوانی حکومت در پاسخگویی به نیازها، مطالبات و خواسته‌های مطرح شده توسط عموم جامعه، از نمودهای این تغییرات سیاسی هستند.

واضح و مبرهن است که ما نیز به عنوان تشکلی دانشجویی که خواهان تغییر و نماینده تغییر در آینده است، به مسائلی برخورد کردیم که نیاز به تشریح و توضیح بیشتری از آنان به وجود آمده است و بخشا نیز مخاطبین، همراهان و حتی اعضای تشکل سوالاتی را مطرح کردند که در قالب این نوشته به آنها پاسخ می‌دهیم.

برنامه سیاسی ما برای پیشروی عموم مردم در مخالفت با وضع موجود چیست؟ چه فاکتورهایی را در شرایط سیاسی کنونی موثر می‌دانیم؟

برنامه ما به طور اخص تقویت جنبش دانشجویی مستقل از حکومت است، بعلاوه ما سایر جنبش‌های اعتراضی مستقل را نیز تقویت می‌کنیم و با تمام آنها فعالیت مشترک داشته و یا خواهیم داشت.

از اولین روزی که تصمیم به تشکیل گروه در دانشگاه گرفتیم تا حالا که خودمان را به عنوان یک تشکل مستقل از حکومت تعریف میکنیم که دانشجویانی به صورت داوطلبانه در آن عضو، افراد زیادی خارج از دانشگاه ها با ما ارتباط دارند، نزدیک به ۲ هزار مخاطب مستقیم در شبکه‌های اجتماعی داریم و فعالیت‌های مختلفی را انجام می‌دهیم؛ سیاست ما بر پایه مطالبه گری از حقوق سیاسی-اقتصادی-اجتماعی تمام شهروندانی بوده که به نحوی حقوق‌شان تضییع شده.

اما برای آنکه پاسخی دقیق‌تر و در جزئیات بیشتر به این پرسش بدهیم، ابتدا لازم است تا بررسی کنیم که چه فاکتورهایی در تغییرات یک فضای سیاسی مشخص دخیل هستند. ما در تحلیل‌مان از شرایط موجود همیشه یک گزاره را در نظر می‌گیریم: “تاریخ جوامع موجود، تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است”، برای آنکه این جمله را به شکلی روان‌تر و روشن‌تر بیان کنیم، باید بگوییم: “ما تمام مناسبات و ساختارهای موجود در جامعه -چه آنها که در قدرت هستند؛ نظیر سپاه و اسلامگرایی آغشته به ملی‌گرایی و چه آنها که در قدرت نیستند؛ مانند جنبش‌های مترقی اعتراضی در جامعه نظیر جنبش دانشجویی، جنبش زنان، کارگران و …- را مستقیما حاصل کشمکشی می‌دانیم بین سرکوبگر و سرکوب‌شونده و البته استثمارگر و استثمارشونده.”

لذا بدیهی است که در هر جنبش اعتراضی‌ای که فعال هستیم، ضمن آگاهی کامل به اینکه به هیچ کدام از خواسته‌ها و مطالبات ریشه‌ای خود نخواهیم رسید مگر در صورتی که نظام حاکم را در هم بکوبیم و طرحی نو دراندازیم، به تقویت و سازماندهی گام به گام جنبش‌های اعتراضی مردمی مشغول هستیم. به همین خاطر است که اگر بخواهیم در یک جمله نحوه فعالیت‌مان را شرح بدهیم، باید بگوییم: “ما تشکلی سیاسی هستیم که نیروهای مخالف وضعیت موجود را در راستای تغییر ریشه‌ای اوضاع سازماندهی میکنیم. هدف کوتاه مدت ما پیشروی در عرصه‌های مختلف و با اولویت جنبش دانشجویی است و هدف نهایی چیزی نیست جز به دست گرفتن اختیار و اراده کامل بر زندگی خودمان در قالب نهادی که توانایی تصمیم‌گیری برای آینده جامعه را مطابق با خواسته‌های واقعی تمام جامعه داراست.”

🔷 چرا بیانیه مشترک با کارگران و افراد جویای کار و معلمین صادر می‌کنیم؟

🔹 بدیهی است که جنبش‌های اعتراضی نام برده اهداف مشترکی دارند. همانطور که ما دانشجویان میخواهیم زندگی ای متناسب با منزلت انسان داشته باشیم و شرایط کنونی را پاسخگوی این خواسته نمی‌بینیم؛ سایر بخش‌های جامعه از جمله کارگران، معلمان، کادر درمان، دانش آموزان و … نیز به تناسب‌های مختلف درگیر چنین وضعیتی هستند.

🔹 همان‌هایی نمیگذارند ما زندگی مطلوبمان را داشته باشیم که نمی‌گذارند سایر بخش‌های جامعه زندگی مطلوب شان را داشته باشند. به همین دلیل، خواسته یا ناخواسته ما در یک طرف میدان قرار داریم و سیستم حاکم در سوی دیگر. این اتحاد و همبستگی آنقدر واقعی است که فراتر از هر تئوری‌ای که میخواهد شرایط را آنگونه که “نیست” تفسیر کند و این اتحاد و جنبش سراسری را نادیده بگیرد، مدعیان افکار منسوخ شده مذکور باید بین حاشیه‌ای شدن و تغییر تئوری‌هایشان یکی را انتخاب کنند.

🔹 علاوه بر موارد ذکر شده در بالا، همزمان با همراه شدن و هم مسیر شدن جنبش‌های اعتراضی دیگر، نیروی ما برای به حرکت در آوردن چرخ‌های یک جنبش که اکثریت جامعه بخش‌های مختلف آن را تشکیل می‌دهند، تقویت می‌شود و میتوانیم با قدرتی بیشتر و طبیعتا خسارتی کمتر به مبارزه با شرایط موجود بپردازیم.

🔷 ما نیروی محرکه سیاسی جامعه را کدام می‌دانیم؟

🔹 قطعا تا به حال مقدمه مناسب برای تکمیل پاسخ به سوال فوق را ارائه داده‌ایم، بله ما اساساً نیروهای محرکه سیاسی جامعه را همین جنبش‌های اعتراضی می‌دانیم که در یک اتحاد کلی و عملی با یکدیگر در حال تلاش هستند تا قدرت مافوق مردم که زندگی را به کام میلیون‌ها نفر زهر کرده به زیر بکشند.

🔹 تنها نکته‌ای که لازم است بسط بیشتری به آن بدهیم این است که در این بین چگونه با سایر جریانات سیاسی که مواضع ارتجاعی دارند، اما مخالف نظام حاکم هستند مرزبندی می‌کنیم؛ چون بهرحال بخشی از این نیروی جنبش سراسری خواهان تغییر، در جبهه مذکور قرار دارند. از آنجا که ما جریان سیاسی‌مان را جریانی می‌دانیم که می‌تواند زندگی لایق بشر امروز را برای مردم در ایران به ارمغان بیاورد، هر فردی که علیه اوضاع موجود معترض شده را یک نیروی بالقوه جریان سیاسی‌مان می‌دانیم، چرا که این ما هستیم که میتوانیم زندگی‌ای لایق بشر را برای تمام جامعه به ارمغان بیاوریم و نه جریانات ارتجاعی. یک نکته دیگر هم که معمولا به آن بی‌توجهی میشود، آن است که نباید جامعه را بر اساس فرهنگ قالب جامعه که معمولا آغشته به ارتجاع است (چون ما در یک سیستم حکومتی ارتجاعی زندگی میکنیم)، توصیف کرد و عملکرد سیاسی‌اش را پیشبینی کرد.

🔹 اما دلیل اینکه دائما به جریانات دیگر نمیپریم و با هر حرکت آنها نگران و مضطرب نمی‌شویم، در مرحله اول این است که هیچ جریانی را به اندازه جریان چپگرا در جامعه صاحب نفوذ اجتماعی و سیاسی نمی‌دانیم و در مراحل بعدی این است که با این اقدام دو پیام مهم را رو به جامعه مخابره می‌کنیم؛ اول آنکه با دست بردن به مرز بندی‌های مکرر و غیر ضروری، نیروی سیاسی‌مان را که باید صرف مقابله با حاکمیت بشود و از این راه توده‌های معترض نسبت به وضع موجود را به صف خودمان اضافه کند، هدر داده می‌شود. با این قمار ناشیانه سیاسی وارد جنگی می‌شویم که در انتهای آن تنها نیروی سیاسی‌ای که واقعا سود می‌برد حکومتی است که دشمن مشترک هر دو طرف دعوای مرزبندی‌های غیر ضروری است.

🔹 دومین پیامی که اینچنین اقدامات دارند؛ این است که گویا جامعه به هر دلیلی یا به سمت جریانات ارتجاعی مورد انتقاد ما متمایل شده و یا آن جریان توانسته هژمونی مناسبی بر فضای سیاسی جامعه ایجاد کند که ما نگران از دست دادن نیروهای سیاسی بالقوه خود هستیم. نباید فراموش کنیم که ما در جامعه با فعالین سیاسی طرف نیستیم، جامعه در دوران اعتراضی و پر تب و تاب خودش، زمانی که در حال انتخاب کردن بین جریانات سیاسی مختلف است، به سمت و سویی روانه می‌شود که توانایی بیشتری از خود در راستای تغییر اوضاع نشان دهد؛ نه جریانی که فقط به فکر این است که دامان سیاسی‌‌اش از کوچک‌ترین مکالمه یا حتی هم صحبتی‌ با جریانات دیگر پاک نگاه داشته شود.

🔹 به‌عنوان نکته تکمیلی باید اشاره کنیم که؛ برای تغییر بنیادین و ریشه‌ای اوضاع، ما نیروهای سیاسی مترقی و پیشرو باید رهبر تمام جامعه شویم، نه دوستان هم مسلک و رفقای گرمابه‌مان.

🔷 چه عواملی وزنه‌های سیاسی را جابجا می‌کنند و تغییراتی بوجود می‌آورند که اوضاع سیاسی را تغییر می‌دهد؟

🔹 مستقل از آنکه ذهنیت ما از یک پدیده چیست، رویکردی عملی که در قبال آن پدیده اتخاذ می‌کنیم تعیین می‌کند که چه تغییری و در راستای چه خواستی رخ دهد. یعنی اگر ما مترقی‌ترین دیدگاه را داشته باشیم، اما افرادی نباشند که آن را در جامعه اجرایی کنند، نمی‌توانیم منشا کوچکترین تغییری باشیم. روشن است که در این بین ابزارهایی وجود دارند که می‌توانند در این راه کمک رسان ما باشند.

🔹 همانطور که پیشتر به تفصیل اشاره شد، عامل بی چون و چرای ایجاد تغییر در امروز جامعه ایران جنبش‌های اجتماعی هستند که در یک اتحاد عملی با یکدیگر و با محوریت آرمان‌های مشترک مترقی قادر به ایجاد تغییرات مطلوبشان خواهند بود. مثلا اگر پس از حمله حکومت به اعتصابات و اعتراضات هفت تپه و پتروشیمی‌ها، حمایت سایر بخش‌های جامعه نبود، قطعا امروز جنبش کارگری نمیتوانست در جایگاه کنونی قرار داشته باشد. اما آنچه که رخ داد این بود که حمایت‌ها فارغ از مرزبندی‌های سیاسی که هیچکس نمی‌تواند منکر وجود آنها شود، عملی شدند و اوضاع را تغییر دادند.

🔷 توضیح چند اصطلاح از ادبیات سیاسی ما: “توازن قوای سیاسی” “جنبش‌های اجتماعی” “فضای قطبی سیاسی”

🔷 توازن قوای سیاسی:

🔹 ما از یک موازنه صحبت می‌کنیم که در یک سمت قدرت توده‌های مردم و در سمتی دیگر قدرت حکومت برای مقابله با خواسته‌های مردم قرار دارد. هرچه مردم بتوانند از راه‌های مختلف اعمال اراده بیشتری بر زندگی خود داشته باشند و یا حکومت را مجبور به این کار بکنند، توازن قوای سیاسی به نفع مردم تغییر می‌کند و هرچه حکومت در سرکوب یا انحراف خواسته‌های واقعی مردم موفق باشد، سنگینی توازن قوای سیاسی به میزان بیشتری به سمت حاکمیت تغییر میکند.

🔷 جنبش‌های اجتماعی:

🔹 اصلی‌ترین عامل در شکل دهی زیرین‌ترین لایه کلیه تحولات و روابط اجتماعی، تضاد طبقاتی است. یعنی درگیری‌های دو طبقه متخاصم که یکی در قدرت است و دیگری نه، بنیادی‌ترین دلیل کشمکش‌های جامعه طبقاتی است. اما به دلیل خصلت قدرت سیاسی که متعلق به طبقه حاکم است، تضاد طبقاتی تنها در سطح درگیری‌های معیشتی و رفاهی و اقتصادی باقی نمیماند، بلکه درست به همان میزان و یا حتی بیشتر، وارد سایر سطوح زندگی بشر نیز میشود. مثلا حکومت در ایران به اینکه زنان چگونه پوششی دارند ورود میکند و حجاب بر سرشان میکند، اینکه رنگین کمانی ها اجازه ابراز هویت جنسی داشته باشند یا نه را هم حکومت مشخص میکند، حکومت است که مشخص می‌کند فردی که خداناباور یا ضد مذهب است اجازه ابراز و تبلیغ عقیده‌اش را دارد یا نه و …؛ همینطور مسائل مربوط به معیشت دانشجویان، کارگران، معلمان و … نیز از جمله این تصمیمات هستند. به مجموعه این جنبش‌های اجتماعی که در واقع طرف مردمی درگیری و کشمکش طبقاتی بین عموم جامعه و اقلیت حاکم می‌باشد، جنبش‌های اجتماعی می‌گوییم.

🔷 فضای قطبی سیاسی:

🔹 به موازات آنکه جنبش‌های اجتماعی می‌توانند در تغییر توازن قوای سیاسی به نفع جامعه و به ضرر حاکمیت سهیم باشند، حکومت سعی خواهد کرد سناریوهای متعددی را جهت ایجاد مانع و یا انحراف از مسیر اصلی مبارزه (تغییر قدرت سیاسی) بوجود بیاورد.

🔹 زمانی که سرعت و درجه اعمال تحولات اجتماعی توسط جامعه بالا میرود و حاکمیت را ناچار به اقدامات ضربتی نظیر بازداشت های گروهی، حمله مسلحانه به مردم معترض و … می‌کند، می‌گوییم فضای جامعه قطبی شده است. یعنی جامعه در صحنه یک جدال با حاکمیت قرار دارد که شرایط ایجاب می‌کند هر فرد، گروه، دسته، تشکل، سازمان و حزب سیاسی خواه در قدرت باشد و خواه در اپوزیسیون، نسبت به اوضاع موضع مشخصی را اتخاذ کند.

گفتمان سرنگونی جمهوری اسلامی؛ مناسبات جهانی و داخلی در اینباره چگونه تشریح می‌شوند؟

🔷 جایگاه اعتراضات داخلی و فشارهای بین المللی از نظر ما:

🔹 بدون شک موثرترین عامل در شکل‌گیری خواست تغییر ریشه‌ای مناسبات سیاسی-اقتصادی-اجتماعی موجود، همین جنبش‌های اعتراضی متعددی هستند که در جامعه ایران فعال میباشند. طی سال ۱۳۹۹ بارها و بارها شاهد آن بودیم که این جنبش‌های اعتراضی به جوش و خروش می‌آیند و اعتراضی را علیه حکومت سازمان می‌دهند؛ اعتراضی که حکومت میداند اگر سریعا جلوی آنرا نگیرد و سرکوب نکند، باتوجه به فشار زیاد تحمیل شده به جامعه، قطعا منجر به اعتراضی سراسری و یا طرح مسئله ای بسیار ریشه ای میشود که منافع بنیادین حکومت را هدف قرار میدهند.

🔹 اما این اعتراضات و مطالبه‌گری ها فقط در تغییر شرایط سیاسی در داخل ایران موثر نیستند؛ بلکه اعتراضات قطعا منجر خواهند شد که بعضی رویکردهای جهانی رو به حکومت مرکزی در ایران نیز دستخوش تغییر شوند. به عنوان مثال اعتراضات پس از حمله سپاه پاسداران به هواپیمای اوکراینی که دول غربی را برای حقیقت یابی از این جنایت تحت فشار گذاشت، نهایتا منجر به آن شد که حکومت به عمدی بودن این جنایت اعتراف کند و هنوز هم بابت این پرونده تحت فشار باشد.

🔷 ارتباط بین اعتراضات در داخل و فشارهای بین‌المللی:

🔹 ما ارتباط بین اعتراضات در داخل ایران و فشارهای بین‌المللی را به این ترتیب تعریف میکنیم: فشارهای بین المللی در صورتی تاثیرگذاری بسیار مطلوب خواهند داشت که شرایط در ایران برای حکومت بحرانی باشد و حکومت در موضع ضعف قرار گرفته باشد.

🔹 اما حتی در صورتی که اوضاع در ایران آنچنان هم ملتهب نباشد چه؟ آنموقع موضع و عملکرد ما چیست؟ باید گفت که در آن شرایط هم ما فشارهای بین‌المللی را موثر می‌دانیم و تلاش خواهیم کرد تا با پیوند وقایع و اتفاقات جاری در جامعه ایران با روایت دقیق خودمان از فضای سیاسی جامعه، گفتمان سیاسی و موضع سیاسی خودمان را در سطح جهانی بازتاب دهیم.

🔹 در مواقعی هم که که اوضاع و شرایط در داخل ایران ملتهب باشد، نه تنها این تلاش متوقف نمیشود، بلکه تلاش دو چندان میکنیم تا حمایت های بین المللی را علیه وضع موجود برای جنبش اعتراضی ای که خود را رهبر آن می‌دانیم جلب کنیم. هرچند که بنا بر مواضع سیاسی رادیکال ما ممکن است تلاش‌ها از طرف مجامع بین‌المللی برای نادیده گرفتن ما انجام شود، ولی در صورتی که فشارها بیشتر شوند، یقینا آنان مجبور خواهند بود صدای ما را از ایران رو به تمام دنیا بازتاب دهند؛ ما بجز این، هیچگونه انتظار و چشم و امید و دخیل بستنی به سازمان‌های حقوق بشری و دولت‌های دیگر را نتیجه بخش نمی‌دانیم.

🔷 در حال حاضر رویکرد مردم در داخل ایران رو به حکومت چیست؟

🔹 هیچگاه به اندازه الان پاسخ به سوال فوق روشن نبوده است؛ جامعه از نظر اقتصادی آنچنان تحت فشار است که هیچ افق روشنی برابر اکثریت قریب به اتفاق فرد فرد آن مشاهده نمی‌شود. تضادهای اجتماعی آنقدر شدید شده‌اند که عموم نسل جدید عملا هیچگونه ارزشی برای مذهب و سنت که اصلی‌ترین محورهای هویتی حکومت هستند قائل نمی‌باشند؛ همچنین فضای سیاسی آنچنان قطبی شده است که غالب گفتگوی سیاسی ای که بین مردم و حکومت جاری است؛ در قالب گفتگوهای تند در شبکه های اجتماعی، اعتراضات خیابانی، زد و خورد، شعارها و حملات نیروهای سرکوبگر انجام میشود.

🔹 به همین دلایل است که ما فضای سیاسی حاکم را، فضایی میدانیم که در یک سو مردم خواهان تغییر شرایط موجود به هر شکلی که احساس لزومش را میکنند و شرایط سرکوب اجازه میدهد، قرار دارند و در سویی دیگر حکومتی که زوارش در رفته و مجبور شده چندین بار در همین چند سال اخیر رو به مردم غیر مسلح اسلحه بکشد و دست به قتل عام آنها بزند.

🔷 در حال حاضر رویکرد مجامع بین المللی رو به حکومت چیست؟

🔹 از دیماه ۹۶ به بعد، به واسطه جنایت‌هایی که حکومت یکی پس از دیگری مرتکب شد و البته قدرتمندتر شدن جنبش‌های اجتماعی و توانمندی بیشتر در مقابله با حکومت و بلند کردن صدای حق طلبی و آزادی خواهی، رفته رفته دولت‌های غربی نتوانستند صدای مردم در ایران را نشنیده بگیرند و ناچار به واکنش شدند.

🔹 برجسته ترین مواردی که بحث آنها مورد توجه ویژه‌ای قرار گرفته اعدام‌های وحشیانه حکومت و کشتن مسافران هواپیمای اوکراینی است.

🔷 چرا رو به مجامع بین المللی نامه نوشتیم؟

🔹 ما توهمی به سازمان‌های حقوق بشری و یا دولت‌های غربی نداریم و آنها را منجی بشریت و مردم معترض ایران نمی‌دانیم؛ ولی از آنجایی که طی سال ها اعتراض و مبارزه مردم در کشورهای غربی، شهروندان این کشورها می‌توانند دولت خود را به منظور فشار بیشتر به جمهوری اسلامی تحت فشار قرار دهند و یا نهادهای حقوق بشری ای در آن کشورها وجود دارند که می‌توانند برای تغییری در رویکرد سیاسی دولتشان رو به حکومت در ایران اعمال قهر کنند، تصمیم گرفتیم از این امکان استفاده کنیم و نامه‌ای بنویسیم تا در سالگرد خیزش آبان ۹۸ که نماد مبارزات سرنگونی طلبانه مردم علیه حکومت بوده و با سرکوبی خونین همراه شد، مطالبات واقعی مردم ایران را رو به مجامع بین‌المللی بازتاب دهیم.

تشکل سراسری دانشجویان ایران؛ موانع کجاست و سکوهای پرش چیست؟ آیا پتانسیل تشکیل چنین تشکلی وجود دارد؟

🔹 اصلی ترین مانع بر سر تشکل یابی سیاسی مستقل از حکومت دانشجویان پیشرو و مستقل در دانشگاه‌های مختلف کشور، بدون شک مسئله سرکوبی هست که از طرف حاکمیت اعمال میشه. حکومت با هرگونه صدای حق طلبانه که بخواهد حتی تغییراتی در سطوح بیشتر صنفی زندگی دانشجویان بوجود بیاورد، برخورد قهری می‌کند و به قول خودشان تلاش میکنند که اجازه ندهند مطالبات جنبش دانشجویی توسط دانشجویان مارکسیست و رادیکال نمایندگی شود.

🔹 بدون وجود موانع از این دست، اصلا لزومی به بحث درباره چرایی و اهمیت ایجاد تشکل سیاسی مستقل از حکومت به میان نمی‌آمد، درواقع یکی از مزیت های ایجاد تشکل مستقل ایستادگی بیشتر برابر همین سرکوب است؛ اما حالا که مسئله واقعی “سرکوب” برابر ماست، باید درباره نحوه برخورد با آن هم تصمیمات حساب شده‌ای بگیریم تا ضمن حضور موثر در فضای سیاسی، فشار برآمده از سرکوب را به حداقل برسانیم. در ادامه این نوشته به نحوه فائق آمدن بر مسئله سرکوب نیز خواهیم پرداخت.

🔹 اما درباره ابزار مهمی که تشکل‌یابی در اختیار ما قرار می‌دهد باید گفت؛ یک نیروی متشکل در دانشگاه‌ها که مستقل از حکومت در حال فعالیت است، بزرگترین اسلحه‌ای است که دانشجویان معترض می‌توانند از آن استفاده کنند تا فضای دانشگاه را برای حکومت و نیروهایش به جهنم سیاسی تبدیل کنند. یک نیروی متشکل در دانشگاه‌ها که هم بتواند دانشجویان را از نظر تئوری و سیاسی چه روزانه و چه در بلند مدت برای مقابله با حکومت تجهیز کند و هم عموم دانشجویان را جهت اعتراض نسبت به سیاست های ضد انسانی جمهوری اسلامی بسیج کند؛ هدف ما در هر دانشگاه است.

🔷 افق های قبلی را فتح کرده ایم؛ گام رو به جلوی بعدی، تشکلیابی است.

🔹 برای فائق آمدن به سرکوب تنها راهی که برابر ما وجود دارد، همراه ساختن توده دانشجویان معترض با تشکل واقعا دانشجویی مستقل از حکومتی است که هیچ سازشی با سیستم حاکم نداشته و ندارد. دیگر فضای امروز جامعه را نمیتوان از سنگرهای قبلی فعالیت دانشجویی که ما را تا به اینجا جلو آوردند، هدایت کرد. ایستادن در خط مقدم نیاز به صراحت و ارتباط روزانه و حتی ساعتی سیاسی با بدنه جنبش دانشجویی دارد.

🔹 در حال حاضر در لحظه‌ای از تاریخ سیاسی ایران قرار داریم که هر دانشجوی معترضی که می‌خواهد آینده‌اش را از دست این سیستم ضد انسانی خارج کند، باید بتواند در حد توان سیاسی و عملی خودش، در این راستا موثر باشد. فضا آنقدر بین جامعه و حکومت قطبی شده که کوچکترین اعتراضات در سطح کشور که با شعارها و رفتارهای سرنگونی طلبانه شکل می‌گیرند به گلوله بسته می‌شوند و در این جنگ باید تمام نیروی سیاسی بالقوه موجود در جامعه را حول موضعی انسانگرایانه و برابری طلبانه سازماندهی کنیم تا بتوانیم نقشی موثر و حساب شده در اوضاع داشته باشیم.

🔷 تشکل مستقل از حکومت برای جنبش دانشجویی، جنبش دانشجویی برای تشکل مستقل از حکومت: دو مشکل اساسی: سرکوب و عدم همراهی بدنه جنبش دانشجویی.

🔹 همانطور که بالاتر نیز اشاره کردیم، از آنجا که عموم جامعه خواهان تغییر است، تشکل های مستقل از حکومت دانشجویی میتوانند به مثابه ابزاری کارآمد در اختیار دانشجویان معترض قرار بگیرند و به این ترتیب این بخش از دانشجویان را نیز در رسیدن به هدف خود کمک کنند. در قسمت مکمل این پازل نیز، همراهی بدنه جنبش دانشجویی که به خواسته خودش و برای رسیدن به آرمان خودش حول تشکل دانشجویی مستقل از حکومت گرد آمده، منجر خواهد شد که توازن قوای سیاسی تا حد مناسبی به تشکل های مستقل از حکومت اجازه بدهد تا فعالیت های بیشتری را از پیش ببرند.

🔹 بدون شک همراهی بدنه جنبش دانشجویی و اعتراضات آنان در قالب اعتصابات، تحصن ها، صدور بیانیه، آگاه ساختن مجامع بین‌المللی از بازداشت و تحت فشار امنیتی قرار دادن دانشجویان مستقل و اقدامات دیگری از این دست، میتوانند در تقویت تشکل های دانشجویی مستقل از حکومت موثر باشند.

🔹 در این بین دو نکته اساسی وجود دارد که باید با احتیاط و دقت بیشتری تشریح شوند؛ مورد اول این است که فضای نوین سیاسی ای که در حال شکل دهی آن هستیم، در کنار اینکه نباید حتی یک گام از مواضع رادیکال خود عقب برود، باید نهاد و تشکلی اجتماعی باشد که در آن افراد با مواضع مختلف سیاسی اجازه ابراز وجود، مشارکت سیاسی و عملی داشته باشند. در نظر داشته باشید که شکل فعالیتی رفیقانه و فرقه ای هیچگاه نخواهد توانست بخش های بزرگ جامعه را با خود همراه کند. اگرچه این مدل برخورد پیشتر توانسته پیشروی هایی هرچند کوچک را به ثبت رساند، اما رفته رفته به شکلی فاحش اعتبار خود را از دست داده و حالا دیگر هیچ جایی در فضای سیاسی کشور ندارد.

🔹 مورد دوم هم این است که نیازهای جنبش های اعتراضی در جامعه به واسطه گستردگی و رادیکالیسم سیاسی این جنبش ها تغییر کرده است. افرادی که در این جنبش ها جز نیروی محرکه سیاسی و عملی هستند و تنها با حضور آنها پیشروی این اعتراض ممکن است، باید یک ارگان و فضای سیاسی ای را در دسترس خود ببینند که به آنها امکان ابراز نقش سیاسی به شکل سازمان یافته و متشکل را میدهد.

🔷 چگونه تشریح اوضاع سیاسی (جواب سوال بالا) ما را به تشکل یابی وا میدارد؟

🔹 همانطور که پیشتر هم اشاره شد، شرایط سیاسی تغییر کرده و یک جمع و یک گروه نمیتواند نیازهای سیاسی جامعه را برطرف کند. در واقع جنبه های جدیدی از مشارکت سیاسی معترضین نسبت به وضع موجود مشخص شده که می‌طلبد نیروهای سیاسی‌ای که تابحال خود را متناسب با این شرایط و به خصوص شرایط پس از آبان ۹۸ به روز نکرده اند، فکری به حال سازماندهی داخلی خود انجام دهند.

🔹 مشارکت سیاسی توده ای به واسطه اتفاقات متعددی که نمودهای آن را در سال ۱۳۹۹ به کرات مشاهده کردیم، از جمله اعتراض علیه حکم اعدام که تبدیل به یک تعرض جهانی شد، تا اعتصابات مهم در مراکز نفتی و پتروشیمی‌های کل کشور، مشارکت سیاسی عمومی‌تر مردم در سالگرد خیزش آبان و همینطور سالگرد کشتار مسافران هواپیمای اوکراینی و البته رفتارهای خود حکومت در مواجهه با همه گیری کرونا و … همگی موید این امر هستند که اختلاف سیاسی و عملی زیادی تا مشارکت توده‌ای مردم برای تغییر شرایط موجود باقی نمانده و در این شرایط نقش نیروهای سیاسی بسیار تعیین کننده‌تر خواهد بود.

اما در آخر: سخنی با فعالین، خبرنگاران، نویسندگان نشریات، فعالین تشکل‌های رسمی در دانشگاه‌ها و صاحبان رسانه‌های دانشجویی در دانشگاه‌ها و خارج از دانشگاه‌ها: پیام ما به تمام شما پیشروی به سوی تشکل‌یابی مستقل از حکومت و سراسری در دانشگاه‌های کل کشور است!

🔷 ما آماده حضور در هر رسانه و نشریه ای هستیم:

🔹 یک ویژگی بارز جریان سیاسی مستقل از حکومت دانشجویی که بخش هایی از آنرا شکل داده ایم و در حال شکل دادن به بخش های دیگری از آن هستیم، صراحت بیان و عمل سیاسی مان بوده است. به همین خاطر در همین مدت هم دوستان و همراهان زیادی از دانشگاه‌های مختلف تصمیم به همکاری‌هایی با ما گرفته‌اند که ما نیز بسیار استقبال کرده و میکنیم.

🔹 ما معتقدیم که مناظره و مذاکره حول مسائل مختلف و در قالب میزگردهای متعدد، کتبی کاری و پلمیک درباره راهکارهای تداوم مبارزه میتواند تاثیر زیادی در معرفی جریانات مختلف به جامعه داشته باشد و علاوه بر این منجر بشود به اینکه با تکیه بر نقاط مشترک، بتوانیم اقدامات عملی مشترک بیشتری را به نتیجه برسانیم.

🔷 رفقا؛ دوران اختفای سیاسی تمام شده؛ یا وسط میدان مبارزه یا در حاشیه!

🔹 سیاستی که توسط برخی از جریانات علنی کار و نیمه علنی در دانشگاه ها و توسط نیروهای سیاسی بعضا پیشرو و مترقی دانشگاه ها در حال اجرا است؛ به دلیل علنی‌بودن و غیرتشکیلاتی بودن، در بسیاری از موارد امکان ارائه دقیق موضع سیاسی حول مسئله‌ای مشخص را در خود نمیبیند. به همین خاطر است که عموماً بدنه سیاسی و دغدغه‌مند جنبش دانشجویی نمیتواند پیوند ارگانیکی با جریانات سیاسی ذکر شده در راستای اهداف سیاسی عمومی جامعه احساس کنند.

🔹 بعنوان مثال درباره وقایعی نظیر آبان و یا دیماه ۹۸ که بدنه جنبش دانشجویی پا به پای جامعه برابر حکومت قرار گرفت، نقشی ملموس و اجتماعی از جریانات غیر تشکیلات محور ندیدیم. تشکیلات سیاسی کمک میکند که جامعه بتواند هر زمان و در هر واقعه ای به تشکیلات سیاسی مورد اعتمادش رجوع کند و راه حل سیاسی خود را دریافت کند. در بزنگاه های سیاسی قطعا جامعه به سمت و سویی میرود که پیش و در حین زمان تعرض، راهکار سیاسی دقیق و منطبق با فضای سیاسی جامعه ارائه کرده است. در آن شرایط جامعه اعتنای ویژه‌ای به اینکه الان یا در شرایط قبل از اعتراض سراسری در جامعه، جمعی نیت داشته پایه‌ریزی سیاسی بکند، نخواهد داشت.

🔹 یک امر مهم دیگر که بعضا از همین خصلت ذکر شده بیرون میجهد این است که عموما به دلایل بالا، برنامه سیاسی مشخصی نیز از طرف جریاناتی که هرچند علنی فعال هستند، ولی خود را راهنمای جنبش‌های اعتراضی معرفی می‌کنند، وجود ندارد. جامعه به نیروی سیاسی‌ای که عمل‌گرایی و سیاسی‌گری خود را به جمعی محدود کرده و آن جمع عموماً خود را از عالم و آدم بایکوت می‌کند تا مبادا دامان سیاسی‌اش لکه دار شود، اعتماد نخواهد کرد. چرا که هیچ آگاهی‌ای مقدم بر پراتیک جمعی ما انسان‌ها برای تغییر جهانی که همه در حال تفسیرش هستند، نیست.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)