در انتخاباتی که پشت سر نهادیم حدود ۵٠ میلیون نفر واجد شرایط شرکت در انتخابات بودند که از این میزان بالغ بر۳۵ میلیون نفر پای صندوقهای رأی حاضر شدند. میزان و جهتگیری آرای این ۳۵ میلیون نفر مشارکتکننده از چند جهت معنیدار است:
۱- از این ۳۵ میلیون نفر، ۳٠ میلیون رای خود را به حساب کاندیداهایی واریز کردند که نسبت به نحوه عملکرد و پیشبرد پرونده هستهای در زمان دولتهای نهم و دهم منتقد و معترض بودند. پس با توجه به حضور آقای جلیلی میتوان گفت این انتخابات به نوعی به رفراندومی کوچک در رابطه با ارزیابی عملکرد شورای عالی امنیت ملی در چند سال اخیر نیز بدل گشت که حدود ۸۵ درصد آن را نامطلوب ارزیابی کردند و رای «نه» به صندوق انداختند. کاملاً مشهود است که اغلب ایرانیان تمایل دارند که پرونده هستهای ایران به گونهای پیش رود که به معیشت آنها و وجهه بینالمللی ایران صدمه وارد نشود. خصوصاً به همان شکلی که که این پرونده زمان دبیری شورای عالی امنیت ملی توسط آقای رییسجمهور پیش میرفته است.
۲- از میان ۳۵ میلیون نفری که در انتخابات مشارکت کردند، ۳۱ میلیون نفر به کاندیداهایی رای دادند که وعده تغییر داده بودند و در میان شش رقیب انتخاباتی کاندیدایی که مدافع وضع موجود بود و جریان راست افراطی را نمایندگی میکرد، رای بسیار کمی آورد. پس به عبارتی دولتی با تفکرات افراطی بدون پوپولیسم، بدون تخلف و سوءاستفاده از امکانات دولتی، و … فقط میتواند حدود ۱٠ درصد از مردم ایران را نمایندگی کند.
۳- از این ۳۵ میلیون نفر شرکتکننده جدای از اینکه کاندیدای مورد حمایت اصلاحطلبان بیش از نیمی از آرا را کسب کرد و در دور اول پیروز شد، به نظر میرسد از ۱۲ میلیون رایی که به سمت سه اصولگرای معتدل در صحنه یعنی آقایان قالیباف، رضایی و ولایتی رفت نیز بخش قابل توجهی ناشی از وعدههای اصلاحطلبانه آنان بود! یعنی مطرح کردن مسایلی نظیر «کارآمدی» در حوزه اقتصاد، «غیرامنیتی کردن فضای سیاسی» در حوزه سیاست داخلی و «آشتی با جهان» در حوزه سیاست خارجی که بخش مهمی از گفتمان دوم خردادی را در بر میگیرد و در هشت سال گذشته به استثنای کارآمدی اقتصادی دو مورد دیگر کمتر از جانب اصولگرایان مطرح شده بودند. این وضعیت حاکی از آن است که در حال حاضر تفکر اصلاحطلبی محبوبیت و مقبولیتی حتی بیش از دوم خرداد در جامعه ایران یافته است به طوری که حتی فشار اجتماعی و حیطه نفوذش به حدی رسیده که عده زیادی از اصولگرایان را نیز به سمت مبانی اصلی تفکر اصلاحطلبانه و دوم خردادی سوق داده است و این خصوصاً در مناظرات تلویزیونی پیش از انتخابات مشهود بود. برای مثال اگر یک سال قبل متن صحبتهای آقای ولایتی خصوصاً در مناظره سیاسی (مناظره سوم) را بدون اسم بردن از گوینده آن در اختیار شهروندان قرار میدادیم و از آنها میخواستیم که کسی که این سخنان را گفته حدس بزنند بیشک نامهایی که مطرح میکردند در دایره اشخاص اصلاحطلبی نظیر محمد خاتمی، عبدالله نوری، مصطفی معین، صادق زیباکلام و … بود!
۴- برخلاف گمانهزنیهای بعضی کشورهایی که در حال حاضر با ایران روابط حسنهای ندارند و مخالفین بنیادی نظام، اغلب مردم ایران حتی به رغم محدود شدن دایره انتخابشان نسبت به گذشته از صندوق رای به عنوان تنها وسیله ایجاد تغییرات مثبت و خشونتپرهیزانه دوری نکردند و نشان دادند با توجه به تجارب ناخوشایند انتخاباتهایی که در گذشته تحریم کردهاند، عملگراتر شدهاند و راه اصلاح مسالمتآمیز و تدریجی نظامی که برآمده از یک انقلاب شکوهمند، مذهبی، مردمی و دموکراسیخواهانه است را میپسندند. همچنین نشان دادند قصدی برای خروج از کانال اصلاحات که بزرگان این جریان و رهبران برجستهای نظیر آقای خاتمی و آقای هاشمی رفسنجانی در رأس آن هستند را نمیپسندند. از سویی امانتداری قابل توجه و ستودنی حاکمیت در صیانت از آراء مردم و نتیجه انتخابات برخلاف تصور ذهنی طیفهایی که سالهاست بیتوجه به فاکتهای سیاسی و بریده از جهان واقعی زیست و تفکر ایرانیان دگرگونی بنیادین را پیمیجویند نشان داد نظام و حتی جناح حاکم آن دیو اصلاحناپذیری که صرفاً دوم خرداد از دستش دررفته باشد نیست. با هوشمندی و میانهروی میتوان تعامل مؤثر و سازندهای حتی با بخش مکتبی و میلیتاریستی نظام داشت و مطالبات جامعه را پیگیری کرد.
در پایان این مطلب با توجه به این روزها نامهربانی است اگر مطالبی در باب انتخابات قید شوند اما در خلال آنها یادی نشود از نداها، سهرابها، ضیاءها و … که هزینههایی که متقبل شدند سهم درخوری در به دست آمدن پیروزی کنونی داشت. امید است که ۲۴خرداد آغازی شود برای مسیری حداقل دو دههای که پس از دو قرن دغدغهمندی، یک قرن تکاپو و بیش از سه دهه فداکاری بسیاری از ایرانیان (از جنگهای ایران و روس تا مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت و از انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی تا جنبش اصلاحگرای سبز و ۲۴ خرداد) نهایتاً ختم به حاکمیت قانون، توسعه متوازن، تبدیل شدن جمهوری اسلامی به یک قدرت فرامنطقهای، و شکوه ملی ایران و ارجمندی هویت و پاسپورت ایرانی شود.
پینوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.