برجام ۲۰۱۵ یا برجام ۲۰۲۱؟

حکومت ایران به رغم همه ادعاها و به رغم خروج آمریکا از برجام، نشان داده که حاضر به خروج از  برجام ۲۰۱۵ نیست اما اکنون و بعد از تغییر آرایش سیاسی و شرایط ژئوپلیتیک باید به این سوال پاسخ داد که برجام و فرجام آن چه خواهد شد؟

بعد از اجرای برجام، حکومت ولایت فقیه با وجود اینکه از مزایای پول‌های بادآورده و امتیاز ادامه برنامه موشکی و دخالت‌های منطقه‌یی‌اش برخوردار شد اما در درون حاکمیت و توسط دلواپسان، همیشه ادعا کرده که مخالف برجام بوده، اما اکنون چه شده که خامنه‌ای در راس این جناح و راس حاکمیت می‌گوید در صورت لغو تحریم‌ها، حاضر است برجام را  به طور کامل اجرا کند؟

سوال دیگری را نیز باید به این سوالات افزود؛ آیا اصولا برجام یا توافقی که در سال ۲۰۱۵ منعقد شد توان ادامه حیات دارد یا آفتاب آن در حال غروب است و تغییر شرایط راه به برجام جدیدی خواهد برد که در سپهر جدید سیاسی، برخی از آن به عنوان برجام ۲۰۲۱ نام می‌برند؟

بر این سیاهه می‌توان سوالات بی‌شمار دیگری را نیز افزود، اما پاسخ به این سوالات قبل از هر چیز به این مهم بستگی دارد که شرایط حال حاضر حکومت ولایت فقیه و مهمتر از آن توازن قوا در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی مورد بررسی قرار گیرد.

بررسی توازن قوای کنونی، در ورای این سوالات، خبر از تغییر معادلات می‌دهند، تغییراتی که اکنون باید گفت نه در دو سوی میز برجامی که در هشت ضلع این میز، بیشتر طرف‌ها بر سر تفاوت کیفی آن با ۲۰۱۵،‌ اتفاق نظر دارند البته هر یک از منظر خود.

ضلع اول حکومت ایران

در یک ضلع این میز، حکومت ایران قرار دارد، که بعد از خداحافظی ترامپ، انتظار گشایش اقتصادی حداکثری می‌کشید، اما چنین نشد، پیش از آن ۵ گام کاهش تعهدات برجامی را برداشته بود و به تازگی اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کرد، از افزایش غنی‌سازی تا ۶۰ درصد دم زد، تولید اورانیوم فلزی را در دستور کار خود گذاشت، با گروسی و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به توافق سه‌ماهه رسید و اجازه داد تا بازرسان آژانس و دروبین‌های آن فعلا باقی بمانند،‌ اما در ورای همه این اقدامات تاکتیکی نشان داد که استراتژیکترین خواسته‌اش لغو کامل تحریم‌هاست آنگونه که خامنه‌ای در راس و روحانی، ظریف و باقی شرکا در بدنه به آن اذعان کردند.

حکومت همچنان برای امتیازگیری دست به حملات موشکی در اربیل عراق و… علیه آمریکا می‌زند، حوثی‌ها را در یمن علیه عربستان می‌شوراند، برای نابودی اسرائیل خط و نشان می‌کشد اما به روشنی تاکید می‌کند که حاضر است به برجام برگردد و آن را کامل اجرا کند، در یک کلام می‌توان گفت برجام ۲۰۱۵ کمال مطلوب حکومت ایران است هرچند با دست آن را پس بزند!

ضلع دوم آمریکا

در ضلع دیگر میز جدید آمریکای بایدنی قرار دارد، که از ابتدا اذعان داشته که خواهان بازگشت به برجام است، مکانیسم ماشه را غیرفعال کرد، منع تردد دیلپمات‌های ایران و منع سفر اتباع آن را لغو کرد، حاضر شده رضایت به آزادسازی غیرمستقیم بخشی از پول‌های حکومت ایران در کشورهای دیگر بدهد، از قطعنامه پیشنهادی‌اش علیه حکومت ایران در آژانس عقب نشست، لیست‌گذاری حوثی‌های تحت امر خامنه‌ای را لغو کرد و… اما در تعارض با حکومت ایران، نیروهای تحت حمایت ولایت فقیه را در مرز عراق و سوریه بمباران کرد و به تازگی دو بازجوی سپاه پاسداران را تحریم و لیست‌گذاری کرد و…

ضلع سوم تروئیکای اروپایی

ضلع دیگر میز جدید برجام، در اختیار تروئیکای اروپایی است، که در دوران ترامپ در مقابل فعال‌سازی مکانیسم ماشه ایستاد، قطعنامه اخیر پیشنهادی آمریکا در آژانس انرژی اتمی را پس گرفت و تاکنون بالفعل در میز حکومت ایران بازی کرده اما با این حال تاکیدات و نگرانی‌های جدی از برنامه موشکی، فعالیت‌های تروریستی و مخرب ولایت فقیه، توقف اجرای پروتکل الحاقی، تولید اورانیوم فلزی و غنی‌سازی ۶۰ درصدی ابراز داشته که البته در انتهای مسیر نمی‌تواند به تمامی این اعمال رضایت و تن بدهد هر چند اکنون به نفع ولایت فقیه بازی می‌کند. از نظر اقتصادی در جایگاه عنصر تعیین‌تکلیف‌کننده در برجام نیست آنطور که جواد ظریف به صراحت در ۱۷ اسفند به آن مهر تایید زد و در نهایت امر چشمش به آمریکاست.

ضلع چهارم روسیه و چین

متحدان بالفعل حکومت مانند روسیه و چین نیز جایگاه خود را در ضلع دیگر این میز دارند، اگر چه عمدتا به نفع ولایت فقیه عمل کرده و خواهان برجام ۲۰۱۵ هستند اما به روشنی توسط لاوروف وزیر خارجه روسیه‌ با اشاره به نقش کلیدی آمریکا در برجام تاکید می‌کند که «در برجام همه چیز به ما یا به شرکای اروپایی بستگی ندارد.» و چین نیز اعلام می‌دارد که «مناقشه هسته‌ای تهران در وضعیت بحرانی است» و خواهان رفع تحریم‌ها از سوی آمریکا می‌شود یعنی بازیگر نهایی برجام را آمریکا می‌داند هر چند در تعارض با آن عمل می‌کند.

ضلع پنجم و مهمان ناخوانده

بر ضلع دیگر این میز مهمان جدیدی به نام اسرائیل تکیه زده است، که صراحت و روشنی را چاشنی موضعگیری‌های پیدا و پنهان خود می‌کند که بدون آمریکا و جامعه بین‌المللی و یا با آن، از دستیابی حکومت ایران به سلاح هسته‌ای جلوگیری می‌کند و در این سیاست بیش از همه بر گزینه نظامی و بمباران سایت‌های هسته‌ای حکومت ایران تاکید می‌ورزد در حالی که از پشتیبانی قوی آمریکا برخوردار است و  برای مذاکرات برجامی از سوی اروپا و مشخصا فرانسه به دور میز برجام دعوت شده است.

ضلع ششم و مهمان جدید دیگر

ضلع ششم این میز در اختیار کشورهای عرب منطقه خلیج فارس به طور عام و عربستان به طور خاص، قرار گرفته که به ابتکار دونالد ترامپ بر سر میز «صلح ابراهیم» با اسرائیل نشستند، از دخالت‌های ولایت فقیه در کشورهای خود به تنگ‌آمده هستند و برخی از آنها نیز شامل دعوت‌شدگان به میز مذاکرات برجام از سوی ماکرون بوده و در بین خود نیز در حال تشکیل اجماعی علیه ایران هستند.

ضلع هفتم و هشتم دو سازمان تاثیرگذار بین‌المللی درگیر در برجام

در ضلع هفتم و هشتم این میز نیز آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و سازمان ملل به عبارت دقیق‌تر، شورای امنیت با چوب قطعنامه‌هایش بر سر حکومت ایران قرار دارند هر چند بازیگران آن اجماعی موافق یا مخالف از کشورهایی، اضلاع دیگر میز هستند اما نباید نقش آنها پیرامون برجام را نادیده انگاشت.

 انگاره برجام ۲۰۲۱

پیچیدگی فوق‌العاده معادلات، در نگاهی گذرا بر مواضع جلوس‌کردگان بر اضلاع میز برجام، نیازی به نگاه ژرف یا تخصصی ندارد. در فراز و نشیب این پیچ و خم، صحبت از «برجام ۲۰۲۱» می‌شود، برجامی که حتی طرح نام آن، مبین این نکته است که فرجام برجام ۲۰۱۵ رقم خورده و پایان پذیرفته، هر چند برخی از صاحبان اضلاع میز برجام و در راس آن ولایت فقیه به شدت در پی نفی آن باشند.

وقتی برای نخستین بار وندی شرمن؛ گزینه جو بایدن برای معاونت وزیر امور خارجه آمریکا، روز چهارشنبه ۱۳ اسفند در سنای این کشور اعلام کرد «ما از خطر رژیم ایران علیه منافع آمریکا و متحدان کاملاً آگاهیم. من یادآوری می‌کنم که سال ۲۰۲۱، سال ۲۰۱۵ نیست. شرایط میدان تغییر کرده است. ژئوپلیتیک منطقه عوض شده و مسیر رو به جلو نیز باید به همین ترتیب تغییر کند و بازگشت به توافق ۲۰۱۵ ممکن نیست» ظریف بلافاصله و برآشفته ترس تمامیت ولایت فقیه را از برجام ۲۰۲۱، این‌چنین به نمایش گذاشت که «برجام قابل مذاکره مجدد نیست. پایان. اگر ۲۰۲۱ سال ۲۰۱۵ نیست، ۱۹۴۵ هم نیست…»

نفس این موضعگیری ترس ولایت فقیه را از «برجام ۲۰۲۱» به نمایش می‌گذارد چون باید بر سر میزی بنشیند که هر گونه توافقی بر روی این میز، دندان اتمی، موشکی و منطقه‌ای ولایت فقیه را برای همیشه می‌کشد.

از این موضع ظریف برای نفی «برجام ۲۰۲۱» اعلام می‌کند «به عنوان وزیر امور خارجه و مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای ایران، من در مدت کوتاهی طرح ملموس اقدام سازنده خودمان را – از طریق کانال‌های دیپلماتیک – ارائه خواهم کرد».

اما برخی تحلیلگران بر این باورند که «برجام ۲۰۲۱» راه به پایان حکومت ولایت فقیه خواهد برد در جایی که نه توانمندی دستیابی به بمب اتمی را داشته باشد، نه توسعه موشکی و نه امکان دخالت‌های تروریستی در کشورهای منطقه، در حالی که ترس اصلی‌ حکومت از اعتراضات داخلی و از سوی مردم ایران است بدون آنکه در هر برجامی به طور مستقیم، به آن اشاره شود.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)