کار سیاسی کردن مستلزم شنیدن مقدار معتنابهی چرندیات است. این دو از هم جدا نیست و هر کس دنبال اولی رفت، باید پیه دومی را هم به تنش بمالد. بعضی اصرار دارند که چرند بافی را خاص ایرانیان بشمرند و طبق معمول هر چه عیب و ایراد می بینند، بار هموطنان خودشان بکنند. ولی باید انصاف داد که این هنر به هیچ وجه منحصر به ایرانیان نیست.

یکی از سخنان عمده ای که اخیراً ازاین قماش شنیدیم، از دهان عفو بین الملل بیرون آمد که جداً قابل توجه بود. اعلام موضع بسیار ساده بود و روشن: از آنجایی که الکسی ناوالنی عقاید افراطی دارد، ما او را زندانی عقیدتی نمی شمریم!

شنونده در می ماند که اگر هم چنین یاوه ای از ذهن گردانندگان این سازمان گذشته، چطور به خود اجازه داده اند تا بر زبانش برانند. مگر می شود به همین راحتی از زبان سازمانی که خود را مدافع حقوق بشر و مخالف ستمگری سیاسی معرفی کرده و تمامی اعتبارش را از این ادعا میگیرد، به همین راحتی اعتراف کرد که ما فقط برای عقاید معینی اعتبار قائلیم و اگر کسی عقیده ای غیر از آن که ما می پسندیم، داشت، خودش می داند و خودش، ما مسئولیتی نداریم؟ تازه یاوگی خود فکر به کنار، چطور می شود با این همه ساده دلی در قالبی به این اندازه روشن و صریح ریختش و به اطلاع همه رساند؟

دلیل این امر به نظر من روشن میا ید. وقتی شما بر اساسی معین فکر و عمل می کنید، حتی اگر این اساس را درست و قابل دفاع ندانید، بعد از مدتی خوگیر شدن به این روش، قبح مسئله به کلی از خاطرتان پاک می شود. یعنی اگر از بدو تأسیس و طی سالها، اصولاً و اساساً به دنبال دفاع از حقوق چپگرایان بوده اید و بر خلاف ادعا های حقوق بشری، به طور گزینشی و ایدئولوژیک عمل کرده اید، امر به قدری در نظرتان طبیعی جلوه می کند که در بیان صریحش مانعی نمی بینید.

ناوالنی چند سال است با بوق و تبلیغات غربی، موشی شده که در کار پوتین می دوانند. همه می بینند و می دانند که داستان از چه قرار است. تا به حال نفس این مسئله مشکلی برای مدافعان حقوق وی ایجاد نکرده بود، این هم که اصلاً تربیت شدۀ آکادمی جرج سوروش است و مثل دیگر همکلاسی هایش، دورۀ قال چاق کنی سیاسی دیده، باز مشکلی نبود. رسید تا اینکه ویدیو هایش در آمد که خارجیان را به سوسک تشبیه میکند که باید زیر پا له کرد و از این قبیل… یعنی لجن ترین، سطح پایین ترین و شاید بتوان گفت قدیمی ترین نوع حرفهای نژاد پرستانه که بتوان شنید. نمیدانم که این ویدیو ها را پخش کرد که کمر او را بشکند. به هر حال، دولت روسیه که حتماً از این امر شکایتی ندارد…

مشکل از این بود که به رغم این افکار سخیف و سوابق غیر قابل دفاع، تا امروز بزرگش کرده بودند تا سوزنی خورد و بادش در رفت. عفو بین الملل هم که لابد از پشتیبانی دادن به این موجود نادم شده، خواسته ادعای برائت کند و در نهایت چنین موضعی گرفته که اسباب خنده و آبروریزی تؤامان است.

«هر کس مثل من میاندیشد، آزاد است و بیان حرفی که من میپسندم، بلامانع است»؟ این حرف دقیقاً مناسب اعلامیۀ حقوق حیوانات است که اورول در کتاب معروفش آورده. اگر میخواهید معیاری برای تمیز دادن آزادی خواهی از فرقه بازی داشته باشید، به خاطرش بسپارید، فایده اش کمتر از اعلامیۀ حقوق بشر نیست.

۲۸ فوریۀ ۲۰۲۱، ۱۰ اسفند ۱۳۹۹

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)