اول

کنفرانس زنان سوسیالیست در ۱۷ آگوست ۱۹۰۷ تشکیل شد﮳ در این کنفرانس ۵۸ نفر از ۱۵ کشور در لیدرهال واقع در اشتوتگارت بنمایندگی از جمله سازمانهای زیر دیدار کردند:

۱) زنان سوسیال دموکرات آلمان

۲) کمیته اجرایی زنان امپراتوری اتریش

۳) فدراسیون ملی زنان سوسیالیست بلژیک

۴) باشگاه های زنان سوسیال دموکرات هلند، اتحادیه زنان خیاطی آمستردام

۵) فدراسیون انجمن های زنان کارگر سوئیس

۶) کمیته زنان سوسیالیست پاریس

۷) حزب سوسیال دموکرات فنلاند

۸) فدراسیون زنان کارگر سوئد

۹) لیگ ملی مترقی زنان ایالات متحده، نشریه زن سوسیالیست در ایالات متحده

۱۰) انگلیس نمایندگانی از حزب کارگران مستقل، فدراسیون ملی زنان کارگر، اتحادیه کارگران زنان و کمیته زنان فدراسیون سوسیال دموکرات را اعزام کرد(ویکی پدیا)

 

اگرچه در این کنفرانس به موضوعات مختلفی از جمله قانونگذاری اجتماعی، آموزش، بهداشت عمومی و تلاش تزار برای از بین بردن حاکمیت فنلاند پرداخته شد، اما بیشترین بحث و گفتگو در مورد حق رأی زنان بود. بحثی بین نمایندگان انگلیسی، که طرفدار همکاری با فمینیست های بورژوا بودند با آلمانی ها و “چپ” هایی که احساس می کردند بهتر است جنبش زن پرولتر در یک مبارزه بزرگتر طبقه کارگر ادغام شود تا حق رأی جهانی را بدست آورد، شکل گرفت. دیدگاه اخیر غالب شد. این کنفرانس با تأیید ایده یک روز جهانی، با مدل جشن سالانه اول ماه مه، پایه گذار روز جهانی زنان کارگر که امروز با نام روز جهانی زن شناخته میشود شد تا باینترتیب دست به اقدامات هماهنگی برای کسب حق رأی زنان بزند﮳ (با اقتباس و ویراش از: «”جدائی پاک”، کلارا زتکین، جنبش سوسیالیستی زنان، و فمینیسم»)

 

بدین ترتیب جنبش زنان پرولتر حزب سوسیال دموکرات آلمان توسط کلارا زتکین با تاکید بر تفاوت منافع زنان طبقات استثمارگر و استثمار شده شکل گرفت که پایه های برنامه ریزی شده ای را برای توسعه یک جنبش توده ای زنان کارگر سوسیالیست بنیان نهاد﮳ عضویت در این جنبش که حول مجله “دی گلیش هیت” گرد آمده بود، مجله ای که توسط زتکین ویرایش میشد، در سال ۱۹۱۴ به بیش از ۱۷۰ هزار نفر رسید﮳ پیشنهاد محوری جنبش اینبود که مارکسیسم بعنوان یک گرایش سیاسی طبقه کارگر با “فمینیسم” بعنوان یک جنبش چند طبقاتی ناسازگار است و بنابراین زنان طبقه کارگر باید سازمان های خود را در درون احزاب سوسیالیست داشته باشند، احزابی که مردان طبقه کارگر را نیز شامل می شد.(ویکی پدیا)

 کلارا زتکین ادبیات وافری در لزوم جدائی مبارزه زنان کارگر برای حقوق برابر دارد﮳ او از جمله گفته است:«مبارزه آزادی خواهانه زن پرولتر نمی تواند، مانند زن بورژوا، مبارزه علیه مردان طبقه خودش باشد»﮳ لنین در مصاحبه با زتکین بر سر مسئله زن میگوید:«ما باید یک جنبش قدرتمند بین المللی برای زنان بر اساس مبانی نظری روشنی بوجود بیاوریم. هیچ پراتیک خوبی بدون تئوری مارکسیست وجود ندارد، این واضح است… برای ما کمونیست ها بالاترین درجه شفافیت در اصول لازمه این مسئله است. این تز باید به وضوح نشان دهد که آزادی واقعی برای زنان تنها از طریق کمونیسم امکان پذیر است﮳ ارتباط جدایی ناپذیر موقعیت اجتماعی و انسانی زن با مالکیت خصوصی بر ابزار تولید باید قویا نشان داده شود. این یک خط تمایز واضح و پاک نشدنی بین سیاست ما و فمینیسم خواهد بود.»

 

دوم

مانیفست کمونیست:«در جامعه موجود شما، مالکیت خصوصی برای نه دهم جمعیت از بین رفته است. وجود آن برای افراد معدود فقط به دلیل عدم وجود آن در دست آن نه دهم است.»

اگر یکصد و هفتاد و سه سال پیش مانیفست کمونیست جمعیت کارگر را ۹۰ درصد جمعیت جامعه برآورد کرده است و بدون اینکه ادعا داشته باشیم رقمی علمی ارائه میدهیم، ادعای غریبی نیست اگر جمعیت امروز کارگر را ۹۹ درصد جمعیت جامعه برآورد کنیم چون تناسب جمعیت کارگر، دقیقا بدلیل تمرکز روزافزون مالکیت در دست تعداد هر چه معدودتری، نسبت به جمعیت سرمایه دار همیشه رو به افزون بوده است. حال اگر ما کارگران ۹۹ درصد جامعه را تشکیل میدهیم و اگر “جنبش (همگانی) زن” نمیتواند تفکیکی بین منافع زن کارگر (۹۹ درصد از زنان) و منافع زن بورژوا (۱ درصد از زنان) قائل شود، تنها جنبش سوسیالیستی زن میتواند منافع ۹۹ درصد زنان را نمایندگی کند﮳

 

سوم

جنبش اعتراضی علیه حجاب توسط سنت سوسیالیستی ۸ مارس در اسفند ۱۳۵۷ اعلام وجود کرد﮳ اعتراضی که تقریبا تمام شرکت کنندگانش فعالین کارگری و سوسیالیستها بودند، حتی بخشی از اعتراض کنندگان به بدنه سازمان فدائیان خلق تعلق داشت که با رهبری این سازمان — که اعتراضات ضد حجاب را بورژوائی میخواند– همخوانی نداشت﮳ اتفاقا آنچه در این تحرک به جنبش سوسیالیستی تعلق نداشت سازمانهای چپ جنبش ملی – اسلامی نظیر فدائیان خلق بود﮳ آنچه در این تحرک وجود داشت فعالین جنبش سوسیالیستی بودند اگر چه نمایندگان تشکیلاتی چشمگیری نداشتند﮳ ۳۰ سال پس از آغاز مبارزه پایان ناپذیر جنبش علیه حجاب، هنگامیکه طبقه متوسط و بورژوا اعتراضاتی اغلب دم و دستگاهی و درون حکومتی، محدود، یواشکی و عملا بی اثر و نمایشی علیه حجاب را سازمان دادند — که اساسا اقداماتی برای تحت الشعاع قراردادن مبارزه سوسیالیستی زنان بود– چپ غیر کارگری (که خود را با فدائیان ۵۷ تداعی میکند) با احساس گناه از بورژوا خواندن آن اعتراضات قصد دارد مدال رهبریت جنبش سوسیالیستی زنان و خصوصا جنبش ضدیت با حجاب را به سینه اپوزیسیون بورژوائی نصب کند﮳ “فراموش میکند” اعتراض علیه حجاب را نه علینژاد و صدای آمریکا در سال ۱۳۹۰، نه زنان متمول بالای شهر، و نه هیچ کس دیگری در هیچ مقطع دیگری بجز جنبش سوسیالیستی در اسفند ۱۳۵۷ آغاز نکرد. “جنبش سوسیالیستی زن” بدهکار کسی که نیست هیچ، جنبشی است که پرچم برابری زن و مرد و ضدیت با حجاب را بر افراشت﮳ این جنبش، جنبش همگانی زن نیست﮳ خط دارد، جهت گیری دارد، صاحب سوسیالیست دارد. همگان البته میتوانند به تبعیت از سوسیالیستها در این جنبش شرکت کنند، همانطور که در سال ۵۷ این اتفاق افتاد.

***

 

عباس گویا

مارس ۲۰۲۱

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)