امروز یکی از دانشجویان خارج کشور (با پروفایل سبز «رای می دهم » ) در جایی نوشته بود: «برای اینکه از دوگانهی مشارکت – تحریم فراتر برویم، باید منطق انتخابات را به نهایت خود برسانیم».
به این ترتیب گویا رای دادن انبوه و نامشروط بناست در خدمت فراروی از این دوگانگی باشد. در این درک شبه الهیاتی از سیاست این امر اساسی نادیده گرفته می شود که این بازی (علاوه بر رای دهندگانی با این نیت) سر دیگری هم دارد که همان حاکمیت باشد؛ و از قضا این سر دیگر برخلاف سر رای دهنده، جدی و مستمر بازی می کند (نه موسمی و تفننی).
بسیاری در توجیه ضرورت رای دادن گفته اند اگر چه امیدی به رای آوردن و یا بیرون آمدن حسن روحانی از صندوقها نیست،اما هدف اصلی از مشارکت در انتخابات ایجاد ذهنیت و بستر مادی اولیه ای از یک «ما» ی جمعی است تا بتوان از آن داربستی ساخت برای تحقق و تداوم مادی این «ما».
اگر این داعیه را معتبر فرض کنیم (یعنی حسن روحانی را آن منجی شرایط اضطراری ندانیم که رای دادن را برای بسیاری «ناگزیر» ساخته است) و سپس منطق این حرف را در خارج کشور پی بگیریم، خواهیم دید که راه این بستر سازی و زمینه سازی (برای «ما شدن») لزوما از محوطهها و دالانهای سفارتهای جمهوری اسلامی نمی گذرد. چون در خارج از کشور محدودیت و خفقانی که پروسهی «ما شدن» دانشجویان مخالف/منتقد نظام را مختل کند وجود ندارد.
بنابراین حضور انبوه در سفارتهای ج.ا. و تبلیغ و دعوت وسیع به این کار چیزی نیست جز نادیده گرفتن همهی میانجیها و امکانات غیر رسمی ای که برای سیاست ورزی وجود داشته و دارد. این نادیده گرفتن امکانات وسیع مبارزه در خارج کشور، خود بیانگر فقدان عزمی است که اینک ادعا می شود ناگهان شکل گرفته است. فقدانی که در پوشش ظهور موسمی نوعی عادت جمعی و آیینی پنهان داشته می شود. از این جهت، این موج گذرای عملگرایی سیاسی در خارج کشور در واقع برای پنهان سازی استیصالی است که کسی مایل به رویارو شدن با حقیقت آن نیست.
با این حال احتمالا از منظر مقابل، این کارناوال تابو زدایی از سفارتهای جمهوری اسلامی در خارج کشور بخشی از همان پروژه ایست که بناست «منطق انتخابات را تا انتهای آن پیش ببرد» تا از دوگانه تحریم – مشارکت فراروی کرده باشد.
به این ترتیب باید به داشنجویان غیور ایرانی خارج کشور تبریک گفت که موفق به تسخیر سفارت ها از درون شدند. بی گمان این اقدام «ادامهی منطقی» همان کاریست است که چهار سال پیش با تجمعات اعتراضی جلوی درب سفارتها انجام می دادند!
به راستی آیا خیل انبوه دانشجو یان و تحصیل کردهگان و پناهندهگان و مهاجران ایرانی که نسبت به وضعیت جاری در ایران دغدغه و نگرانی دارند، نمی توانستند در چنین روزی با حضور در مقابل محوطه سفارتها- نه در درون سفارت- (به مثابه نوعی اشغال نمادین و بی خشونت مکان) در روند انتخابات ایران مداخلهگری کنند؟
به همین بهانه امروز به اشکال «منسوخ» شدهی «اشغال» سفارت ها می اندیشم؛ به «کنفدراسیون جهانی محصلان و دانشجویان ایرانی» می اندیشم؛ و هیچ استدلال سیاسی و بلاغت کلامی و توجیه شبه فلسفی ای نمی تواند مرا از تکرار این فکر باز دارد که: «ما پیش نرفتهایم، ما فرو رفته ایم»
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.