«راه رهایی» و «رهایی از اسلام»

(بیانیه‌ی جمعی از منتقدانِ اسلام در خصوصِ سهم و نقش اسلام در ظلم به بهائیان)

✍️به نام خداوند؛ اما خدایی غیر از الله

به دنبال انتشار خبر مصادره‌ی زمین‌های زراعیِ ۲۷ خانواده از هموطنانِ مظلومِ بهایی، توسط حکومت اسلامی-داعشیِ مستقر، جمعی از نواندیشان دینی، از خاستگاه حقوق بشر به این ظلم و شقاوتِ آشکار اعتراض کرده‌اند(+).

منتها ما -امضاء کنندگانِ این متن- از موضعِ نقد اسلام، ضمن همدلی با نواندیشان دینیِ مذکور از حیثِ اعتراض مدنی به این ظلمِ سیستماتیک، بر سهم و نقشِ خود اسلام (قرآن و سنت نبوی) و نیز، بر سهم و نقش شخصیت محمد بن عبدالله و چهره‌ی الله، در تولید و یا تقویتِ چنین ظلم‌ها و جهل‌های مقدسی تأکید می‌کنیم، و بدین‌وسیله اعلام می‌داریم که حقوق بشری که نواندیشان دینیِ مورد نظر، آن را «پیمان نیکان جهان جدید» نامیده‌اند، هیچ ربطی به اسلام محمدی و ساختار حقوقی و آموزه‌ها و احکامش ندارد؛ یعنی به دینی که در کانتکستی «قبیله‌ای، دیگری‌ستیز، خرافی، سلطانی، استبدادی و مردسالار» تکوین یافته است و با «برده‌داری، تکفیر، جواز ازدواج با دختربچه، مجازات قطعِ دست و پا، تبعیض حقوقی بین کافر و مسلم، جواز قتل دنیوی مرتد و نیز، عقوبتِ هیتلریِ اخرویِ او در جهنمی آشویتسی» و با «مثلث سرکوب» (یعنی یا جزیه و باج سبیل، یا مرگ و شمشیر، یا اسلام و خراج به خلیفه)، توافق دارد.

«پیمانِ نیکانِ زمانه و زمینه‌ی عصر حجر-حجاز و نیز مدح و ذمِّ عقلای زیسته در آن مناسبات اجتماعی و اقتصادی» که برسازنده‌ی نظام حقوقیِ آن دوران و در تناسب با عقل، عدل، فرهنگ و خاک تاریخیِ آن اقوام بوده است را عملاً نمی‌شود بدون استحاله و اخته‌سازی، به جهان جدید آورد و بعد، داعش و استبداد دینی خلق نکرد. همچنین به لحاظ منطقی و تئوریک، نمی‌توان با اتکاء به اسلام، از «پیمان نیکانِ جهان جدید» دفاع کرد و حقوق بشر (و نیز دفاع از آن) را با اسلام سازگار دید.

در میان قبایل مغول در عصر چنگیزخان و یا در میان وایکینگ‌ها که خدایانی چون ثور، اودین و فِریر داشتند، و غارت را جهاد در راه خدایان و مسیر ورود به بهشت (والهالا) می‌دیدند نیز، نیکانی وجود داشتند و در ظرف عقل و عدلِ زمانه و زمینه‌ی تاریخی و اجتماعی و فرهنگیِ خویش، پیمان‌هایی منعقد می‌کردند و مآلاً برای سامان دادن به زندگیِ فردی و جمعی‌شان، آموزه‌ها و قوانین و حقوقی را تولید می‌کردند؛ لکن حقوق بشر و «پیمانِ نیکانِ جهانِ جدید» با کثیری از آموزه‌ها و مناسبات حقوقیِ آن اقوام و نیز با آموزه‌ها و احکام فقهیِ اسلام در تناقض است؛ در یکی انسان‌ها منهای نوع مذهب و جنسیت، حقوق برابر دارند و در دیگری خیر.

مع‌الوصف، مسلمانان اگر می‌خواهند در جهان جدید هنوز مسلمان باشند، نظراً و عملاً می‌بایست بکوشند تا مدام به داعش و داعشیان شبیه‌تر شوند و از این شیزوفرنیِ فرهنگی رها گردند. حکمِ الله و قرآن، فراتر از پیمانِ نیکان در قرن ۲۱ است و نمی‌توان سر حکومت اسلامی-داعشی را با این نوع مغالطه‌ها و موعظه‌ها شیره مالید و با استناد به پیمان حِلف الفضول، آنها را به مراعات حقوق بشرِ برخاسته از بین کفار نجس غربی که در تناقض با اسلام است، دعوت کرد. تحمّلِ حقوق بشر (در یک مفهوم طیفی و تا درجاتی) توسط اسلام و حکومت اسلامی-داعشی، صرفاً به شکل تاکتیکی و نهایتاً از باب احکام ثانویه و در سیاقِ «جواز خوردنِ گوشت میت در بیابان» ممکن است؛ و لذا موقتی و شکننده است و اصیل و مبنایی نیست؛ مگر اینکه از اسلام عدول نماییم و نامش را از مسمّا و مضمون تهی کنیم و به شیر بی دم و سر و اشکم بدلش سازیم.

نویسندگانِ بیانیه‌ی فوق‌الذکر، در انتهای سخن خود با استشهاد به آیاتی از قرآن، چنین القاء می‌کنند که گویا «عدالت و ظلم‌ستیزی» در قرآن، با آنچه امروزه یک انسان فرهیخته از این مفاهیم مراد می‌کند، اشتراک معنوی دارد. به بیان دیگر، با مغالطه‌ی اشتراک لفظ، عنایت ندارند که «عقل و عدل در قرآن»، به «جهل و ظلم در زیست‌جهان ما» بدل شده است؛ یعنی کمابیش به خود داعش و داعشیان، و به منبعِ تولید جهل مقدس و ظلم مقدس. امروزه یکی از اهمّ مصادیقِ مبارزه با «جهل و ظلم»، نقد تمام‌عیارِ متن قرآن و سنت نبوی و اتوریته‌های به ناحق مقدس شده است که از اسباب مهم تولید یا تقویتِ کثیری خسارت و جنایت‌اند.
۱۳۹۹/۱۲/۷

🔻عبدالله. الف (مترجم و پژوهشگر تاریخ انتقادی اسلام)

بهرام بسطامی (نویسنده، مترجم و پژوهشگر تاریخ انتقادی اسلام)

امید. ر (فعال مدنی و منتقد سیاسی)

صابر راد (مترجم)

رادوین رادمنش (نویسنده و پژوهشگر فلسفه، دین و اسطوره‌شناسی)

بابک سهروردی (نویسنده، مترجم، و پژوهشگر قرآن)

قاسم قره داغی (نویسنده، شاعر، پژوهشگر و مدیر نشر آوای بوف)

حسن. ق (مدرس و پژوهشگر علوم سیاسی)

علیرضا موثق (نویسنده و منتقد حوزه‌ی فرهنگ)

دکتر حمید هامون (نویسنده و مدیر کانال نقدآگین)

کانال نقدآگین

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)